از قداست تا قساوت
11. تصنیف: دربارة او شعر گفتن و خالی بندی و بلوف زدن. ظاهرا درس روباه و زاغ دوم ابتدايي را پسران روباه صفت بدجوري براي فريب دختران ياد گرفته اند:
روبـه پـر فـريـب وحيلت سـاز ***رفـت پـاي درخـت كـرد آواز
گـفت بـه بـه چقـدر زيبائي *** چـه ســري چـه دمي عجب پائي
پـرو بالت سياه رنـگ و قشنگ *** نيست بـالاتر از سيـاهـي رنگ
گرخوش آواز بودي و خوش خوان *** نبودي بهتر از تـو در مرغان
12. تعسیر: سختگیری کردن که چرا دیر آمدی، چرا با فلانی حرف زدی، حسادت و تعصب نشدن دادن.
13. تزویر: دروغ پردازی و دورويي و با ادب سخن گفتن برای دام پهن کردن، با هر دختري كه دوست مي شود مي-گويد تو اولين و آخرين عشق مني،
14. تنویم: خواب کردن دختر با به دست آوردن رگ خواب او؛ چه قدر این لباس بهت میاد، هم حرفاي قشنگي مي زني و هم قشنگ حرف مي زني، ديدنت خیلی به من آرامش می ده و… (همون چیزهایی که والدين در خانه برای دختر کم گذاشته اند و…)
15. تخدیر: معتاد کرد دختر به اس ام اس های عاشقانه وقت و بی وقت، کلمات رمانتیک و حتی مواد مخدر.
16. تحمیل: در برخی موارد وادار کردن دختر به معرفی دختر دیگر،
17. تحريك: استفاده از اهرم و تحريك عاطفي دختر؛ وانمود کردن این که اگر رهام کردی نفرینت می کنم تا آه من و مادرم دامان تو خانواده ات را بگيرد، اگر به تو نرسم تا آخر عمرم ازدواج نمي كنم، اصلا سر به بيابان مي گذارم. يا من خواهر ندارم و تو را به چشم خواهری می بینم، من سرطانی هستم و می خوام آخر عمری با کسی كه شخصيتي عرفاني دارد، صحبت کنم تا آرام شود و شما را مناسب دیدم و….(بعد كه مطمئن شد دختر وابسته شده مي گويد من سالم هستم دكترها گفتند اشتباه شده يا من را ببخش مجبور شدم براي صيد دختر خوبي مثل تو از اين روش استفاده كنم و از اين به بعد اين دختر است كه تمناي ديدن پسر و با او بودن را دارد.)
18. تحمیق: به زبان ساده و خودماني خر کردن دختر و بستن راه بینش او. مثلا میگه خانواده ات در جریان نباشه می خواهیم سورپرایزشون کنیم یا تو فرشته تمام عياري از وقتي با تو آشنا شدم، دور گناه و نگاه به نامحرم را خط كشيده ام و با خدا آشتی کردم؛ به همين دليل است كه می گویيم شك نكن كه عشق ما آسماني است نه زميني.
19. توقیت: ضرب الاجل و وقت مشخص کردن. اگر در دوستی ات با من صادقی باید بدون نگرانی و درنگ من را به کام برسانی وگرنه حتما دلت با پسر دیگه ای است و….
20. تملیک: احساس مالکیت نسبت به دختر. تو حق نداری به فلان مهمانی بروی. حق نداری چادر بپوشی یا ….
21. تفضیح: به رسوایی کشاندن در صورت تن ندادن به درخواست پسر با عکس و فیلم و توهین و تهمت.
22. تطمیع: به طمع انداختن دختر؛ من کمکت میدم بابات مواد را ترک کنه. برات یه بوتیک می زنم که مستقل بشی حق تو بیش از اینهاست. کاری می کنم که همه حسرت لباس و ماشین و منزل تو را ببرند. یه لباس عروس دیدم نشونت بدم فکر می کنم تو اون ماه میشی و..
23. تهدید: اگر به خواسته ام تن ندهی آبروت را می برم. به صورتت اسيد می پاشم که حتی بابات هم نخواد به صورتت نگاه کنه. عکس و فیلمت را پخش می کنم. بلایی به سرت میارم که مرغان هوا به حالت بگریند و..
24. توبیخ: پسر بعد از سوء استفاده از دختر و ارضا شدن می گوید: عقل و شعور كه داشتي من هم كه مجبورت نكرده بودم مي خواستي تقاضاي دوستي من را نپذيري، هزارتا دختر ديگر سراغ داشتم. تو اگر دختر پاکی بودی بدون هماهنگی با خانواده با من دوست نمی شدی. بی خود به من دلبستی. دختر خاله ام عاشق منه تو به چه چیزت می نازی به مالت، جمالت یا…
25. توجیه: ببین هنوز هم می خوامت، ولی یه حسی به من میگه نمی تونم خوشبختت کنم. فال گرفتم میگه شما برای هم نیستید. مادرم میگه من باید عروسم را خودم انتخاب کنم، من سرطان دارم نمی خوام بدبختت کنم. و….
26. تکثیر: ارتباط با دختر و باردار شدن با لحظه اي هوسراني پسر، منبع اضطرابي طولاني براي دختر به بار مي آيد، در حالي كه پسر هيچ سهمي از اين گرفتاري را به «عهده» نمي گيرد، چون تعهدي ندارد. روان شناسان مي گويند مثلث عشق با ازدواج اتفاق مي افتد با سه ضلع كامل؛ مثلث عشق = تعهد +صميميت + شور و شهوت. در روابط دوستي اين مثلث كامل نمي شود. و خواستگاري سنتي كمك مي كند اين مثلث دقيق و بدون فريب اتفاق افتد. در واقع نظارت و اجازه پدر مهر استاندارد بر پسر است كه همجنس پدر است.
27. تحقیر: خانواده شما در حد خانواده ما نیستند. من خجالت می کشم با تو بین فامیلم بروم. يا بهانه هايي مانند تو چاقی، خیلی لاغری، از من بزرگ تر به چشم مياي، هنوز بچه ای و…
28. تنکیر: ادعای عدم آشنایی. من قول ندادم که با هم ازدواج کنیم. از همان اول هم ارتباط مان برای دوستی بود. اصلا من تو را نمی شناسم این پرت و پلاها را برای من نباف. برو یکی دیگه ای را سرکیسه کن و…
29. تصميم: من فكرهايم را كردم. مطرح كردن اين سخنان قلبم را مچاله و داغون مي كنه، خيلي برام سخته بگم، ولي هر طوري بود تصميمم را گرفته ام. چون دوستت دارم، نمي خوام با ازدواجم با تو جلوي خوشبختي ات را بگيريم. لياقت تو بيش از اينها است. مي دونم من نمي تونم با گرفتاري هايي كه دارم تو را خواسته هايت كه حقت هم هست برسانم. بهترين راه اينه كه از هم جدا بشيم اما نه براي هميشه تو ازدواجت را بكن ولي باز هم را ببينيم.
30. تنبيه: باز هم براي خام كردن دختر و براي اين كه بدقولي ها و خيانت هاي خود را توجيه كند روباه وار مي گويد. فكر نكن جدا شدن از تو برام راحت است. ولي به نظرم اين مزد و رسم عاشقي است كه بايد عمري عاشق بسوزد. ولي من با آشنايي با تو بود كه خودم را يافتم. حاضرم به خاطر اين تصميم هر تاواني را به جز بدبخت كردن تو با ازدواج بدهم.
31. تطلیق: جدایی عاطفی و فیزیکی
32. تعليق: معلق ماندن دختري كه علاقه شديد عاطفي به پسر پيدا كرده و قلب و ذهنش درگير او شده است و احساس گناه و خيانت به پدر و مادرش كه از آنها مخفي كاري كرده است، مي كند. از سويي هم بي خالي و بي وفايي پسر و نقشه او براي به دام انداختن دختري ديگر [1]
پی نوشت :
1.محمدحسین قدیری، ماهنامه خانه خوبان، ش59، ص58و59.(با كمي دخل و تصرف)