عمر ماه صفر
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصة تاریک محشر است
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیدة زهرای اطهر است
گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است
پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است
قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است
روی حسین مانده به دیوار بی کسی
چشم حسن به اشک دو چشم برادر است
ای دل بیا و گریة زینب نظاره کن
مانند پیروهن جگر خویش پاره کن
حاج غلامرضا سازگار
تسلیت ایام حزن
سلام بر خاتم مهربانى و عشق! سلام بر او که گام هاى مهتابى اش شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند!
رحلت جانکاه پیامبر مهربانی و رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) و امام حسن مجتبی(ع) و آفتاب هشتم امامت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) تسلیت باد.
قسم دروغ انگیزه شیطان برای قومی گرایی
از شیطان پرسیدند از میان طوایف انسان ها کدام طایفه را دوست داری؟ در پاسخ گفت: واسطه گران و دلالان را؟! به او گفتند: چرا آنان؟ در جواب گفت: برای آن که من به سخن دروغی که از آنان می شنیدم شادمان بودم ،آنان قسم دروغ را نیز به کردار خویش افزودن و مرا شادمان تر گرداندند پس این طایفه را افزون از باقی طوایف انسانی دوست دارم چرا که هیچ کس بدین حد مرا شادمان نکرده است؟!
(برگرفته از کتاب طنز عبید زاکانی،به اهتمام ابوالفضل زرویی نصرآباد، نشر روزنامه همشهری ، 3 اسفند 1385 ، ص 26)
لشکریان شیطان (شراب ، قمار) و ایجاد عداوت
خداوند در آیه 91 سوره مائده می فرماید:«إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ»؛« همانا شیطان قصد دارد که بوسیله شراب و قمار میان شما عداوت و کینه برانگیزد و شما را از ذکر خدا و نماز بازدارد پس آیا از آن دست برمی دارید؟(تا به فتنه شیطان مبتلا نشوید.)»
«خمر» در اصطلاح شرع] هر مايعى كه با ايجاد مستى روى عقل پرده افكنده و انسان خوب را از تمیز بد و زشت باز دارد است که از ريشه «خمره خمرا» به معناى پوشيدن گرفته شده است که براى مبالغه در زوال عقل به وسيله آن به صورت مصدری بکار رفته است.
«ميسر» مصدر و از ريشه «يسر» است،در كلمه میسر دو وجه را می توان در نظر گرفت یکی مشتق از «يسر» به معناى سهل و آسان و دیگری مشتق از «يسار» به معنى ثروت و دارايى است که در وجه اول چون قمارباز به آسانى و بدون زحمت مالى را کسب می کند، به قمار «ميسر» گفته شده است و در وجه دوم چون قمار موجب سلب مال و ثروت واز دست رفتن آن مى شود «ميسر» ناميده شده است.
رسول اكرم (ص) در مورد شرب خمر فرمودند:« ملعون من جلس على مائدة يشرب عليها الخمر»؛«مطرود از رحمت حق است كسى كه در كنار سفرهاى بنشيند كه در آن شرب خمر مى شود.»
از على (ع) روايت شده كه فرموده: « ان النرد و الشطرنج من الميسر وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما»
شراب و ایجاد عداوت
شراب عقل را زايل و اراده را ناتوان مى كند . انسان، قدرت تسلط بر شهوات را از دست مى دهد و از آن پس اين شهوات است كه بر او تسلّط مى يابند و او را به هر جا كه خاطرخواهشان است مى كشند.
اما قمار، در آن دو طرف قصد فایق آمدن یا پیروزی بر دیگری را در سر می پرورانند و برای رسیدن به آن حتی به طرق نادرست چنگ می زنند از طريق تقلب و حقه بازى یا خوش بینانه ترین روش پیروزی در آن از روی تصادف می باشد. جامعه اى كه هدف همه افرادش برترى و پيروزى بر ديگران باشد، آن هم به مدد تقلب و حقهبازى مسلّم است كه حالش چگونه است؟
حرمت شراب و قمار، علت ديگری نیز دارد و آن غفلت از ذكر خداست در حالى كه ذكر و یاد خدا راه رستگارى بشر است.
شيطان نماد قواى شريره است در طبيعت و قواى شريره را در نفس انسان برمى انگيزد هرگز نمى خواهد ميان افراد بشر وحدت كلمه به وجود آيد بلكه در تقويت شهوات انسان و تقويت هواهاى نفسانى او مى كوشد. هدف شيطان كه مردم را به لهو و لعب و شرابخوارى و از ياد بردن مسئوليت ها فرا مى خواند و به بازى قمار می کشاند و از كارهاى نيكو منع مى كند، هدفى در مسير سعادت بشر نيست. خداوند مى خواهد كه آدمى به مسئوليت هاى خود آشنا باشد و بداند كه از سوى خدا سخت تحت نظر است تا واجبات خود را به انجام رساند و همواره متذكّر اين مراقبت خدايى باشد. اما شيطان خدا را از ياد انسان مى برد و او را با شراب و قمار از ياد خدا دور مى نمايد. (سید محمدتقی مدرسی ،تفسیر هدایت ،ترجمه احمدآرام ،ج 2 ، ص 392-393)
از اينجاست كه خدا هدف شراب و قمار را چنين بيان مى دارد: «وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ »؛«و شما را از ياد خدا و نماز بازدارد. آيا بس مى كنيد.»آيا از پيمودن اين خط غفلت و فراموشى و بى خبرى بس مى كنيد؟
در پس گذر سالها انتظار...
سالیانی است که چشمانم در پنجره ای رو به فردای ظهور قاب است. عنکبوت ظلم تاری از هجران بر آن بسته و سال هاست برای آمدنت لحظه شماری می کنم.
یابن الزهرا ! ببین و نظاره کن چگونه ثانیه ها و لحظه ها و ساعت ها می گذرند و ز هجر و فراقت بی حوصله اند! ای ماه چهارده ز پشت ابر غیبت بدر آی! حیف و صد حیف که دیدگان را شوق وصال است ولی چه سود که فروغ دیده نیست.
بیا یابن الحسن بیا و سرمه چشمان غمزده ز طوفان بلایمان شو. بیا تا سر بر آستانت نهاده و عقده دل بگشاییم. بیا و معنای لحظه های بی قراریمان شو.
چه می شود بانگ انا المهدی را ز کعبه عشق بشنویم و گرداگردش طواف عشق به جا آریم. مرده آن لحظه ام که بانگی به گوش رسد که گوید :« ای منتظر غمگین مباش قدری تحمل بیشتر گردی به پا شد در افق، گویی سواری می رسد».
چشمهایم را مروارید غلطانی است به نام اشک آن را نذر آمدنت می کنم تا به قدیمی ترین آرزوی دلم رسم و زیر مژگان نگاهت جان سپارم. امید دل های نومیدان صبح ظهور را با سبد سبد گل یاس چشم در راهم.