سكوت سنگين
چرا عامه مردم بعد رحلت پیامبر ساکت ماندند و درباره واقعه غدیر خم هیچ نگفتند نسبت به شورای سقیفه اعتراض نکردند و امام علی خانه نشین شد؟
درباره ی تنهاماندن امام علی (ع) نیزمی توان به عوامل زیراشاره کرد:
یکم: حسادت و کینه: در احادیث اهل سنت نیز آمده که پیامبر بر مظلومى على(ع)گریه کردندوبه امام علی (ع) فرمود: براى کینه هایى که اقوامى از تو در دل پنهان دارند که تا من از دنیا نروم آنها را ظاهر نخواهند ساخت. على(ع) گفت: من چه کنم یا رسول الله؟ فرمود: باید صبر کنى. گفت: اگر نتوانم؟ فرمود: باید نیکو برخورد کنى. گفت: دینم سالم مى ماند؟ فرمود: آرى دینت سالم خواهد ماند.
دوم : وجود تفکرات جاهلی تفکرات جاهلی درقالب های متفاوتی بروزوظهورکرده است گاه ازباب قبیله گرایی بوده است وگاه دخالت دادن سن وسال درامرمدیریتی وگاه درقالب های دیگر .
سوم : سرپیچی از دستورات حضرت پیامبر در جامعة نوپای اسلامی افرادی بودند که پیروی آنان از حضرت رسول تا زمانی بود که برایشان ضرری نداشته باشد اما اگر حضرت پیامبر فرمانی می داد که باب میل آنان نمی بود و یا قادر به درک آن دستور نبودند به مخالفت بر می خواستند و تاریخ بسیاری از این مخالفت ها را ثبت کرده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود: الف: حضرت پیامبر در حجه الوداع فرمودند: هرکس با خودش قربانی ندارد حجش را به عمره تبدیل کند و آنان که قربانی به همراه دارند بر احرام خود باقی باشند عده ای اطاعت نمودند و گروهی مخالفت کردند و از جملة مخالفان گفتار پیامبر خاتم شخص عمر بود. ب: چون پیامبر اکرم اسامه را به فرماندهی سپاه اسلام منصوب کردند عده ای از مسلمانان، به انتصاب اسامه اعتراض کردند که مورد لعن حضرت محمد قرار گرفتند.
ج: اعتراض عمر در صلح حدیبیه و مخالفت او با آوردن قلم و کاغذ برای حضرت پیامبر و به کار بردن واژة هزیان گویی نسبت به شخص پیامبر عظیم الشأن اسلام آنانکه در منافعی به مراتب کوچک تر از امر امامت دستورات آن رسول خاتم نادیده گرفتند به یقین مخالفتشان در امر امامت قابل پیش بینی بود ازاینرودراحادیث اهل سنت آمده است : که برخی از صحابه پیامبر به خاطر ارتداد از دین یا احداث و تبدیل در دین بعد از آن حضرت، در قیامت از حوض، طرد مى شوند و این سنخ احادیث بسیارند و در صحاح و سنن و مسانید اهل سنت نیز ،وارد شده اند و از صحابه بسیارى از جمله: حذیفه، عبدالله بن مسعود، ابى بکرة، ابوسعید خدرى، عمر بن خطاب، سهل بن سعد، عقبة بن عامر، ابوهریرة، ام سلمة، اسماء بنت ابى بکر، ابن عباس، انس بن مالک و عایشه روایت شده اند.
چهارم : وجود منافقان در جامعة اسلامی حضورمنافقین درعصررسالت به حدی پررنگ بوده است که ایات زیادی درمذمت وشان آنهانزال شده است وحتی عنوان سوره ای ازسوره های قرآن کریم به آنهااختصاص پیداکرده است. از بزرگترین مشکلات حضرت پیامبر در طول سال های رسالتش، وجود منافقان در میان مسلمانان بود افرادی که در باطن هیچ اعتقادی به اسلام نداشتند و در فرصت های مناسب به اسلام عزیز ضربه می زدند و باعث گمراهی دیگران نیز می شدند و این افراد در جنگ احد مسلمانان را تشکیل می دادند به یقین منافقان هرگز راضی به جانشینی امام علی (ع) نبوده اند و به توطئه پردازی مشغول می شدند و از هرج و مرج جامعه استقبال می کردند و هرگز نمی توان گفت همة منافقان قبل از رحلت حضرت پیامبر معدوم شدند زیرا وجود منافقان تا آخرین لحظات عمر آن حضرت غیر قابل انکار است .
پنجم :عدالت خواهی حضرت علی (ع) به تعبیر ابن ابی الحدید:مهمترین سبب در اعراض عرب از امیرالمؤمنین، مسئله مالی بود زیرا علی شخصی نبود که کسی را بی جهت بر دیگری برتری دهد و عرب را بر عجم تفضیل بخشد او کسی بود که هرگز اجازه نمی داد تا شخصی به جهات خاص به او متمایل گردد. بسیاری از مردم تحمل عدالت و عدالت خواهی امام علی (ع) را نداشتند زیرا آنان رشد یافتة جامعة تبعیضی بودند و می دانستند با حاکم شدن علی (ع) راه منافع نامشروع آنها بسته خواهد شد.
ششم :بیعت گرفتن اجباری (جو تهدید و ارعاب) گرچه محمد ابوزهره می نویسد: «بیعت درعصرصحابه برپایه ی رای آزادواطاعت اختیاری استواربود؛ امادرزمان امویان براساس الزام حکومت واجباربراطاعت انجام می شدحجاج وامثال اوعبارت های گوناگونی برای بیعت گرفتن اختراع کرده ،مردم راوامی داشتندکه هنگام بیعت کردن بگویند:غلامان من آزادوهمسرم مطلقه شوند،اگرازاطاعت خلیفه سرباززنم »این کاربدین جهت بودتامردم رابه اطاعت بی قیدوشرط مجبورسازند»ولی واقعیت این است درعصرصحابه هم بیعت ازباب اختیارنبوده است ازاینروامام علی (ع) خطاب به معاویه می نویسد: گفته ای مراچون شترمهارکرده به سوی بیعت می کشاندند سوگند به خداخواستی نکوهش کنی ،اماستودی ، خواستی رسوا سازی که خود را رسوا کردی، مسلمان راچه باک که مظلوم واقع شود،مادم که دردین خودتردیدنداشته ،ودریقین خودشک کند،این دلیل راآورده ام حتی برای غیرتوکه پندگیرند، وآن راکوتاه آوردم به مقداری که ازخاطرم گذشت.
http://www.eporsesh.com/
showque