تفاوت ميان اسراف و تبذير و تجمل گرايي
«اسراف»، به معناي تجاوز از حد اعتدال در هر كار است؛ اما «تبذير» از ريشه ي «بذر» به معناي پاشيدن دانه است. هنگاميكه اين واژه، در مباحث اقتصادي به كار ميرود، به معناي مصرف كردن مال، به صورت غير منطقي و نارواست.
معادل كلمهي «تبذير» در فارسي: «ريخت و پاش» است. برخي از لغت شناسان، در تبيين فرق ميان اسراف و تبذير گفته اند: «الاسرافُ تجاوز الحد في صرف المال» «اسراف، به معناي گذشتن از حدّ، در صرف مال است».(ابوالقاسم حسين بن فضل (راغب اصفهاني)، مفردات قرآن ، ص 365)
«و التبذير: اتلافه في غير موضعه، فهو اعظم من الاسراف»( محمد حسيني، فرهنگ لغات و اصطلاحات فقهي، ص 106) «و تبذير، اتلاف مال در غير محلّ آن است، پس تبذير از اسراف بدتر است» و لذا خداوند ميفرمايند: «اِنَّ المُبذَرينَ كانُوا اِخوانَ الشَّياطينِ…»(اسراء/27)
بنابراين «تبذير» عبارت است از مصرف كردن مال در جايي كه نبايد مصرف شود، هر چه اندك باشد و بر اين اساس، تبذير، نوعي اسراف شمرده ميشود، چنان كه در برخي از روايات، به اين مطلب تصريح شده است.
از اين رو در شماري از روايات، اسراف و تبذير، در كنار هم مورد نكوهش قرار گرفته اند: «ان اعطاء المال في غير حقهِ تبذيرُ و اسرافُ» «خرج كردن نا به جا، به يقين، حيف و ميل و اسراف است».(محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ص130/ محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، الأمالي، ترجمه علي اكبر غفاري، ج6، ص 176).
گفتني است كه برخي «تبذير» را صفت كيفي ميدانند و اسراف را صفت كمّي. مثلا اگر خريدن اجناس بسيار مرغوب، با آن قيمت هاي بالا، مورد نياز نباشد، «تبذير» است؛ ولي اسراف نيست. به عكس، خريدن چند چيز بيش از حد نياز، «اسراف» است و «تبذير» نيست. ولي با تأمّل در آنچه در تبيين معناي اسراف و تبذير گذشت، مشخّص ميشود كه اين سخن، صحيح نيست. اسراف و تبذير، هم ميتوانند صفت كيفي باشند و هم صفت كمّي .(فضل بن حسن طبرسي، تفسير مجمع البيان، ج 6، ص 211)
بعضي گفته اند: تبذير، زياده روي در انفاق و بذل و بخشش نا صواب است، ولي اسراف به معني مصرف كردن مال در راه هاي بيهوده و حرام ميباشند. از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است: «مَن انفق شيئاً في غير طاعه الله فهو مبذر» «كسي چيزي را در راه حرام مصرف كند، تبذير كننده است».(محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 75، ص 302).
و گاهي اسراف و تبذير در يك جا جمع ميشود: مانند: دادن مال در راهي كه شايستگي آن را ندارد؛ مثل اين كه كسي در خانه اش دو حمّام بسازد، با اين كه همان يك حمام براي او كافي است. آنان كه اسير تجملات و تشكيلات پر رزق و برق زندگي، و مدپرستي هستند، و يا فرهنگ غرب را براي خود الگو قرار داده اند، هم گرفتار تبذير، و هم گرفتار اسراف اند. چنين افرادي طبق آيه ي 37 سوره ي اسراء كه قبلاً ذكر شد، «برادران شيطان ها هستند» يعني هم سويي و رفاقت آن ها با شيطان ها به قدري نزديك است، كه با هم برادرند، گويي از يك پدر و مادر به وجود آمده، و در يك خانه، كنار هم بزرگ شده اند، شباهتشان به همديگر، بسيار تنگا تنگ و نزديك است.
اسراف از نظر حق، كاري شيطاني و امري ناپسند و مطابق با هواي نفس و شهوات حيواني است چه مانعي دارد انسان در تمام زمينه هاي زندگي حدود الهي بخصوص قناعت را رعايت كند، قناعت سبب راحتي و آزادگي و دوري از ناراحتي در زندگي مي شود در بناي زندگي نبايد چشم و هم چشمي كرد و بايد دست از ولخرجي برداشت و به دور از تجمل گرايي زندگي كرد. آن چه در اسلام مهم است بهداشت روان و تن و محله و منطقه است، آن چه در اين فرهنگ مورد توجه است از امور حساس و معنوي و اخلاق، همان مصلحت دنيا و آخرت انسان است.
اسراف و تجمل و آرايش شكل و قيافه و زندگي به دور از قناعت و اقتصاد، حتي ساختن مسجدي كه محل عبادت مسلمانان است اگر با نيت تجمل گرايي باشد مورد مذمت و نكوهش است، مساجد بايد از نظر باطن در حد اعلاي معنويت و در ظاهر ساده و بي پيرايه باشد كه دل ها به هوا و هوس دچار نشوند و روح انسان ها از حضرت حق فاصله نگيرند.
دوستان حق بايد با خواسته هاي حق بسازند و از افتادن در اسراف خود را حفظ كنند، مولود و محافظ تمام اين واقعيات تقوا است، با تقوا و قناعت و توجه به خدا و قيامت مي توان بناي زندگي را آن گونه بنا كرد كه وسيلهاي براي آبادي آخرت و جلب خشنودي حق باشد. امروزه با قناعت و تقوا با درآمد كم ميتوان زندگي كرد و اگر در طول برنامه زندگي مشكلي خودنمايي كند و مومن نتواند با درآمد كم به جنگ آن برود بر افراد مومن و با خدا لازم است بدون فوت وقت به برادر مومن كمك كنند و او را از رنج برهانند .(حسين انصاريان، نظام خانواده در اسلام، ص 131).