پایه گذار عقاید وهابی
بیان آرا و عقاید وهابیت بر نظریه های احمدبن عبدالحکیم بن تیمیه حرانی معروف به ابن تیمیه است. ابن تیمیه در سال 661هـ در شهر حران از توابع شام به دنیا آمد و به سبب حمله ی مغول در کودکی با خانواده اش این شهر را ترک کرد و روانه دمشق شد.
ابن تیمیه در صدد ترویج مذهب حنابله بر آمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلمان را اهل بدعت شمرد! در مساله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده و بدون هیچ گونه تفسیر پذیرفت و به طور کلی هر گونه «عقل گرایی» را محکوم کرد.[1] او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث عقاید جدیدی را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت. برای مثال او سفر کردن به قصد زیارت قبر پیامبر و تبرک جستن به قبر او و توسل به اهل بیت پیامبر(ص) را شرک دانست و حرام اعلام کرد! و فضایل اهل بیت(علیهم السلام) را در صحاح سته و حتی در مسندامامش «احمدبن حنبل» وجود داشت انکار کرد و تلاش میکرد تا مانند معاویه ،شان و مقام امام علی(ع) و فرزندانش را پایین آورد.[2]
ابن تیمیه بعد از وفات پدرش بر کرسی تدریس نشست؛ لکن به دلیل انحرافات اعتقادی که داشت درصدد و مخالفت با عقاید رایج مسلمانان برآمد و با تمام مذاهب رایج آن زمان به مخالفت برخاست. افکار باطل ابن تیمیه همواره افکار عمومی مسلمانان را متشنج کرد و اعتقادات دینی آنها را باطل شمرد؛ از این رو وقتی افکار و عقاید او به علمای عصرش رسید با او به مخالفت برخاستند و خواستار محاکمه وی شدند.
ابن تیمیه به دلیل نشر افکار و اعتقادات باطل خود و پافشاری بر آن ها ،چندین بار تبعید و یا زندانی شد؛ او سرانجام در سال 721قمری در زندان درگذشت.[3]
مکاتب سلفی گری، که ابن تیمیه در قرن هفتم بنیان آن را نهاد، پس از مرگ وی و با وجود تلاشهای شاگردانش از میان رفت، اما در قرن دوازدهم، همان محتوا ظاهری جدید با نام«مکتب وهابیت» ظهور کرد؛ آیین وهابیت، نام خود را از بنیان گذاران آن«محمدبن عبدالوهاب» گرفته است؛وی برخلاف پیشینیان خود، با استفاده از قدرت سیاسی و حمایت انگلستان توانست حکومتی را بر پایه اندیشه سلفیگری تشکیل دهد و با تکیه بر شمشیر آتشین ائین خود را در سرزمین نجد و حجاز گسترش دهد.[4]
[1] -ناصر مکارم شیرازی، وهابیت بر سر دوراهی، چاپ پانزدهم، قم:امام علی بن ابی طالب، 1387، ص76
[2] -رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم: کتاب طه، 1388، ص124
[3] -عباسعلی سبزواری، در پرتو شریعت، تهران:مشعر، بی تا، ص16
[4]- مهدی علی زاده موسوی، سلفی گری و وهابیت، ج 2، قم:پااندیشه، 1389 ، ص198