من کوچکتر از آنم که دستم رها کنی
21 آبان 1397
شور و شعور در کنار هم معنا دارد. ولی گاهی شور و گاهی شعور گوی سبقت را از دیگری می ربایند. با بزرگ شدنم این گونه احساس می کنم ، بزرگ و بزرگتر می شود اشکالاتم. خودم را به تو می سپارم تا فاصله ام بیشتر نشود.
گام که بر می دارم دست در دستت می گذارم تا گم نشوم. شاید همین احساس زیبا کار خودش را بکند و مرا در کنار خودت حفظ کنی. فکر نکن بزرگ شده ام و نیازی به مراقبت لحظه به لحظه ندارم، من کوچکتر از آنم که دستم رها کنی.
پس دستم را بگیر و از تنهای خویش نجاتم بده و غرقم کن در وجود خودت هر چند لیاقتش را ندارم ای بی ریاترین رفیق.