ملکه های مسلمان ایرانی
در حال مطالعه کتابی در زمینه حجاب بودم که مطلبی در آن توجه ام را به خود جلب کرد که در مورد زندگی و خاطره ای از یک دانشجوی محصل در خارج از کشور بود.
با خواندن آن خاطره ی جالب با این نکته پی بردم ، هر مسلمان در هر مکان و موقعیتی که باشد می تواند از دین، مملکتش و عقایدش دفاع کند. هجمه ها و شبهات دینی ، فرهنگی و سیاسی را با دقت نظر و سینه ای سپر پاسخ دهد حتی از طلاب هم در این کار موفق تر باشد.
در مرور خاطرات این دانشجوی ایرانی خواندم که یک روز یکی از همکلاسی های انگلیس اش با طعنه به او می گوید: چرا زن های ایرانی نمی توانند با آقایان دست بدهند یعنی مردان ایرانی تا این حد خرابند که قدرت کنترل خودشان را ندارند؟! دانشجوی ایرانی با ذکاوت و هوشیاری هر چه تمام ، رو به همکلاسی انگلیسی اش می کند و در جواب او این گونه پاسخ می دهد: مگر ملکه شما می تواند با هر مردی دست دهد و هر مردی را لمس کند!؟
دانشجوی انگلیس در حالی که عصبانی شده بود می گوید : مگر ملکه انگلیس فرد عادی و معمولی تا هر کسی بتواند به خودش اجازه بدهد به او دست دهد، فقط افراد خاصی می توانند با ملکه در ارتباط باشند.
دانشجوی متعهد مسلمان ایرانی که از سوال و گفتگو با همکلاسیش قصد و هدفی داشت این گونه ادامه می دهد که همه ی خانم های مومن و معتقد ایرانی ملکه اند آن هم از نوع آسمونی نه زمینی؛ از این رو هر مردی نمی تواند آن ها را لمس کند و به آن ها دست دهد بلکه تنها افراد خاصی که جزء محارم نسبی و سببی آن ها به حساب می آیند می توانند این افتخار را داشته باشند با آنان ارتباط نزدیک و صمیمانه ای داشته باشند. ملکه های مومن و متعهدی که نماد ناز هستند نه نیاز که خواهان و تشنه دست دادن بی قید و بند به هر مردی باشند.