صدای چکاوک ها
24 اردیبهشت ماه ساعت ۱۸:۳۶ بعدازظهر اتاق
صدایی در آسمان می پیچد صدای چکاوک ها و پرستوها صدای گنجشک هاست چه زیبا یکدیگر را صدا می زنند چه زیبا برای معشوقشان می خوانند و پر از احساس است چه بعدازظهر دل انگیزی کاش همه صداها این گونه بود دلم می خواهد تا همیشه تاریخ در گوشم بپیچی و دوست دارم لحظه ای ملودی زیبای با تو بودن را فراموش نکنم می شنوی آیا می شنوی صدای جیک جیک مستانه اشان را که انعکاسی از دل پر ز عشقشان است آیا نمی گویی ادبی می نویسی این گونه به ذهنم می آید چه می شود کرد نمی دانم آیا آیا و آیا چاره ای دارد ول کن این همه فکر بیهوده را احساست را دریاب دریاب که زودتر از قلمت در پیش است و حتی لحظه ای به تو اجاره عقب گرد نمی دهد فکر می کردم با تو نوشتن آسان است ولی با قلم نوشتن را بیشتر دوست دارم چه کنم که وقت زیادی ندارم که هم با قلم بنویس سپس تایپ اش کنم باز همین را هم شکر خدای مهربانم لحظه ای از بلندای احساسم گذر می کنی و نگاه پر از مهرت سیراب می کند این دل خسته را پر از هیاهو می شود دلم پر از شوق پر از نور ولی آیا من گرفتارش نمی شوم گرفتار فراموشی گرفتار نسیان و گوشم لحظه دوباره صدا را دنبال می کند چه پرندگان مودبی وقتی سکوت می خواهم تا بنویسم کاملا ساکت می شوند و گاهی که من تند تند می نویسم و نفسی چاق می کنم می بینم که آنان با خواندنی پر از شور مشوقم می شوند برای نوشتن نوشتن از تو او من که در کنار هم زیبایی ها را ببینیم و از یاد نبریم خوبی هایش را نعمت هایش را در آخر تمام یادش را .
آدم ها مثل مدادند
27 اردیبهشت ساعت ۱۱ و ۴۰ دقیقه شب
آدم ها مثل مدادند. مدادهای رنگی با نوک های کوتاه، بلند و گاهی بدون نوک برای نوشتن. نوشتن از رزهای آبی یا قرمز، شور یا شعور، توپ یا تور. ماهی های درون حوض را با نوک کوتاه مداد قرمز رنگین تر از همیشه کشیدم. آنقدر کشیدم تا به پارگی و واژگون شدن زیر دستیم منجر شد. آنقدر هم دستم نمی رسد فقط می توانم ماهی قرمز حوض خانه امان را بکشم. ولی دریغ و حیف که دریای پر از ماهی های آزاد را نمی توان با این موج صیدهای غیر مجاز کشید، هر چند که مدادهای رنگی می توانند مخلوطی از رنگ های طوسی و آبی را بیافرینند. آدم ها مثل مدادند با رنگ سفید، سیاه و گاهی هم خاکستری. آن که سیاه است، قدر سپیدی قلبش را ندانسته و دل به منجلاب گناه سپرده تا لوح سپید قلبش جای خود را به سیاهی و ظلمت سیاه چال گناه داده است. اما آن کس که جسته و گریخته گناه آلود کرده سرای دل را و گاهی با رهسپار شدن سوی یاد خدا از ظلمت گناه دور شده و توبه کرده ولی آن چنان دوامی در این رهسپاری از خود نشان نداده است، رنگی شده به رنگ خاکستری که مخلوطی است از پاکی سپید و ناپاکی سیاه. خوش به حالت که قلبت سپیدی را برگزیده است و دوست دارم سپیدی و پاکیت را. دوست دارم طرحی نو بزنم با مدادهای رنگیم. طرحی برای کشیدن دلی بدون ظلمت، پر از نور یاد خدا با حضورت. اگر دعایم به اجابت برسد، روی ماهت را با مداد زردم پر از روشنایی خواهم کشید. چرا که چشمانم را یارای دیدن این همه نور نیست. درست است که نور منیرت سبب دیدن است. ولی خورشید رویت را هیچ نتوان دیدن از بس که کوچکم در برابرش. ولی با مهر تو تصور می کنم، صورت زیبایت را که آرزوی دیدنش مرا خواهد کشت. حسرتی بزرگ قلبم را می فشارد. حسرتی که امید است به آستانه اجابت برسد. دوست دارم قلبم را با مداد قرمز، پر از خونی سرخ گون بکشم که قطره قطره اش را نثار لحظه ظهورت کنم اگر قابلش باشم. یابن الحسن با مدادهای منور به نور خودت قلبم را بکش. قلبی پر از مهر خدا ، پیامبر و ائمه تا موجی شوم در امواج نور و رهسپار کوی دوست با قلبی عاشق و دلی گرفتار شور و شعور.
داشتن پدری از جرگه مردان خدا
27 اردیبهشت ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه شب
شبی از شبهای زیبای رمضان، خدای مهربانم را صدا می زنم . خدای خوبم را از تمام اعماق جان صدا می زنم. از او می خواهم سلامتی پدر و مادرم را سایه اشان بر سرم گسترده باشد. پدر سایه مهرت مرا در بردارد و من زیر چتر حمایتت قد کشیده ام و زیسته ام. دوستت دارم دوست داشتنی شیرین همراه با چشمانی سرشار از اشک های غلطان که بر گونه هایم جاری اند. پدرم عاشقانه هایم را برایت می سرایم و بهترین شعر زندگیم را با تو آغاز می کنم. تا تو را دارم چه غم، چه غصه از دل پر قصه . گوش به لب تو داده ام همیشه، تا دردم فراموش کنم. شب که گذشت روز می آید، روز با تو بودن، از تو گفتن، از تو خواستن. شوری در دل دارم از داشتنت. نیازم به داشتنت خیلی وسیع است. کجاست آن دوش پر از هیبتت که من آن را می خواهم. پدرم پدرم پدرم مرا در بر گیر. قلبم از بودنت پر شور است. قلبم تند تند می زند، با بردن نامت، از شنیدن صدایت که گاهی صدای تپیدنش مرا به حیرت وامی دارد، حیرتی وصف ناپذیر از داشتن مردی از جرگه مردان خدا.
ماه شکفتن غنچه امید
به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان ۲۶ اردیبهشت ساعت ۵ بعدازظهر
ماه رمضان یکی از ماه های قمری و ماه نزول رحمت الهی و نزول دفعی و یکباره قرآن بر قلب نازنین پیامبر خاتم(ص) است.
این ماه آداب و اعمالی همچون روزه و نماز و دعا دارد. اولین شب این ماه مبارک، دارای اعمال و آدابی است. یکی از این اعمال مستحبی انجام غسل و شستشوی روح و جسم خود در بخشش ، محبت و مهربانیت خداست، تا گامی کوچک از سوی بنده در انجام توبه به درگاه حضرت حق صورت گیرد. پذیرش توبه و بازگشتی آسمانی به آستانه اجابت الهی یکی از فضایلی است که خدای رحمان در ماه بندگی نصیب بنده می کند. اطاعت از خدا و دوری از نسیان و فراموشی در این ماه را خداوند با در زنجیر کردن شیطان برایمان آسان تر نموده است . این ماه، ماه مهمانی خدا و ماه عبادت خدا با اطاعت از امر اوست. ماه روزه های سی روزه، ماه سحرها و افطارهاست. ماهی که نزول برکات الهی، شور بندگی در سحرهای رمضان با دعا و مناجات های شب زنده داران رقم می خورد. در شب اول این ماه خواندن دعای ۴۴ صحیفه سجادیه و ۴ رکعت نماز که در هر رکعت یک حمد و ۱۵ سوره توحید خوانده می شود و زیارت امام حسین (ع) و دعای جوشن کبیر توصیه شده است، تا از این طریق بنده راهی جاده آمرزش گناهان شود.در روز اول این ماه نیز غسل کردن و صدقه دادن و خواندن دو رکعت نماز در رکعت اول حمد و انا فتحنا و رکعت دوم حمد و سوره ثواب بسیار دارد. این ماه در بردارنده سحرهای مناجات خلق با خالق، شب های عرض بندگی به درگاه معبود واقعی هم چنین افطار و سحرهایی است که بخشش علی وار را می طلبد. دست محبت کشیدن بر سر ایتام و محبت به ضعفا و فقرا و با یاد علی بخشیدن به آنان را یاد آوری می کند. دل در کمند یار سپردن، دوش به دوش علی دادن و تکاندن قلب از سیاهی و پمپاژ کردن سپیدی و عشق و محبت به آن را به خاطر می آورد. شب زنده داری های عاشقانه و ذکر ربنا ربناهای عارفانه سالکان راه حق را به یادها می آورد. ماهی که سجود نمودن خاضعانه را در زمین بندگی خدا بیش از پیش دربر دارد. ماه عروج علی به آسمان ها از شدت کین و ستم دشمنان، ماه سخن گفتن با خدا و سخن گفتن خدا با ما، ماه نزول دفعی و یکباره قرآن بر قلب پیامبر، ماه روزه ها و شب های تقدیر و سرنوشت، ماه شادی و سرور با خدا، ماه در زدن ما و دق الباب کردن ربنا، ماه امتحان بندگی، ماه شکوفه زدن غنچه امید و ربنای ما تا لحظه ای با خدا.