از رکود تا اعتراض
در زمینه اعتراض هایی که در طول زمان و در راه انقلاب های بسیار پیش می آید گاهی رویکردی همچون رویکرد زیر می تواند باعث اعتراض گردد:
جیمز دیویس درباره انقلاب ها نظریه ای دارد که در ظاهر یک نظریه اقتصادی است. او معتقد است احتمال وقوع انقلاب ها، زمانی است که مدتی طولانی از توسعه عینی اقتصادی و اجتماعی، توسط یک دوره کوتاه مدت با یک عقب گرد سریع دنبال شود. توسعه طولانی باعث افزایش انتظارات می گردد و رکود کوتاه مدت سبب ایجاد فاصله غیرقابل تحمل بین انتظارات و دریافت ها و در نتیجه وقوع انقلاب می شود، یعنی اگر جامعه ای برای مدتی نسبتاً طولانی دستاوردهایی اجتماعی _ اقتصادی داشته باشد و سپس کسب آن ها با رکود سریع مواجهه شود، آن جامعه دست به اغتشاش خواهد زد.۱
دیویس معتقد است مردم وقتی در شرایط محرومیت مطلق هستند، دست به شورش و انقلاب نمی زنند، چرا که انرژی خود را صرفا جهت زنده ماندن به کار می گیرند، بلکه محرومیت نسبی سبب اعتراض می شود. محرومیت نسبی زمانی شکل می گیرد که یک دوره نسبتاً طولانی از رفاه وجود داشته باشد و طی آن این انتظار ایجاد می شود که می توان نیازها را به طور دائم برآورده ساخت، اما اگر به دنبال این دوره رفاه، یک دوره افول و رکود پیش آید و شاهد کاهش میزان خدمات و کالاها باشیم، احساس ناامنی و احساس ترس از آینده اقتصادی و معیشتی افراد شکل می گیرد و میان انتظارات مردم و واقعیت ها فاصله و شکاف رخ می دهد و در نتیجه مردم دچار سرخوردگی شده و دست به اعتراض، شورش و انقلاب می زنند.۲
مردم در سالیانی که از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی می گذرد با چشمان خود رفاه بیشتر و دستاوردهای علمی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را نظاره گر بوده اند و همیشه با شرکت در انتخابات مختلف و جشن های پیروزی انقلاب حضوری پررنگ و استکبارستیزانه داشته اند. سالیانی نه چندان دور شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست را با گوشت و پوست و استخوان خویش فریاد زده اند. ولی زمانی که برنامه ها و سیاست های عوام فریبانه ای در جهت محروم نمودن آنان از این دستاوردها شکل می گیرد. بسیاری از دشمنانی در لباس دوستی خاله خرسه توقف قطار رو به پیشرفت انقلاب را با اهداف و اغراض سیاسی و براندازانه در راه منحرف نمودن آن از ریل و صراط الهی در پیش می گیرند. مردم به عنوان پایه های استحکام نظام روز به روز سفره معیشتشان کوچک و کوچکتر می شود، رفاه خویش را که با انقلاب و پا به رکابی آن بدست آورده اند را روبه زوال می بینند از این رو دست های داخلی و خارجی بسیاری را که در راه رساندن انقلاب به بن بست در کار هستند را به خوبی گذشته حس نمی کنند. پس دشمن در رسیدن به هدفش جسورتر شده و با شعارهای پوچی همچون مذاکرات آزادانه با تمام دنیا و استفاده از دوستی آنان برای پیشرفت را بیش از گذشته در بوق و کرنا می کنند و دیگر افراد کمی هستند که با بصیرتی حسین گونه راه عزتمند استقلال را به ذلت رعیتی نبخشند.
منبع:
۱. مصطفی ملکوتیان و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم: موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، ۱۳۸۷، ص ۸۱.
۲. غلامرضا جمشیدی ها و قاسم اویسی فردویی، تطبیق نظریه دیویس با انقلاب اسلامی، فصلنامه مطالعات جامعه شناختی، شماره ۱۸، تیرماه ۱۳۹۰، ص۳۸.