اسم روحانی
حضرت #امام_خمینی (ره):
اگر ما از زی متعارف #روحانیت خارج بشویم و خدای نخواسته،توجه به #مادیات بکنیم،درصورتی که خودمان را با اسم #روحانی معرفی می کنیم، این منتهی ممکن است بشود به اینکه #روحانیت شکست بخورد.
من این نگرانی که همیشه در دلم هست این است که من خوف این را دارم که آنها [مردم] برای خاطر ما و شنیدن حرف ما به بهشت بروند و ما برای خاطر اینکه خودمان مهذب نبودیم به جهنم.
و این خجالت را انسان کجا ببرد که اینها برای خاطر ما به آن مقامات رسیدهاند و ما برای خاطر هواهای نفسانی به این درجه سفلی .
این یک خوفی است که بسیاری از اوقات من متذکرش هستم.
اینطورهم نیست که #انسان خیال کند که #شیطان میآید ابتدائا به آدم میگوید که بیا برو طاغوتی بشو، این را نمیگوید.
قدم به قدم انسان را پیش میبرد، وجب به وجب انسان را پیش میبرد.اگر جلویش راگرفتید طمعش بریده می شود و اگر جلویش را نگرفتیدفردا یک قدم دیگر جلو میرود .
یک وقت میبینید که این #طلبه زاهد عابد که در مدرسه زندگی میکرد با آن وضعی که همه میدانید، متحول شد به یک نفر انسان طاغوتی به حدود خودش، و از آن وضع #طلبگی یک وقت خارج شده است و شده است یک انسانی که همه همش صرف دنیاست، به تدریج میشود این امور.
صحیفه نور ، جلد 18، صص 13 - 15
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
اصلاح عزاداری ها
لزوم اصلاح عزاداری ها:
مسجدها باید محفوظ بماند، امامت جماعت ها باید محفوظ بماند، منبرها باید محفوظ بماند، روضه ها باید محفوظ بماند، ذکر مصیبت ها باید محفوظ بماند اما باید اصلاح شود.
تحریفات در ذکر مصیبت ها الى ماشاءاللَّه است. جعل، دروغ، وضع در این قضایا الى ماشاء اللَّه است و اینهاست که روضه ها و ذکر مصیبت ها را کم اثر کرده والّا اصل روضه و ذکر مصیبت باید باقى بماند و مسئله امام حسین و اشک ریختن براى امام حسین و محرّم و عاشورا و تظاهرات براى محرّم و دسته بیرون آمدن، تمام اینها باید محفوظ بماند ولى البته من نمى گویم حتما باید به آن شکلى که از زمان قاجاریه معمول شده که بیشتر از قفقاز به این طرف آمده انجام شود و حتما اینها هم باید باشد. اینها کارهاى جدیدى است که بیرون آمده، بسیارى از اینها درست نیست و باید عزاداری ها را اصلاح کنیم.
شیعه قسمتى از کیان خودش را با همین حَنین ها و ناله ها و فریادها و شکایت کردن از ظلم ها حفظ کرده است.
روضه هایى که تا حالا بوده، آیا خیال مى کنید نقشى در این انقلاب نداشت؟ همین ها بود که از یزید و ابن زیاد و عمر سعد چنین چهره هایى ساخت، بعد ظالم ها را در چهره یزیدها و ابن زیادها و عمر سعدها نشان داد و همین خودش منشأ حرکت در میان مردم شد.
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ، ج24، ص 276
فرم در حال بارگذاری ...
ظلم گناه
چرا ائمه ما ذکر مصائب مادرشان زهرا را مى کردند و مى گریستند؟
اصلا چرا حضرت زهرا دستور داد شبانه دفنش کنند؟
چرا فرمود نمى خواهم کسى از کسانى که به من ظلم کرده اند در تشییع جنازه ام شرکت کنند؟
براى این که مى خواست این ظلم در جهان لوث نشود، زیرا لوث شدن ظلم گناه است.
مى خواست تا بعد از چهارده قرن هم بیایند و بگویند:
فَلِأَىِّ الْامورِ تُدْفَنُ لَیْلا بَضْعَةُ الْمُصْطَفى وَ تُعْفى ثَریها
چرا پاره جگر پیغمبر شبانه باید دفن شود؟ چرا باید محل قبرش مخفى بماند؟
مى خواستند این علامت سؤال همیشه باقى بماند، مى خواستند این ظلم و این مظلومیت فراموش نشود.
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 24، ص 277
فرم در حال بارگذاری ...
کسب معنویت
راه کسب معنویت اصلاح همزمان درون و بیرون:
انسان را باید آزاد کرد و این کار باید با آزادى از درون آغاز گردد. در عین حال در روابط بیرونى هم نباید این گونه نظر داد که این روابط به هر شکل و صورتى که باشند در درون اثر نمى بخشند. اگر بنا شود تعلق اشیاء به انسان هیچ نظام و قانونى نداشته باشد و عدالت در آن رعایت نگردد، رابطه درونى هم بى تردید به هم مى خورد.
بلافاصله پشت سر اصلاح درون، اصلاح بیرون نیز مطرح شده است: این که بعضى از ما انسان ها بعضى دیگر را ربّ و فرمانده و مافوق خود قرار ندهیم و رابطه مالکیت و مملوکیت انسانها را- که منتهى به بسیارى از روابط غیر انسانى دیگر مى شود- از بین ببریم و خراب کنیم. یعنى از نظر قرآن، ما باید در آنِ واحد، هم نظام روحى و فکرى و اخلاقى و معنوى خودمان را درست کنیم و هم نظام اجتماعى و روابط بیرونى را. اگر تنها به یک طرف توجه شود، کارى از پیش نمى رود.
قرآن در همین زمینه فرموده است: انَّ الْانْسانَ لَیَطْغى. أنْ رَاهُ اسْتَغْنى (سوره علق، آیه 6و 7)
انسان وقتى خود را مستغنى و داراى همه چیز مى بیند، این امر در درونش اثر مى گذارد و آن را نیز خراب مى کند. چرا این همه در دستورات دینى تأکید شده است که سعادتمندانه ترین زندگی ها این است که کفاف داشته باشد و انسان محتاج کسى نباشد و درآمدى که از راه شرافتمندانه به دست آورده برایش کافى باشد؟ زیرا همین قدر که مال و ثروت جنبه سودجویى به خود گرفت و به شکل وسیله اى درآمد براى آن که انسان به کمک آن خود را بزرگ و با اهمیت جلوه دهد، دیگر روابط درونى نمى توانند از تأثیر این عامل بیرونىِ قوى برکنار و مبرّا باقى بمانند و تحت فشار آن، آنها نیز به فساد کشیده مى شوند.
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج24، صص 256- 254
فرم در حال بارگذاری ...
استقلال اقتصادی
استقلال اقتصادى:
جریان اقتصاد در یک کشور به دو حالت ممکن است.
یکى مستقل و دیگری با جنبه وابستگى داشته باشد و اقتصاد آن کشور وابسته به اقتصاد کشور دیگر باشد. اگر یک بحران مثلا یک نوسان در وضع پولى آن کشور پیدا شود در این جا هم اثر مى گذارد. محکوم است که مصرف کننده تولیدات آن کشور باشد. محکوم است که خودش تولید نکند براى این که تولید او به مصرف برسد؛ همین طورى که ما دیدیم ایران محکوم بود که کشاورزى خودش را تقلیل بدهد براى این که از آنجا گندم یا شکر وارد کند. محکوم بود به این که دامدارى خودش را تقلیل بدهد. مرتع هاى مختلف را تملک مى کردند تحت این عنوان که اینجا شکارگاه است، آنجا منطقه ممنوعه است و … محکوم بود به این که دامدارى را تقلیل بدهد براى این که گوشت هاى دیگران را از جاهاى دیگر وارد کند.
این، معنى یک اقتصاد وابسته است. بعد یکمرتبه به حالتى در بیاید که ما در روزنامه ها خواندیم؛ گاهى گفتند نود درصد، گاهى گفتند نود و پنج درصد مواد غذایى این کشور از خارج وارد مى شود. دیدیم از سیخ تا سوزن باید از خارج وارد شود. این، بردگى و اسارت و اقتصاد وابسته بود.
نان ما را آنها باید بدهند. امام در چند ماه پیش، اوایلى که به پاریس رفته بودند، در اعلامیه هاشان مکرر مردم ایران را تشویق به کشاورزى کردند که کشاورزى کنید و کشاورزى را توسعه بدهید. ما اطلاع داریم که واقعا این فرمان چقدر مؤثر واقع شد و از لطف خدا امسال [در تولید گندم وضع خوبى داریم.] همین دیروز بود که از شخصى که اهل کشاورزى است و از خراسان آمده بود پرسیدم، مى گفت نه تنها من که یک آدم شصت ساله هستم بلکه پیرمردهاى تا صدساله هم مدعى هستند که از وقتى که ما یادمان مى آید سالى به اندازه امسال محصول زیاد و خوب نداشته ایم. و تنها خراسان نیست، تا آنجا که من اطلاع دارم همه ایران تقریبا این طور است. وقتى کشورى مى خواهد روى پاى خودش بایستد خودش براى خودش تصمیم مى گیرد.
شاید امسال ایران از نظر گندم به خودکفایى برسد. همین ایرانى که گندمش را از آمریکا وارد مى کردند امسال با یک فرمان امام و با یک حرکت مردم- که شاید بیشتر از این هم مى شود حرکت کنند- به آنجا رسید که در گندم خود احتیاج به دیگران ندارد.
یک وقت تصمیم مى گرفتند خشخاش کشت نشود، هزار تا فلسفه هم برایش درست مى کردند. وقت دیگر مى گفتند خشخاش کشت بشود، باز فلسفه دیگرى برایش درست مى کردند. این ما نبودیم که تصمیم مى گرفتیم؛ دیگران تصمیم مى گرفتند. مثلا به ترکیه مى گفتند تو خشخاش بکار، و در عوضِ امتیازى که مى خواستند به ترکیه بدهند به ایران مى گفتند تو خشخاش نکار. ایران مجبور بود تبعیت کند. این، معناى عدم استقلال اقتصادى است.
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى،ج 24، صص 239-238
فرم در حال بارگذاری ...