شرح حدیث اخلاق | فرزندانی که برای والدین، عمل صالحاند
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای جلسات درس خارج فقه خود، به شرح یک حدیث اخلاقی میپردازند. جلسات درس خارج ایشان که از سال ۱۳۶۹ تاکنون ادامه داشته، هماکنون روزهای یکشنبه، دوشنبه و سهشنبهی هر هفته در حسینیهی امام خمینی (رحمهالله) برگزار میگردد.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR فیلم و متن شرح آیتالله خامنهای بر حدیثی تربیتی از حضرت امام محمد باقر (علیهالسلام) دربارهی «اثر تربیت فرزند در وضعیت اخروی پدر و مادر» را منتشر میکند. متن بیانات معظمٌله که در ابتدای جلسهی درس روز دوشنبه ۱۳۹۵/۹/۱۵ ایراد شده است، به شرح زیر است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطاهرین لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبنعلیٍ الباقر علیهالسلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله (۱)
«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و اینها نباشد. این [فرزند] را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد -کمااینکه بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت می کنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و اینها بار میآورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشیشان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار میآید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمی کنند، به همدیگر خیانت می کنند؛ اینها را هم بچّه می بیند جلوی چشمش؛ [پدر و مادر] به مسائل دینی اهمّیّت نمی دهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همینجور بار میآید. این تربیت بد است- [یا] گاهی هست که انسان تربیت بد هم نمی کند بچّه را، لکن رها می کند، رها می کند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه اینکه بچّه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش می کنیم؛ احساس مسئولیّتی کَأنّه نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت می کنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ انسان وقتی نمی گذارد. این رها کردن بچّه است. اینها را نمی شود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمی شود.
آن فرزندی را می شود انسان به حساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند. البتّه توجّه داشته باشید و توجّه دارید که تربیت فرزندان اینجور نیست که انسان هر یکیک بچّهها را بخواهد [که] مثل یک شاگرد معیّنی جلو [بیایند]، دعوتشان کند، بهشان حرف بزند [و] تربیتشان کند؛ نه. بعضیها می گویند که شما می گویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمی توانیم بکنیم؛ این حرف غلط است. تربیت فرزندان، تربیت تکتک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمی کند، خوب تربیت می شوند. بهطور طبیعی، بهطور غالب خوب تربیت می شوند.
پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند.
حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر [انسان] تقدیم کند اولادی را -تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند،
حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه می دارند، مانع میشوند. این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمی کند؛ میفرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنهای است، یک عمل صالحی است که می تواند شما را حاجب از آتش باشد.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۶۳۴
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبنعلیٍ الباقر علیهالسلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
هر کس فرزندانی را تربیت کند که آنها را برای خدا به حساب بیاورد، این فرزندان، به اذن خداوند، او را از عذاب آتش مانع میشوند.
انقلابیگری ؛ دعوت
دعوت به «انقلابی بودن» و «انقلابی ماندن» یکی از پرتکرارترین توصیههای رهبر انقلاب در دیدار با اقشار گوناگون مردم و نیز مسئولین کشور در دیدارهای خصوصی و عمومی ایشان بهویژه در ماههای اخیر بوده است.
ایشان در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) در تاریخ ۱۳۹۵/۳/۱۴ با بیان اینکه امام بزرگوار (رحمةاللهعلیه)، ریل حرکت کشور را به سمت هدفهای بزرگ یعنی «حاکمیت دین خدا»، «تحقق عدالت اجتماعی واقعی»، «ریشهکنی فقر و جهل»، «ریشهکنی استضعاف و آسیبهای اجتماعی»، «برقراری منظومهی ارزشهای اسلامی»، «تأمین سلامت جسمی و اخلاقی و معنوی»، «پیشرفت علمی کشور»، «تأمین عزت و هویت ملی و اقتدار بینالمللی» و «فعال کردن ظرفیتهای کشور» تغییر داد، افزودند: این اهداف، قابل تحقق هستند و تنها شرط تحققشان، حرکت در مسیر انقلاب و انقلابیگری است. ایشان در ادامه به تبیین معیارهای اصلی انقلابیگری در پنج شاخص عمده پرداختند.
در همین راستا، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR مجموعهی صوتی «دعوت» را دربارهی «شاخصهای انقلابیگری» منتشر مینماید. نخستین بخش از این مجموعه، به شاخصهی «پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب» و دومین بخش از این مجموعه، به شاخصهی «هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها» اختصاص دارد.
سایر بخشهای این مجموعهی صوتی، انشاالله در روزهای آینده از سوی پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر میشود.
نكات ظريف دربارة تنبيه كودكان
نكات ظريف دربارة تنبيه كودكان
نکات مهم در اجرای روش تنبیه در تربیت کودکان:
1. تا می توانیم از تنبیه بدنی اصلا استفاده نکنیم، و از روش محرومیت استفاده کنیم.
2. تنبیه متناسب با عمل خلاف کودک باشد. زیاده روی و سخت گیری های نا متعادل و ناهماهنگ او را بدبین و چه بسا تاثیرات منفی بگذارد.
3. تنبیه نباید جنبه انتقام جویی و کینه توزی داشته باشد.
دربرخی از مواقع مشاهده می شود که پدر و مادر با حرص و خشم به جان فرزندان خود می افتند و او را با کتک و ناسزا تنبیه می کنند، این روش بازتاب خوبی نخواهد داشت. بلکه باید طوری باشد که بچه خوبی احساس کند که پدر و مادرش تنها به منظور اصلاح او چنین کاری را انجام داده اند.
4. فوری باشد.
اگر قرار شد که او را به خاطر رفتاری که قبلا تذکر داده ایم، او انجام داد بلافاصله باید بعد از تکرار اشتباه، از این روش تربیتی استفاده کنیم، چون کودکان در زمان حال زندگی می کنند، لذا در صورت تأخیر نمی توانند رابطه بین کار اشتباه و مجازات را به خوبی درک و تطبیق دهند.
5. بدون اطلاع قبلی نباید کودک را تنبیه کرد.
باید از قبل رفتار اشتباه و صحیح را به او گوشزد کنیم، و بگوییم که اگر مرتکب رفتار اشتباه شود باید تنبیه شود، و غافل گیرانه او را تنبیه کردن صحیح نیست.
پی نوشت :
منبع: با دنیای کودک آشنا شویم، گردآورده ای از برنامه های رادیویی گنجینه پنهان، ترجمه و اقتباس خلیل خلیلیان، ص23-30
کتاب نوح
نام کتاب حضرت نوح چه بوده است؟
نام كتاب حضرت نوح براساس روایات اسلامی تصریحاً بیان نشده است و در قرآن نیز از نام كتاب آن پیامبر عظیم الشأن سخنی نیامده است.
اما بعضی گفته اند که نام كتاب نوح ، صحف بوده است در حالیكه این مطلب صحیح نیست و اگر چه تعبیر صحف برای پیامبران الهی، به کار برده شده است، نام کتاب اختصاصی هیچ کدام از آنها نبوده است. صحف به معنی لوحها است که می تواند به هر كتاب آسمانی گفته شود.
مرحوم علامه طباطبائی در المیزان می فرماید: كلمه صحف جمع صحیفه است، و عرب هر چیزى را كه در آن مطلبى نوشته شده باشد صحیفه مى نامد، هم چنان كه كتابش هم مى خواند، حال چه اینكه ورقه و كاغذى باشد و یا چیز دیگرى.
بنابر این نام كتاب حضرت نوح، صحف نبود بلكه صحف نام مشترك برای تمامی كتابهای پیامبران است یا به قسمتهایی از كتابهای مقدس آسمانی صحف گفته شده و نام خاص کتاب حضرت نوح برای ما روشن نیست.
ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۲۸.
.http://www.soalcity.ir/node/705
فریضه حج و امام حسن عسکری (ع)
در میان عموم مردم و به ویژه، حاجیان محترم این گونه شایع است که امام حسن عسکری به حج مشرف نشده اند و در همین راستا، برخی از حجاج به نیابت از ایشان حج را به جا می آورند، آیا صحیح است؟
در مسائل تاریخی، همان طور که برای اثبات یک موضوع نیاز به دلیل داریم، جهت نفی کامل و قطعی آن نیز نمی توانیم بدون مستندی معتبر، اظهار نظر کنیم؛ به عنوان نمونه، به صورت قطعی اظهار داریم که هیچ پیامبری در قاره آمریکا مبعوث نشده است و مستند چنین سخنی را تنها فقدان اثری از آنان در آیات و روایات اعلام کنیم. البته اگر آیه و یا روایتی وجود داشته باشد که به منتفی بودن موضوعی، تصریح داشته باشد، باید آن را پذیرفت.
در زمینه حج امام عسکری نیز باید گفت که ما تا کنون، به هیچ مستند معتبر تاریخی برخورد نکردیم که تصریح به عدم تشرف ایشان به حج داشته باشد، و فقدان گزارشی تاریخی در این مورد نیز نمی تواند دلیل مناسبی برای اثبات انجام نشدن اعمال حج توسط ایشان باشد و شاید چنین اعتقادی بدین دلیل رواج یافته است که بر اساس منابع تاریخی، یا محل تولد این امام بزرگوار در شهر سامرا بوده و یا ایشان در ابتدای کودکی، به همراه پدر بزرگوارشان به این شهر منتقل شده اند و با توجه به این که از طرفی، آن حضرت تا پایان عمرشان، به شدت تحت نظارت مأموران دستگاه خلافت عباسی بوده و از طرفی، هیچ گزارشی مبنی بر خروج ایشان از شهر سامرا مشاهده نشده، طبیعتا نباید امام یازدهم به حج مشرف شده باشند.
چنین استنباطی نمی تواند کاملا صحیح باشد؛ زیرا:
اولاً: ایشان با وجود این که در حصر شدید و تحت نظارت کامل بودند، اما در بیشتر اوقات به صورت رسمی به عنوان زندانی به شمار نیامده، بلکه تلاش می شد که در ظاهر، برخوردهای احترام آمیزی با ایشان انجام شده و حضور ایشان در مراسم های عمومی و دربار مشهود باشد. ایشان گاه از شهر خارج شده و سپس مراجعت می کردند و … براین اساس، ممکن بود که به همراه کاروانی از حاجیان و تحت نظارت کامل مأموران حکومت، به حج مشرف شده باشند.
ثانیاً: روایت و گزارشی تاریخی وجود دارد که طی آن، شخصی در شهر مکه از ایشان روایتی را نقل کرده است شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا نقل نموده است.
و می دانیم که بر اساس مبانی فقهی، حضور این امام در شهر مکه نمی توانسته بدون انجام اعمال عمره انجام پذیرد. بنابراین، اگر این روایت را بپذیریم ایشان یقیناً اعمال عمره را انجام داده و به احتمال زیاد، واجب الهی حج نیز از ایشان فوت نشده است.
برای اطلاعات بیشتر، می توانید به کتاب حـج الانبیـاء و الأئمه که توسط معاونـت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظم رهبری تهیه و نشر مشعر آن را به چاپ رسانده، مراجعه فرمایید.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa7056