کتاب مهارت هاي زندگي
کتاب مهارت هاي زندگي
تأليف آقاي سيدمهدي خطيب،
نشر: پژوهشکده اخلاق و روان شناسي اسلامي، با همکاري انتشارات دارالحديث
سال 1396
امروزه با پيشرفت علم و فناوري و گسترش روزافزون اطلاعات و ارتباطات، از يک سو شرايط زندگي انسان تسهيل گرديده و از سوي ديگر، سلامت رواني او در تهديد قرار گرفته است. با وجود همه اين پيشرفتها و تغيير و تحولات عميق و گسترده، بسياري از افراد در رويارويي با مسائل زندگي، فاقد توانايي لازم و مهارتهاي اساسي هستند و همين امر، آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگي روزمره آسيبپذير ساخته است.
نويسنده کتاب معتقد است، انسانها براي مقابله سازگارانه با اضطرابها و کشمکشهاي زندگي به عملکردهايي نياز دارند که آنان را در کسب توانايي مقابله سازگارانه تجهيز کند. اين عملکردها بسيار زيربنايي هستند؛ نظير شناخت¬ ها، عواطف و رفتارها که در قالب ساختارهايي مانند حرمت خود، خودکارآمدي، توانايي حل مسئله، مقابله، درک از خود، مهارت¬هاي اجتماعي و سبک¬هاي اسنادي تجلي مييابند.
اين ساختارها که امروزه با عنوان «مهارت¬ هاي زندگي» آموزش داده مي ¬شوند، «آميزه¬ اي از دانشها، رفتارها، نگرش ¬ها و ارزش ¬ها هستند که براي دستيابي به برخي مهارتها و دانش عملي انجام کارها يا دستيابي به اهداف، به کار گرفته ميشوند».
هدف از آموزش مهارتهاي زندگي، افزايش توانايي¬ هاي رواني ـ اجتماعي و در نهايت، پيشگيري از ايجاد رفتارهاي آسيبرسان به سلامت رواني و ارتقاي سطح سلامت روان افراد است.
در آموزههاي ديني به انسانها سفارش شده است که از توانمنديها و فرصتهاي خود، بهترين استفاده را ببرند تا از طريق کسب اين فرصتها و توانمنديها و تبديل کردن آنها به مهارتها، راه رسيدن به اهداف را هموارتر سازند. در واقع، کسب مهارتها، نوعي تجهيز شدن براي خودشناسي و خوديابي بيشتر است تا آدمي به سمت اهداف متعالي ـ که آموزههاي ديني تأکيد فراواني بر آنها دارند ـ ، حرکت کند. لازم است انسان آنچه را خداوند متعال به صورت بالقوه و بالفعل به وي بخشيده است، با نيرو و توان جسمي و رواني خويش، نگهداري و حفظ کند و هر لحظه در صدد ارتقاي آن برآيد.
فصل ¬هاي مختلف کتاب:
فصل اول: مهارتهاي ارتباط ميان فردي
فصل دوم: مهارت تصميمگيري
فصل سوم: مهارت بهرهمندي از جواني
فصل چهارم: مهارت شادي
فصل پنجم: مهارت خويشتنداري جنسي
فصل ششم: مهارت مقابله با خشم
فصل هفتم: مهارت مقابله با اختلافات زناشويي
فصل هشتم: مهارت مقابله با شکست
فصل نهم: مهارت مقابله با فقدان و داغديدگي
فصل دهم: مهارت مقابله با هراس از مرگ
فصل يازدهم: مهارت نيايش
سنگ در دستان تو، سنگ در دستان من
سنگی در دست
بهار را باور کن
پاسخ شیعه به شبهات وارده وهابیت و وهابیان به شفاعت
جهان آفرینش براساس نظام علّت و معلول استوار است و نیازهای مادی انسان از طریق یک رشته علل و اسباب طبیعی- که همگی به اذن خداوند تأثیر گذار هستند- به او می رسد؛
فیض های معنوی هم از این اصل جدا نیستند، بنابراین همان طور که اراده ی حکیمانه ی خداوند بر این تعلق گرفته است که فیض هدایت در این جهان به وسیله ی پیامبران به انسان ها برسد پس مانعی نخواهد بود که مغفرت و رحمت الهی در جهان دیگر نیز دارای چنین نظامی باشند.
یکی از این فیض های الهی، شفاعت است، یعنی کمک اولیای الهی با اذن و اجازه ی خداوند به افرادی که در عین گناه کار بودن، پیوند ایمانی و معنوی خود را با خدای متعال و اولیای الهی قطع نکرده اند.
انچه فرقه وهابی به عنوان شبهه بر مساله شفاعت وارد نمودند به دلیل تفسیر نادرست و به رای از آیات قرآن می باشدکه برای رسیدن به اهداف خود مسائلی همچون شفاعت را شرک می دانند و مسلمانان را مشرک معرفی می کنند.
اما با بررسی آیات و روایات موجود در زمینه شفاعت این مطلب روشن می شود که شفاعت از پیامبران و اولیای الهی به معنای عبادت و پرستش آنها نیست زیرا شیعیان نه ایشان را معبود خویش می دانند و نه آنها را هم رتبه و هم ردیف خداوند متعال قرار می دهند بلکه آنان را بندگانی می دانند که در طول عهد با برکت خویش مطیع محض اوامر الهی بودند ؛ اگر شیعیان از پیامبر(ص) و ائمه(ع) در خواست شفاعت می کنند از آن جهت است که از جانب پروردگار به ایشان چنین اذنی داده شده است. و شیعیان، آنها را در مسئله شفاعت مستقل و صاحب اختیار نمیدانند. بنابراین در خواست شفاعت از پیامبر و اولیای الهی با این شرایط، حرام و شرک نیست. با مطالعه و بررسی آیات قرآن کریم و احادیث اسلامی در این زمینه، دو مطلب روشن می شود:
1- درخواست شفاعت از پیامبران و اولیای الهی، به معنای عبادت و پرستش آن ها نیست؛ زیرا شیعیان نه ایشان را معبود خویش می دانند و نه آن ها را هم رتبه و هم ردیف خداوند متعال قرار می دهند؛ بلکه آنان را بندگانی می دانند که در طول عهد با برکت خویش، مطیع محض اوامر الهی بوده اند؛
2- اگر شیعیان از پیامبر و ائمه (ع) درخواست شفاعت می کنند از آن جهت است که از جانب پروردگار به ایشان چنین اذنی داده شده است؛ و شیعیان، آن ها را در مسئله ی شفاعت، مستقل و صاحب اختیار نمی دانند. بنابراین درخواست شفاعت از پیامبر و اولیای الهی با این شرایط، حرام و شرک نیست.