انگ امل بودن و حجاب
ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است
انگ امل بودن و حجاب
برخی از خانم ها می گویند از وقتی حجاب را برای خود برگزیده ایم با دو مشکل رو برو هستیم:
1.اقوام و نگاههایشان،
2.اعتراض شوهر.
1.اقوام و نگاههایشان
شناخت منافع حجاب و با حجاب بودن باعث انتخاب محجبه بودن شده است البته این شناخت باید مرتب شارژ شود تا ته نکشد چرا که پیش می آید کسی از فامیل مسخره کند یا بگوید ما که تو را میشناسیم حالا برای ما مقدس نشو و..در واقع شارژ معنوی شما کم میشود. تلاش کنید با فهرست کردن فواید اجتماعی، فردی، معنوی و روان شناختی و خانوادگی حجاب و مرور آن شناختتان را “پر شارژ” نگه دارید تا باطری معنویتان در این ارتباطات خالی نشود. با افراد مانند خود نشست و برخاست کنید تا ویروس شبهاتی را که وارد میکنند را ویروس زدایی کنید دقیقاً همان کاری که در کامپیوتر می کنید.
2.اعتراض شوهر
با اعتراض شوهر باید ملایم برخورد کنید. تندی نکنید تا در برابرتان جبهه نگیرد. مارک بیغیرت بودن و…به او نزنید تا با انگ زدن مقابله به مثل نکند. برای تغییر نگرش شوهرتان همان مسیر خودتان را باید طی کنید(تغییر نگرش= تغییر رفتار) اما با حوصله و براساس برنامه تدریجی. پس باید در همسرتان هم به دنبال تغییر نگرش و ایجاد شناخت باشید.
البته احترام به شوهر نباید به معنی تسامح و تساهل نسبت به ارزش هایتان باشد. بسیار پیش آمده است خانمی به خاطر اینکه شوهرش چشم چران بوده است و به دستور بیرون آمدن با آرایش می داده است و زن نیز برای اینکه از چشم چرانی شوهرش جلوگیری کند تن به خواسته مردش داده در نتیجه او از باورهای دینیاش فاصله گرفته و بعد ها متوجه شده او تغییر کرده ولی شوهرش خیر.
نکته کاربردی
در منزل برای شوهرتان کم نگذارید تا نگوید دینداری یعنی بینشاطی و اُملی. در رفتار، آداب و آرایش و…بهتر از قبل باشید. شوخ طبع باشید و همیشه در جیب روابطتان لطیفهای برای گفتن و شاد کردنش داشته باشید.
مراقب باشید
دیر رسیدن به خواسته خود بهتر از هرگز نرسیدن با برخورد ناشیانه است.
اُمُل کیست؟
امل واقعی کسی است که خود را از دین؛ آیین بهتر زیستن محروم کرده است.
حسین غیرت الله
اغلب ایرانیان امام حسین (ع) را دوست دارند باید مردان ما با اخلاق امام حسین (ع) و زنان با اخلاق زینب ( س )و…همانند سازی کنند. مردان نباید مانند مردان عرب جاهلی قبل از اسلام نسبت به زنان و دختران خود غیرتی نداشته باشند و حتی دختران خود را برای فروش بگذارند.لحظات آخر بود امام حسین(ع) زخم روی زخم برداشته بود توی گودال قتلگاه افتاده بود به شمر گفتند تو میروی ببینی زنده است یا نه او گفت من جرأت ندارم. بعد گفت اما یک سیاست دارم حسین غیرت الله است. به جار چی بگویید به خیمه ها و حرم زنان حمله کنید، اگر زنده باشد متوجه میشویم. بعد از این که جار چی صدا زد. امام حسین(ع) شهدا را یکی یکی صدا زد گفت بلند بشوید من شما را برای خودم نمی خواهم به حرم رسول خدا دارند حمله میکنند.
خشنودی عمومی از امام رضا(ع)
آیا درست است که می گویند لقب رضا(ع) را مامون به امام هشتم داده است؟
اين لقب ريشه دینی دارد، امام كاظم( عليهالسلام) پيوسته فرزند خود را رضا خطاب مى كرد و مى فرمود:«قلْتُ لِوَلَدِىَ الرِّضَا….» (1)
احمد بزنطى به حضرت جواد(عليهالسلام) عرض كرد: عده اى از مخالفان شما خيال مى كنند مأمون پدر شما را به رضا ملقب ساخته است، زيرا آن حضرت ولايتعهدى او را پذيرفت و متعهد خواسته او شد. امام فرمود: به خدا سوگند اينان مردمى بدكار و دروغگو هستند و خيال نابجايى كرده اند، بلكه خداى متعال او را رضا ناميده اند زيرا آن حضرت در آسمان مرضى خدا و در زمين مورد خشنودى حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) و ائمه هدی (عليهالسلام) بود. بزنطى پرسيد: از كجا چنين لقبى مخصوص پدر بزرگوار شما شده، با آنكه پدران و اجداد شما همگى مرضى خدا و رسول و ائمه طاهرين بوده اند؟ فرمود: علت اينكه پدر من از ميان تمام ائمه بدين پايه ارتقا يافته، اين بود كه دوست و دشمن از وى خرسند بودند، ليكن پدران او هرگاه مورد توجه و علاقه دوستان بودند، دشمنان از آنها رضايتى نداشتند. (2)
پى نوشت ها:
1. بحارالأنوار، ج 49، ص 2
2.معانى الاخبار، ج 1، ص 6
مديريت شهوت با دستورات قرآني
متأسفانه بسياري از ما مسلمانان درخصوص مسائل مربوط به شهوت به دستورات قرآن عمل نمي كنيم يا ضد آن رفتار مي كنیم. يعني:
1ـ همديگر را به حق توصيه نمي كنیم (كه قرآن گفته: وَتَوَاصَوْاْ بِالْحَقِّ)
2ـ در عبادت، ترك گناه و تحمل سختي ها توصيه به صبر نمي كنیم (كه قرآن گفته: وَتَوَاصَوْاْ بِالصَّبْرِ)
3ـ همديگر را در كارهاي مثبت و خويشتن داري كمك نمي كنیم (كه قرآن گفته: وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى)
4ـ خود و خانواده را از آتش جهنم بر حذر نمي داريم (كه قرآن گفته: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا)
5ـ همديگر را در تعدي و گناه ياري مستقيم و غير مستقيم مي كنیم (كه قرآن گفته: وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ)
6ـ مؤمنان و دولت مردان زمينه ازدواج افراد مجرد را فراهم نمي آورند (كه قرآن گفته: وَ اَنْکِحُوا آلْاَيامي مِنْکُمْ وَ الصّالِحينَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ اِنْ يَکُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَليمٌ)
7- بسياري از افراد مجرد و متأهل ،عفافِ (گوش، چشم، قوه فكر و خيال و شكم و لمس و..) نمي ورزند كه قرآن فرموده: ( وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ)
به جاي كم خوري و روزه ( جسمي و روحي ) پرخوري مي كنيم. پيامبر به جواني كه تحت فشار شهوت بودند توصيه كردند كه روزه بگيرد ،البته روزه اي كه قدرت مديريت شهوت را دارد صرف نخوردن و نياشاميدن نيست بلكه چشم، گوش، فكر و خيال هم بايد از خوراك گناهان به دور باشند. وقتي اين طور باشد به قول طلاب مقتضي موجود و مانع هم مفقود است، غير از رشد انحرافات جنسي نبايد منتظر چيز ديگري بود ، وقتي آتش باشد باد هم نوزد و پنبه آغشته به مواد اشتعال زا باشد طبيعي است كه آتش شهوت شعله ور می شود. خب حالا چه بايد كرد؟ بله اصل اين است كه براي ترك گناه توصيه هاي قرآني بالا رعايت شود. اما حالا كه رعايت نمي شود چه بايد كرد؟ نبايد نشست تا شعله گناه، فطرت و وجدان را بسوزاند. بايد از روزه، ورزش، همنشيني با افراد معنوي، تلاوت قرآن، عفاف چشم و گوش و شكم و تخيلات و…كمك گرفت.
8- نبايد براي كاهش فشار جنسي به راه هاي غيرشرعي مانند خودارضايي پناه ببريم يا به ديگران اين شيوه را توصيه كنيم(وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ)
9- مرد بايد در ارتباط با نامحرم ،چشم و پاكدامني و عفاف خود را حفظ كند ( قرآن گفته: قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي لَهُمْ )
10- زن بايد در ارتباط با نامحرم چشم و پاكدامني و حجابش را حفظ كند قرآن فرموده ) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ)
11- همجنس بازي و لواط گناه بزرگ است و عذاب الهي را در پي دارد قرآن درباره اين كار قوم لوط فرموده: ( إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساء بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ)
12- هرگز به عمل زنا نزدیک نشویم، که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است. قرآن گفته( وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً)
13-خدا در آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید( وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ)
14- خدا در آیه 5 سوره مائده به مردان می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید (وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ)
15- زن بايد با وقار و متانت و در حد ضرورت شرعي با نامحرم همكلام شود. اگر او با نرمي و كرشمه با نامحرم سخن بگويد مرد هوسران به او طمع مي كند.( فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً)
16- نبايد زنا را برتر از ازدواج مدت دار بدانيم. همه مراجع مي فرمايند اگر كسي به خاطر زن نداشتن به گناه مي افتد واجب است ازدواج دائم يا موقت كند. هوسراني با اخلاق سازگاري ندارد، ولي ازدواج موقت امري شرعي است.( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً)
17-مردي كه «عادل و با انصاف» است و شرايط اداره كردن دو زندگي را دارد و همسرش فردي «سازگار» است اگر ازدواج دوم كند گناه نكرده است و سهمي در ارتقا بهداشت معنوي و رواني جامعه دارد(فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً)
18- در مديريت شهوت نيز ما مي توانيم از الگوهايي كمك بگيريم كه در شرايط ما بوده اند، هم سن و سال ما بوده اند و محركات محيطي زيادي داشته اند و موفق بوده اند؛ مانند حضرت يوسف، شيخ رجبعلي خياط، شهيد برونسي يا شيهد بابايي. براي دانستن داستان اين بزرگواران به كارشناسان ديني رجوع كنيد. قرآن فرموده كه ما هم خودكنترلي داشته باشيم و هم با الگوهاي راستين همراه و همانند شويم(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ)
10- در ميدان شهوت منفعل نباشيم. مانند حضرت يوسف تلاش كنيم تا گرفتار آلودگي جنسي نشويم تا خدا هم به ما توفيق دهد و بدي را از ما دور كند. (وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ)
تذكر: در كنار شيوه هاي بالا بدانيم كه تقوا، دعا، توسل، نماز اول وقت كليدهاي مشگل گشايند.[1]
پی نوشت :
1.ماهنامه خانه خوبان، محمد حسين قديري، سال 1394؛ وبلاگ زندگي آرام
مخالفت در برابر احکام الهی
روزی شخصی به بهلول گفت : ای بهلول! من اگر انگور بخورم آیا حرام است؟ بهلول گفت : نه! پرسید : اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم آیا حرام است؟ بهلول گفت : نه! پرسید : پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟ بهلول گفت : نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت : نه! بهلول گفت : حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت : سرم شکست! بهلول با تعجب گفت : چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی بله در برابر احکام الهی باید تسلیم محض بود تا بتوان بندگی کرد …
سكوت سنگين
چرا عامه مردم بعد رحلت پیامبر ساکت ماندند و درباره واقعه غدیر خم هیچ نگفتند نسبت به شورای سقیفه اعتراض نکردند و امام علی خانه نشین شد؟
درباره ی تنهاماندن امام علی (ع) نیزمی توان به عوامل زیراشاره کرد:
یکم: حسادت و کینه: در احادیث اهل سنت نیز آمده که پیامبر بر مظلومى على(ع)گریه کردندوبه امام علی (ع) فرمود: براى کینه هایى که اقوامى از تو در دل پنهان دارند که تا من از دنیا نروم آنها را ظاهر نخواهند ساخت. على(ع) گفت: من چه کنم یا رسول الله؟ فرمود: باید صبر کنى. گفت: اگر نتوانم؟ فرمود: باید نیکو برخورد کنى. گفت: دینم سالم مى ماند؟ فرمود: آرى دینت سالم خواهد ماند.
دوم : وجود تفکرات جاهلی تفکرات جاهلی درقالب های متفاوتی بروزوظهورکرده است گاه ازباب قبیله گرایی بوده است وگاه دخالت دادن سن وسال درامرمدیریتی وگاه درقالب های دیگر .
سوم : سرپیچی از دستورات حضرت پیامبر در جامعة نوپای اسلامی افرادی بودند که پیروی آنان از حضرت رسول تا زمانی بود که برایشان ضرری نداشته باشد اما اگر حضرت پیامبر فرمانی می داد که باب میل آنان نمی بود و یا قادر به درک آن دستور نبودند به مخالفت بر می خواستند و تاریخ بسیاری از این مخالفت ها را ثبت کرده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود: الف: حضرت پیامبر در حجه الوداع فرمودند: هرکس با خودش قربانی ندارد حجش را به عمره تبدیل کند و آنان که قربانی به همراه دارند بر احرام خود باقی باشند عده ای اطاعت نمودند و گروهی مخالفت کردند و از جملة مخالفان گفتار پیامبر خاتم شخص عمر بود. ب: چون پیامبر اکرم اسامه را به فرماندهی سپاه اسلام منصوب کردند عده ای از مسلمانان، به انتصاب اسامه اعتراض کردند که مورد لعن حضرت محمد قرار گرفتند.
ج: اعتراض عمر در صلح حدیبیه و مخالفت او با آوردن قلم و کاغذ برای حضرت پیامبر و به کار بردن واژة هزیان گویی نسبت به شخص پیامبر عظیم الشأن اسلام آنانکه در منافعی به مراتب کوچک تر از امر امامت دستورات آن رسول خاتم نادیده گرفتند به یقین مخالفتشان در امر امامت قابل پیش بینی بود ازاینرودراحادیث اهل سنت آمده است : که برخی از صحابه پیامبر به خاطر ارتداد از دین یا احداث و تبدیل در دین بعد از آن حضرت، در قیامت از حوض، طرد مى شوند و این سنخ احادیث بسیارند و در صحاح و سنن و مسانید اهل سنت نیز ،وارد شده اند و از صحابه بسیارى از جمله: حذیفه، عبدالله بن مسعود، ابى بکرة، ابوسعید خدرى، عمر بن خطاب، سهل بن سعد، عقبة بن عامر، ابوهریرة، ام سلمة، اسماء بنت ابى بکر، ابن عباس، انس بن مالک و عایشه روایت شده اند.
چهارم : وجود منافقان در جامعة اسلامی حضورمنافقین درعصررسالت به حدی پررنگ بوده است که ایات زیادی درمذمت وشان آنهانزال شده است وحتی عنوان سوره ای ازسوره های قرآن کریم به آنهااختصاص پیداکرده است. از بزرگترین مشکلات حضرت پیامبر در طول سال های رسالتش، وجود منافقان در میان مسلمانان بود افرادی که در باطن هیچ اعتقادی به اسلام نداشتند و در فرصت های مناسب به اسلام عزیز ضربه می زدند و باعث گمراهی دیگران نیز می شدند و این افراد در جنگ احد مسلمانان را تشکیل می دادند به یقین منافقان هرگز راضی به جانشینی امام علی (ع) نبوده اند و به توطئه پردازی مشغول می شدند و از هرج و مرج جامعه استقبال می کردند و هرگز نمی توان گفت همة منافقان قبل از رحلت حضرت پیامبر معدوم شدند زیرا وجود منافقان تا آخرین لحظات عمر آن حضرت غیر قابل انکار است .
پنجم :عدالت خواهی حضرت علی (ع) به تعبیر ابن ابی الحدید:مهمترین سبب در اعراض عرب از امیرالمؤمنین، مسئله مالی بود زیرا علی شخصی نبود که کسی را بی جهت بر دیگری برتری دهد و عرب را بر عجم تفضیل بخشد او کسی بود که هرگز اجازه نمی داد تا شخصی به جهات خاص به او متمایل گردد. بسیاری از مردم تحمل عدالت و عدالت خواهی امام علی (ع) را نداشتند زیرا آنان رشد یافتة جامعة تبعیضی بودند و می دانستند با حاکم شدن علی (ع) راه منافع نامشروع آنها بسته خواهد شد.
ششم :بیعت گرفتن اجباری (جو تهدید و ارعاب) گرچه محمد ابوزهره می نویسد: «بیعت درعصرصحابه برپایه ی رای آزادواطاعت اختیاری استواربود؛ امادرزمان امویان براساس الزام حکومت واجباربراطاعت انجام می شدحجاج وامثال اوعبارت های گوناگونی برای بیعت گرفتن اختراع کرده ،مردم راوامی داشتندکه هنگام بیعت کردن بگویند:غلامان من آزادوهمسرم مطلقه شوند،اگرازاطاعت خلیفه سرباززنم »این کاربدین جهت بودتامردم رابه اطاعت بی قیدوشرط مجبورسازند»ولی واقعیت این است درعصرصحابه هم بیعت ازباب اختیارنبوده است ازاینروامام علی (ع) خطاب به معاویه می نویسد: گفته ای مراچون شترمهارکرده به سوی بیعت می کشاندند سوگند به خداخواستی نکوهش کنی ،اماستودی ، خواستی رسوا سازی که خود را رسوا کردی، مسلمان راچه باک که مظلوم واقع شود،مادم که دردین خودتردیدنداشته ،ودریقین خودشک کند،این دلیل راآورده ام حتی برای غیرتوکه پندگیرند، وآن راکوتاه آوردم به مقداری که ازخاطرم گذشت.
http://www.eporsesh.com/
showque