از انکار دلواپسی تا انگ افراطی
۱۰ تیرماه، ساعت ۱۲:۱۰ شب
#قلم_خودم #تولیدی_به_قلم_خودم
احساسم این گونه ماجرا را دنبال می کند که داستان به همین جا ختم نشد. روز به روز پیش رفت بدون قبول هیچ دلواپسی تا به اینجا رسیدیم. اصلا چرا الان نام دلواپس آوردم. وای خدای من فکر کنم نام بردن از آنها در این بازار شلوغ که هیچ کسی به دنبال ریشه یابی و آسیب شناسی حال امروزه جامعه نیست جرم است ،چرا باید با احساس مردم بازی کرد. الان یهویی به ذهنم زد یادی کنم از تمام دلواپسانی که قدم به قدم با دولت تدبیر و امید همراهی کردند، هر جا لازم بود آنان را از اشتباهاتشان و عواقب کارهایشان انذار دادند. آنقدر عاشقانه ایران آزادشان را دوست داشتن که بدون هیچ دلهره ای از جایگاه، آبرو و شخصیت خود به رهنمودهای سازنده در قالب نقد عملکرد دولت پرداختند. ولی در مقابل دولت و طرفدارانش این گونه دلواپسی ها را نشانی از افراط و افراط گرایی و تند رو بودن افراد دانستند. در حالی که آنان فقط دغدغه اشان تداوم انقلاب کبیر خمینی به رهبری سید علی بود و هست. چه ساده یاد می کنم از این همه بغضی که گاهی از سویشان نثار دلواپسان شد و بسیار تهمت ها که به آنان روا داشتند. البته داستان امروز ایران پرده آخر فیلنامه ای است که بخشی از آن با کارگردانی دولت و بازیگری عوامل آن و گاهی نیز با بازیگردانی دشمن استکباری با سکانس و بازی زیرپوستی و گاهی هم با فضولی منافقان کور دل به انجام رسید. منافقینی که به دنبال یافتن خوراک حقوق بشری برای تبلیغات رسانه های آمریکایی از هیچ تلاش بی شرمانه ای فرو گذار نبوده و نیستند. خود دستانشان به خون ۱۷ هزار شهید ترور در ایران آلوده است و بیشترین ظلم ها را به واژه حقوق بشر نموده اند. حال به دنبال سوژه یابی از ایران و جامعه ایرانی در جهت مطرح نمودن در شورای امنیت هستند تا از این طریق بغض به گل نشسته خود را تسلا دهند. اما غافل از این که هر روز بر تبل رسوایی خود می کوبند. آنان هر چه بیشتر به دنبال ماجراهای حقوق بشری در ایران با هدف افشای آن در مجامع جهانی هستند، هر روز به موج نجات یافتگانی که در راه افشای چهره مریم و مسعود رجوی می کوشند افزوده می شود و عمق جنایت های آن بیش از پیش در جهان رخ می نماید. کشتارها و ترورهای ناجوانمردانه ای که از بی احساسی و درنده خویی آن خبر می دهد. استفاده ابزاری از اسلام و دین در ظاهر و داشتن باطنی پریشان که فقط دیو را در ذهن انسان تداعی می کند. چه بسیار زنان و دخترانی که در اردوگاه مخوف آنان در پادگان اشرف مورد آزار و تجاوز جنسی قرار گرفته و مسعود رجوی از این روابط برای آنان به ارزشمندی نماز یاد می کند. هم چنین خیل بسیاری از مردان که مجبور به جدایی از همسرانشان می شوند چون امر مسعود و مریم است. حال امروز ایران را به جایی رسانده اند که این دیوهای انسان نما به دنبال کمک و همدردی و وستی خاله خرسی با جامعه ایران در کوران مشکلات اقتصادی هستند. چرا کار را آن گونه که شایسته بود برادرانه پیش نبردند تا امروز مجبور نباشند با اکراه از همان دلواپسان بخواهند که به کمکشان آیند. البته این کمک خواهی و تبلیغ آن هم به نظر راهی برای فرار به جلو و رهایی خود از فشار افکار عمومی و غبارآلود نمودن فضای جامعه به شایعات در جهت نجات خود از زیر بار مسولیت می نماید.