انقلاب بنیادی حسنی مقدمه انقلاب کبیر حسینی
???صلح امام حسن(ع)???
او تجسم عقل به صورت انسان بود و آیات تطهیر، مباهله، مودت در شان او و اهل بیت پیامبر اسلام (ص) نازل گردید که نشانه ای از پاکی آنان از هر نوع پلیدی و مجسم بودن اسلام در آنان است.
وقتی با معاویه مجبور به صلح شد، صلح اش به معنای سازش و سلم کامل بین آن دو نبود. بلکه روشی سیاسی و معاهده و مبارزه ای بود که بین وی و معاویه جریان داشت. امام همیشه این را در سخنان خویش بازگو می کرد و می فرمود: اگر قدرت نبرد داشته باشم با اولین کسی که از اهل قبله (مسلمان نما) می جنگیدم معاویه بود. ولی با توجه به شرایط و مقتضیات زمان به جهاد تدافعی روی می آورد، همچون جهاد حضرت رسول (ص) در مکه که با هدف حفظ موجودیت اسلام صورت گرفت.
انقلاب بنیادی حسنی مقدمه و زمینه انقلاب کبیر حسینی شد. علی (ع) بسیار به مردم گوشزد کرده بود، اگر شما اعلام آمادگی نکنید با فرزندانم و تعداد کمی از یاران بر علیه معاویه می جنگم و همین باعث شد که آنان احساس خطر کنند و دست به شهادت امام علی (ع) بزنند و امام حسن (ع) با این که از ناجوانمردی معاویه در پایمال نمودن ملت آگاه بود، در بسیاری از موارد اعلام جنگ با معاویه کرده بود. زمانی معاویه خود را بهتر از حضرت خوانده بود و امام در جوابش از او چرایی برتریش را پرسیده بود و معاویه دلیل برتریش را تجمع مردم به دور خویش اعلام کرده بود.
چه ساده انگار است و ظاهر گرا این معاویه. امام در جوابش می فرماید: هرگز! ای فرزند جگرخوار، اجتماع مردم دو گونه است: یکی از روی اجبار و زور و دیگری از روی اختیار و آزادی. دسته اول به فرموده قرآن معذورند و دسته دوم گنهکار. حاشا که من به تو بگویم از تو بهترم! زیرا خوبی در تو نیست تا خودم خوبتر از تو باشم. ولی بدان که خداوند مرا ز صفات زشت و تو را ز صفات نیک دور ساخته است و گرایش مردم ملاک برتری نیست، بلکه معیار برتری ارزش های انسانی است.
افسوس و دریغا که جامعه رفاه زده، سیاست زده و فریب خورده دیگر ارزش های وجودی و انسانیت را به خوبی نمی بیند.
جامعه ای که دیگر نیروی مبارز و مقاوم ندارد و در اثر جهل و کینه توزی و بی تفاوتی در مقابل قدرت اقتصادی و تبلیغات مسموم و پوچالی معاویه مسخ شده است. آیا چنین جامعه ای دیگر در حالی که از فقدان رشد فکری رنج می برد، گوش به فرمان رهبری خواهد داد.
از این روست که امام حسن (ع) به منظور صیانت و حفظ نیروهای اسلامی به تغییر سنگر و استراتژی دست می زند تا جامعه دینی را از تزلزل، بحران داخلی و تهاجم خارجی محافظت نماید.