یک صفحه با واجب تر از جهاد
#فصل_اول
#بند1
بالاتر بودن امر به معروف و نهی از منکر، از جهاد
امر به معروف هم مثل نماز، واجب است. در نهجالبلاغه میفرماید: «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیلاللَّه عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثة فی بحر لجی.»(۱) یعنی امر به معروف و نهی از منکر، در مقیاس وسیع و عمومی خود، حتی از جهاد بالاتر است؛ چون پایهی دین را محکم میکند. اساس جهاد را امر به معروف و نهی از منکر استوار میکند.
اساس جهاد را امر به معروف و نهى از منكر استوار مىكند. 
?۱۳۷۱/۰۴/۲2
?بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا
————————————–
ارجاع متن: 
1)نهجالبلاغه قصار ۳۷۴ :
⚜وَ فِي كَلَامٍ آخَرَ لَهُ يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ وَ مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ .
☄ترجمه:
امام عليه السّلام را كلامى ديگر در زمينه همين معناست: از اين مردم كسى است كه به دست و زبان و قلبش به انكار بر مى خيزد، چنين انسانى خصلت هاى خوب را به كمال رسانده. و كسى است كه به زبان و دل انكار مى كند و دست به برنامه اى نمى برد، چنين انسانى به دو خصلت از خصلت هاى خوب چنگ زده، و خصلتى را ضايع نموده. و كسى است كه با دل به انكار بر خاسته نه با دست و زبانش، چنين كسى دو خصلت را كه شريفتر است تباه نموده، و يك خصلت را گرفته. و كسى كه انكار با زبان و قلب و دست را ترك كرده، او مردهاى است ميان زندگان. تمام كارهاى نيك و جهاد در راه خدا در جنب امر به معروف و نهى از منكر چيزى نيست جز به مانند انداختن آب دهان در درياى پهناور. امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك مىكند، و نه از روزى مىكاهد. و بهتر از همه اين ها سخن عدل است در برابر حاكم ظالم.
#بند2
بها تقام الفرائض
تمامی آحاد ملت مسلمان، در حفظ و حراست از احکام نورانی آن(اسلام) و سعی در گسترش و تعمیق آن (اسلام) در جامعه، دارای وظیفهای بزرگند. امر به معروف و نهی از منکر که یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن برپاداشتن همهی فرایض اسلامی است، باید در جامعهی ما احیا شود و هر فردی از آحاد مردم، خود را در گسترش نیکی و صلاح و برچیده شدن زشتی و گمراهی و فساد، مسئول احساس کند.
?۱۳۶۹/۰۳/۱۰
?پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)
#بند3
شرط قوام حاکمیت اخیار
امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، باشدّت کم سابقهای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه اسلامی، باید زنده، هوشیار، آسیبناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربهزدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند. این، چگونه ممکن است؟ این است که بنده موضوع امربهمعروف ونهیازمنکر را مطرح کردم. موضوع امر به معروف که موضوع جدیدی نیست. این، تکلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده میماند. قوام حکومت اسلامی، با امربهمعروف و نهیازمنکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطُنَّ اللَّه عَلَیْکم شِرارُکم فَیَدْعُوا خِیارُکُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم»(۱) قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امربهمعروف ونهیازمنکر باشد.
?۱۳۷۱/۰۵/۰7
?بیانات در دیدار جمعی از روحانیون
————————————-
ارجاع متن :
1)حدیث .الكافی ،كلینی ج ۵ ص ۵۶ ؛ تهذيبالأحكام،شیخ طوسی ج ۶ ص ۱۷۶ ؛ مشكاةالأنوار، على بن حسن طبرسى ص۵۰ ؛ بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج ۹۷ ص ۹۳ ؛
لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ
ترجمه:
محمد بن عرفه گويد: از امام رضا (ع) شنيدم مىفرمود: بایستی كه به معروف امر و از منكر نهی كنید تا [اگر اینكار نكردید]افراد بد كردار بر شما مسلط خواهند شد و خوب هایتان دعا می كنند اما مستجاب نمى شوند.
کتاب واجب فراموش شده
فراموشی مرگ
قانون سوم از قوانین دهگانه
شهید #سید_مجتبی_علمدار
خدایا!
اعتراف می کنم به اینکه مرگ را فراموش کردم وتعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نبودم.
حداقل هرشب قبل از خواب باید دورکعت نماز تقرب بخوانم .
اگر به هردلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد 20ریال صدقه و8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.
(تاریخ اجرا 26 مرداد69)
توجه به آيات الهي در كتاب خداوند
آیاتی از خداوند که به انسان عزت و اعتماد به نفس می بخشد:
فتبارك الله احسن الخالقين
نحن اقرب اليه من حبل الوريد
ادعوني استجب لكم
انّ سخّرلكم ما فيالسموات و ما فيالارض
متي نصر الله الا ان نصر الله قريب
و ادعوه خوفا و طمعا ان رحمت الله قريب من المحسنين
و نفخت فيه من روحي
کسی در من مویه می کند
کسی در من مویه می کند، ضجه می زند، درد می کشد، کسی در من مویه می کند، صدایش از ته چاهی بی انتها بیرون می خزد، و در اعماق جانم می پیچد و در امواج قیرگون آب ته چاه تنیده می شود، و بالا می آید، می درد، وبالا می آید، می خراشد و بالا می خزد.
 و در من چاهی است به عمق شبهای زمستان و حنجره ای در ته آن همه ی ناله های دنیا را زخمه می زند. درد می کشد، ضجه می زند، گاهی به یادم آورد صبر ایوب را که یوسف آموخت.
اما باز مویه می کند، ضجه می زند، ناله می کند: مرا دریاب ، مرا دریاب ز عمق تنهایی که دل تنهایم بی تو مرداب است.
کسی در من مویه می کند، ضجه می کشد، ترانه می خواند، پرسه می زند سرگردان در دنیای بی انتهای تخیل و صدایش گاهی ، تنم را می لرزاند و گاهی با ازدحام گفتگوهای تهی از لطفش ، رشته افکارم را پاره می کند و خلوت دلم را بر هم می زند؛ با جهان و دنیایی دیگر آشنایم می کند؛ با جهانی که گاهی لبریز می شود از فریب و نیرنگ و ریا.
کسی در من مویه می کند، ضجه می زند از مسافری در راه مانده که عیاری می طلبد و پاسخی نمی شنود، از سکوتی ظلمانی که تحملش طاقت فرساست و دل را به سوی خود می خواند تا رها شود از تنهایی، حسرت، نامیدی و تباهی زندگی.
کسی در من مویه می کند، ضجه می زند و درد می کشد از چیدن اقاقی ها و صدایی از اعماق جانم بالا می آید دوان دوان ، کودکانه می خندد و مرا متحیرانه می نگرد، مادرانه صورتم را نوازش می کند. خستگی و اشک را ز چشمان خسته و گونه های ترم می زداید و دل را سوی گل ارغوانی باغ امید می کشاند. ذوق زده و پر ز شور و حیات به دنبال او می دوم و او دوباره کودکانه دوان دوان اعماق جانم را پایین و بالا می کند و شیشه فیروزه ای احساسم را می لغزاند و هیجان دارد؛ هیجان و دلهره ای وصف ناپذیر.
سرودی بر لب دارد، سرودی عاشقانه که زمزمه آن لحظات احساس با تو بودن را برایم تداعی می کند. اما چشمانم شاید تاب و تحمل دیدنش را ندارد، پس سیلابی می شود موج نگاهم و مرا غرق می کند. نه، انگار دوباره او مرا از اعماق جانم صدا می کند تا به من از دل بگوید، دلی که گاهی قفسی ساخته ام و دربندش کشیده ام و گاهی او بیشتر مرا در بند خویش آزرده است. او در من مویه می کند، ضجه می زند و ناله می کند از دنیایی که تا به خودت بجنبی رد پای زمان را گونه هایت می بینی و صدایش را از اعماق وجودم فریاد می کنم آری فریاد که دوست ندارم خلوت دل از حضور و ظهورت را .
تکنیک تکمیل متن
8اردیبهشت97روز شنبه ساعت 9 شب


