تا روزگار پر امید
30 فروردین 1398
امشب ذهنم همچون اسبی تیز پای، غرق در افکاری مهار نشدنی گاهی به این سو و آن سو می تازد. نمی دانم شاید اگر این فکرهای بیهوده مجالی می داد، قرارداد همیشگیم را با غم می گسستم و راهی دیاری در دوردست ها می شدم. لب بر لبخندهای عاشقانه می گشودم. در کنارت شوره… بیشتر »
نظر دهید »