قرار هستی ما بی قرار می آید
دهید مژده به یاران که یار می آید
قرار گیتی چشم انتظار می آید
کلید صبح به دست و سرود عشق به لب
ز انتهای شب آن شهسوار می آید
ز تنگنای خیالم گذشته است و کنون
به پهندشت دلم آشکار می آید
طلسم کین به سر انگشت مهر می شکند
بشیر دوستی پایدار می آید
سخای اوست که از چشمه سار می جوشد
شمیم اوست که از لاله زار می آید
صدای اوست ، ز حلقوم باد می شنوم؟
خروش اوست که از آبشار می آید؟
به جلوه ای که از او دیده آفتاب ، چنین
به جیب برده سر و شرمسار می آید
جهان برای تماشا به پای می خیزد
به دستبوسی او روزگار می آید
دریغ کز غم خوبان گرفته است دلش
چو لاله ملتهب و داغدار می آید
به سوگواری گلها ، به غمگساری عشق
قرار هستی ما بی قرار می آید
سراینده شعر فاطمه راکعی
دهه فجر و جای خالی
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت زافق سر زده است
در بهار آزادی جای شهدا خالی است شهیدانی که با خون های پاک خود انقلاب را به ثمر رساندند و تا آخرین قطره ی خونشان شعار نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه بر لبانشان جاری بود.
یاد و خاطره آن عزیزان سفر کرده را با نثار صلوات به روح پاکشان گرامی می داریم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
غنچه نشکفته زمین
تویی آن شکوفه لبریز از زیبایی باغ انتظار که شکوفتن فصل سبز ظهور را منتظری ، تویی آن خشم فرو خورده زمین ، فریادها در گلو خفته ، صبح هر آدینه به امید شکفتن گل رویت ندبه می کنیم شاید که این جمعه غروب کند انتظارمان تا دوباره بلبلان سرود عشق سرایند. گویی تو می آیی و نگاه شور انگیزت سرزمین پر ز یخ قلب های افسردهمان را ذوب می کنی و به امید آن روز نفس های مرده و نبض های خسته امان جانی دوباره می گیرد. یابن الحسن در کجا یابم تو را !؟ در پس کدام ابر غیب گردیده ای !؟ فریاد پر سکوتمان را نمی شنوی که در گلوهایمان جا خوش کرده است. می دانم خواهی آمد ای آخرین منجی !؟ و سرود شعر انتظار فصل تازه ای از زمزمه رود و خروش موج را تجربه خواهد کرد…
پیرترین جوان تاریخ
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه دور است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود
ارباب زمین ، امیر مریخ ، بیا
تا نخل ستم بر کنی از بیخ ، بیا
از قول همه منتظران می گویم
ای پیرترین جوان تاریخ ، بیا
سه نقطه ی عطف « غدیر، عاشورا، ظهور»
خدای عالمیان با تبیین و تعریف سه واژه کلیدی « غدیر، عاشورا ، ظهور» طرح تشیع را بنا نهاده است. تشیعی که اعلان موجویت و اثبات حقانیتش در غدیر ، بقایش در عاشورا و فراگیر شدنش با ظهور رقم خورده است . شاخصه اصلی تشیع امام محور بودن آن است. در غدیر ، عاشورا و ظهور ولایت و ولایت مداری اصل و شالوده ی دین اسلام می باشد. عاشورا احیاگر دین پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) است، پیامبری که در غدیر با بانگ « من کنت مولاه فهذا علی مولاه» به اذن الهی مردم و اهل یقین را به ولایت مداری امام علی(ع) در زندگی رهنمون نمود.
عاشورا صحنه روشن گری جامعه نسبت به چهره ی پلید حاکمان جوری است که در لباس و مقام خلیفه پیامبر(ص) به دنبال هدم دین از تمام شئون فردی و اجتماعی زندگی مردم بودند و در این زمان حساس امام حسین (ع) با برملا نمودن ماهیت کریه و زشت بنی امیه منجی دین گردید همان گونه که حضرت قائم(عج) نجات بخش جامعه در زمان ظهور خواهند بود. سالار شهیدان حضرت باعبدالله الحسین(ع) با آزادمردی و در اوج آزادگی با کنار گذاشتن تقیه به امر به معروف و نهی از منکری اساسی دست زد همانگونه که حضرت حجت (عج) خواهند نمود .
مکتب عاشورا در بردارنده ی درس هایی است که منتظران ظهور باید آنان را سرلوحه خویش قرار دهند تا در صبح ظهور از قافله عاشقان و دل سوختگان کوی یار عقب نمانند. سالیانی است که همه آرزو می کنند ای کاش در عاشورای سال 61 هجری بودیم و در صف یاران یاری گر امام غریبمان به فیض شهادت نائل می شدیم ؛ آرزویی که امروز در مکتب منتظران هر روز جمعه ندبه می شود تا لیلقت سربازی امام عصر(عج) و جهاد با دشمنانش و شهادت در رکابش ، صبح ظهور روزیمان گردد.