تو می آیی
15 اردیبهشت 1397
تویی آن شکوفه لبریز از زیبایی باغ انتظار که شکفتن فصل سبز ظهور را منتظری تویی آن خشم فرو خورده زمین که صبح هر آدینه به امید شکفتن گل رویت ندبه می کنیم شاید که این جمعه غروب کند انتظارمان تا دوباره بلبلان سرود عشق سرایند. یابن الحسن در کجا یابم تو را !؟… بیشتر »
3 نظر
کوچه بی حضور تو قلمرو سایه هاست
06 اردیبهشت 1397
گاهی فکر می کنم به این آرزو که ای کاش کوچه حیاتم قلمرو زیبایی بود زیبایی در کنار تو زیستن ولی افسوس که این کوچه بی حضور تو قلمرو سایه هاست با ترسی وحشت انگیز و هراس آلود یا حجة الله بیشتر »
آرزوی باد و بردن نگاه هرزه
23 فروردین 1397
#قلم_خودم آرزو می کنم گاهی باد وزد و گاهی نیز که باد می وزد آرزو می کنم با خود ببرد نگاه هرزه را بیشتر »
غنچه نشکفته زمین
05 بهمن 1391
تویی آن شکوفه لبریز از زیبایی باغ انتظار که شکوفتن فصل سبز ظهور را منتظری ، تویی آن خشم فرو خورده زمین ، فریادها در گلو خفته ، صبح هر آدینه به امید شکفتن گل رویت ندبه می کنیم شاید که این جمعه غروب کند انتظارمان تا دوباره بلبلان سرود عشق سرایند. گویی تو… بیشتر »
پیرترین جوان تاریخ
30 دی 1391
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه دور است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود
ارباب زمین ، امیر مریخ ، بیا
تا نخل ستم بر کنی از بیخ ، بیا
از قول همه منتظران می گویم
ای پیرترین… بیشتر »