مناسبت امروز
امروز 10 تیرماه مصادف با روز صنعت و معدن، روز آزادسازي شهر مهران، روز بزرگداشت صائب تبريزي و سالروز
درگذشت عالم زاهد ملاعباس تربتي پدر خطيب دانشمند مرحوم شيخ حسنعلي راشد در سال 1362قمری و وقوع غزوه خندق در سال 5قمری و نیز روز فرهنگ پهلواني و ورزش زورخانه اي(به دليل شکست خوردن عمربن عبدود به دست اميرالمومنين(ع)) است.
از انکار دلواپسی تا انگ افراطی
۱۰ تیرماه، ساعت ۱۲:۱۰ شب
#قلم_خودم #تولیدی_به_قلم_خودم
احساسم این گونه ماجرا را دنبال می کند که داستان به همین جا ختم نشد. روز به روز پیش رفت بدون قبول هیچ دلواپسی تا به اینجا رسیدیم. اصلا چرا الان نام دلواپس آوردم. وای خدای من فکر کنم نام بردن از آنها در این بازار شلوغ که هیچ کسی به دنبال ریشه یابی و آسیب شناسی حال امروزه جامعه نیست جرم است ،چرا باید با احساس مردم بازی کرد. الان یهویی به ذهنم زد یادی کنم از تمام دلواپسانی که قدم به قدم با دولت تدبیر و امید همراهی کردند، هر جا لازم بود آنان را از اشتباهاتشان و عواقب کارهایشان انذار دادند. آنقدر عاشقانه ایران آزادشان را دوست داشتن که بدون هیچ دلهره ای از جایگاه، آبرو و شخصیت خود به رهنمودهای سازنده در قالب نقد عملکرد دولت پرداختند. ولی در مقابل دولت و طرفدارانش این گونه دلواپسی ها را نشانی از افراط و افراط گرایی و تند رو بودن افراد دانستند. در حالی که آنان فقط دغدغه اشان تداوم انقلاب کبیر خمینی به رهبری سید علی بود و هست. چه ساده یاد می کنم از این همه بغضی که گاهی از سویشان نثار دلواپسان شد و بسیار تهمت ها که به آنان روا داشتند. البته داستان امروز ایران پرده آخر فیلنامه ای است که بخشی از آن با کارگردانی دولت و بازیگری عوامل آن و گاهی نیز با بازیگردانی دشمن استکباری با سکانس و بازی زیرپوستی و گاهی هم با فضولی منافقان کور دل به انجام رسید. منافقینی که به دنبال یافتن خوراک حقوق بشری برای تبلیغات رسانه های آمریکایی از هیچ تلاش بی شرمانه ای فرو گذار نبوده و نیستند. خود دستانشان به خون ۱۷ هزار شهید ترور در ایران آلوده است و بیشترین ظلم ها را به واژه حقوق بشر نموده اند. حال به دنبال سوژه یابی از ایران و جامعه ایرانی در جهت مطرح نمودن در شورای امنیت هستند تا از این طریق بغض به گل نشسته خود را تسلا دهند. اما غافل از این که هر روز بر تبل رسوایی خود می کوبند. آنان هر چه بیشتر به دنبال ماجراهای حقوق بشری در ایران با هدف افشای آن در مجامع جهانی هستند، هر روز به موج نجات یافتگانی که در راه افشای چهره مریم و مسعود رجوی می کوشند افزوده می شود و عمق جنایت های آن بیش از پیش در جهان رخ می نماید. کشتارها و ترورهای ناجوانمردانه ای که از بی احساسی و درنده خویی آن خبر می دهد. استفاده ابزاری از اسلام و دین در ظاهر و داشتن باطنی پریشان که فقط دیو را در ذهن انسان تداعی می کند. چه بسیار زنان و دخترانی که در اردوگاه مخوف آنان در پادگان اشرف مورد آزار و تجاوز جنسی قرار گرفته و مسعود رجوی از این روابط برای آنان به ارزشمندی نماز یاد می کند. هم چنین خیل بسیاری از مردان که مجبور به جدایی از همسرانشان می شوند چون امر مسعود و مریم است. حال امروز ایران را به جایی رسانده اند که این دیوهای انسان نما به دنبال کمک و همدردی و وستی خاله خرسی با جامعه ایران در کوران مشکلات اقتصادی هستند. چرا کار را آن گونه که شایسته بود برادرانه پیش نبردند تا امروز مجبور نباشند با اکراه از همان دلواپسان بخواهند که به کمکشان آیند. البته این کمک خواهی و تبلیغ آن هم به نظر راهی برای فرار به جلو و رهایی خود از فشار افکار عمومی و غبارآلود نمودن فضای جامعه به شایعات در جهت نجات خود از زیر بار مسولیت می نماید.
عزای حمزه و سیدالکریم است
#یاسید_الکریم ▫مـرا بـا اشکْ، الفـت از قدیم است ▫که مرغ دل به صحن غم مقیم است ▫محبیـن خـون زِ ابـر دیـده بـاریـد ▫عزای #حمزه و #عبدالعظیم است
دست در دست ماکتی از پدر
#به قلم خودم #قلم_خودم #تولیدی #تولیدی_به_قلم_خودم #روشنگری #جهاد_روشنگری #روشنگری_و_بصیرت_سیاسی #مدافعان_حرم #شهید #شهادت #بصیرت_افزایی #حکومت #حضرت_مهدی (عج) #مدافع_حرم
─┅═ঊঈ ? ঊঈ═┅─ ?
مریم و ملیکاسادات دست در دست ماکت پدرشهیدشان سیدسجادروشنایی شهادت بهمن 94/سوریه
─┅═ঊঈ ? ঊঈ═┅─ ─┅═ঊঈ ? ঊঈ═┅─
7 تیرماه ساعت۳بعدازظهر
دست در دست ماکتی از پدر
نگاه کن، نگاه کن، با دقت بیشتر نگاه کن به دخترکانی که در قاب تصویر عکسی پر از شور و احساس را جلوی دیدگانمان آفریده اند. با دستانی پر از مهر و احساس دست در دستان پدری داده که فقط حضورش را در قالب ماکتی زیبا اما بی روح نظاره گر هستند.
وای همین حضور ماکتی پدر هم چقدر احساسشان را در گیر کرده است. با زیباترین احساس حضور پدر را در دنیای رنگارنگ فریب امروز حس می کنند. با چشمانی تحسین برانگیز قامت ایستاده پدر را وارسی می کنند. پدری سرشار از محبت و عشق به فرزند، ناموس، میهن و خدا.
دیگر در این لحظه تمام خواب های آشفته را به باد فنا می دهند و غرق در نگاه شیرین پدری عاشق که لحظه ای آنان را به حال خود رها نکرد، شوری جدید در دستانشان جان می گیرد و جان می دهد به دست های کوچک اما پاکشان تا در آغوش گیرند یاد پدر را.
پدری که رو به دفاع آورد تا فکر، ایثار، مقاومت و کوچ شهادت گونه اش به ابدیت به حال آنان و جامعه فراموش کار کارگر افتد. روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن؟!
#قلم_خودم #تولیدی #تولیدی_به_قلم_خودم #روشنگری #جهاد_روشنگری #روشنگری_و_بصیرت_سیاسی #مدافعان_حرم #شهید #شهادت #بصیرت_افزایی #حکومت #حضرت_مهدی (عج) #مدافع_حرم
?این گونه پر می شود جای خالی تو؟! دست در دستان تو و این گونه پر می کنم جای خالیت را با سپردن دست های سردم به ماکتی که تو را به یادم می آورد. چه زیباست بودنت و احساس داشتنت حتی اگر ماکتی باشد که تو را متعلق به من کند و این گونه احساس مالکیت می کنم. تو را ایستاده در کنارم همچون گذشته احساس می کنم. احساسی که با تو و با حضور این چنینیت جان می دهد به دستان خالی از احساسم بابا .
بابا یادت رهایم نمی کند و غرق در احساس با تو بودن همسفر بوسه های عاشقانه ات می شوم در روزهای بی تکرار سرنوشت. پدر واژه ای پر امید که در این لحظه از یادش و یادآوری شیرینی نگاهش سیراب می شوم و مرا و احساسم را با خود می برد به روزهای زیبای بودنش. هر دو همسفر روزهای بی تکرار می شویم به دور از غروبهای سربی شهرهای دور. غرق شویم در موج نگاهش، نگاه آخرینی که شیرین ترین هدیه بود به دخترکانی که اوج شادیشان بوسیدن و بوییدن پدر است.
چه می شود کرد، چه می شود گفت، به پدری که راه حق را برگزید. در این لحظه فتنه تو و باور عمارگونه ات را، من، او و آنان محتاجیم. تو نیستی اما رهایمان نکردی و نمی کنی. یک جرعه آب روی آتش دل می ریزم و بغض هایم را با جرعه ای آبِ اطاعت از ولی فرو می دهم.
پنجره احساسم را می گشایم تا غم نبودنت را بیرون کنم از کاشانه دل و این گونه زمزمه ای هر چند ضعیف به گوشم می رسد که می گویند این لحظه چند؟ آیا توصیفی برای این لحظه هست؟! کجایند کسانی که می گویند سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن. چگونه جواب دست های خالی و سرد این دو دختر معصوم و کوچک را می دهند. دخترانی که پدرانشان جان در طبق اخلاص نهادند برای دفاع از ناموس و مام وطن، مرزها را پشت سر نهادند، در غربت با ایادی استکبار جنگیدند تا من و تو دچار اضطراب و ترس نشویم و جنگ به ایران نرسد. هرگز بر زبانشان جاری نشد که سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن و هم اینان سایه جنگ را از سر ما کم کردند تا کسی دیگر نتواند ادعا کند که ما سایه جنگ را از سر شما با مذاکرات بی فرجام کم کردیم.
کیست و کجاست آن عماری که علی را یاری کند و کجاست آن مالکی که علی را مدد رساند، در افشای چهره معاویه زمان که با کمک عمروعاصی ظاهر الصلاح به دنبال استحاله و در حال پایه ریزی و استحکام اندیشه و باوری برای جدایی عرصه دین از جامعه و مسائل مرتبط با آن است.
حال من کجایم، تو کجایی، او کجاست، ما کجاییم، شما کجایید، آنان کجایند؟ در این کوران فتنه که غبار نفاق حق و باطل را در هم آمیخته، پس بیش از پیش باید بصیر بود و هوشیار و گوش به فرمان، تا رهبرم سیدعلی بفرماید ” آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند” و احساسم را با عقلی کامل همراه می کنم تا نقشی نو در اندازم برای ایجاد امید و خودباوری در جامعه در جهت مبارزه با دشمن و استکبار جهانی پس احساست را هدیه کن به راه حق و امید به آینده با زمینه سازی ظهور سبز مهدوی.
─┅═ঊঈ?ঊঈ═┅─
─┅═ঊঈ?ঊঈ═┅─
─┅═ঊঈ ? ঊঈ═┅─
? مریم و ملیکاسادات دست در دست ماکت پدرشهیدشان سیدسجادروشنایی شهادت بهمن 94/سوریه ─┅═ঊঈ ? ঊঈ═┅─ ─┅═ঊঈ ? ঊঈ═┅─
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.