بهانه گریه هایم بیا
05 مرداد 1398
گریه هم بهانه می خواهد ولی من بی بهانه برای نبودنت می گریم، بی بهانه که نه بزرگترین بهانه ام برای گریستن نبودن و ندیدن روی ماهت است. یابن الزهرا(عج) بهانه تمام گریه های گاه و بی گاهم بیا بیا ? ? ? اللهم عجل لولیک الفرج بیشتر »
نظر دهید »
پایی که جا ماند
29 تیر 1398
اولین بار تصویرش را بر روی دیوار بانک ملی محل دیدم. تصویر فرمانده ی گردان تخریب لشکر المهدی را می گویم. تصویر جوان رعنایی از این مملکت که در راه دفاع از ناموس و مام وطن به شهادت رسیده است. امسال ماه گذشته کتاب خاطرات این شهید را از دوست نویسنده ام به… بیشتر »
کوفه در انتظار
20 خرداد 1398
کوفه منتظر است. منتظر حوادثی از جنس و عیار نامردی. آبستن حوادثی از نوع کوتاهی. آزمایشی بزرگ، به بلندای تاریخ در انتظار کوفیان است. نامه فرستادند. منجی طلب کردند. چه سود! ترس و ترسو در وادی کوفی بیداد می کند. در لغزش این ترس خیانتی شکل می گیرد. عیار… بیشتر »
در آغوش تو
18 خرداد 1398
بهار بود و هوا مملو از عشقی دل انگیز. هر لحظه عطرت به مشام جانم می رسد. در خاطرم مرور می کنم یاد طفلی را که در آغوشمان غرق در بوسه خواهد شد و آینده ای که دست در دستت برایش می بافتم. در کشاکش تابستان تو سرمست ازمهر پدری شادمانه از میان درختان به دنبال… بیشتر »