اسلام و زنجیرها
منطق اسلام در آزادی فکر و عقیده
اسلام که رشته تقلید را از اساس[در اصول دین] پاره کرده است و میگوید من اصول دین را بدون آن که آزادانه آن را درک کرده باشید، نمیپذیرم، چنین مکتبی آیا اصلا امکان دارد که مردم را مجبور کند به این که بیایید اسلام را به زور بپذیرید؟
همین طور که در عمل هم نکرد. آن چه کرد غیر از این بود که مردم را مجبور به اسلام کرده باشد؛ آن چه کرد، مبارزه با عقاید خرافی بود که یک ذره با عقل و فکر بشر سر و کار نداشت، فقط زنجیری شده بود برای عقل و فکر. زنجیرها را برداشت، گفت حالا آزادانه فکر کن تا بفهمی مطلب از چه قرار است. یا اگر با کشورهایی جنگید، با ملتها نجنگید، با دولتها نجنگید، یعنی با کسانی جنگید که این زنجیرهای خیالی و اجتماعی را به دست و پای مردم بسته بودند.
اسلام با حکومت های جابر جنگید. کجا شما می توانید نشان دهید که اسلام با یک ملت جنگیده باشد؟ و به همین دلیل ملتها در نهایت شوق و رغبت اسلام را پذیرفتند که یکی از آنها ایران خودمان است.
استادشهید_مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، ص319
#اندیشه_مطهر