سواری می رسد
30 فروردین 1398
کاش با ظهورت در صبحی سفید دل پر ز غمم، کاشانه شادمانه ها می شد. به امید آن روز سپید و فراموش نشدنی اللهم عجل لولیک الفرج را سر می دهم و هر روز با قرار گرفتن بر روی صندلی محل کار چشمم را متنی زیبا با خطی خوش می نوازد «ای منتظر غمگین مباش قدری تحمل بیشتر گردی به پا شد در افق، گویی سواری می رسد» نوشته ای زیبا که بر دیوار نقش بسته است. نوشته ای پر ز احساس غم آمیخته در شادی. غم ندیدنت به چشم، به چشم گناه آلود. به یادم می آورد تحمل کردن، صبور بودن را به امید ظهور شادی آفرینت، به زودی زود که حتی خاک به پا شده از سواری که می رسد و نزدیک می شود در افق نشانه ای از آمدن و ظهورت ای امام غریب.