قدرشناسیت کافیه
یه شب بارونی بود. فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن ظرفها . همین طور که داشتم لباس می شستم دیدم حمید اومده پشت سرم ایستاده. گفتم اینجا چیکار می کنی؟ مگه فردا امتحان نداری؟ دو زانو کنار حوض نشست و دست های یخ زدمو از تو تشت بیرون اورد و گفت: ازت خجالت می کشم .من نتونستم اون زندگی که در شان تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه باباش با ماشین لباسشویی لباس می شسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه … حرفشو قطع کردمو گفتم : من مجبور نیستم . با علاقه این کار رو انجام میدم. همین قدر که درک می کنی . می فهمی . قدر شناس هستی برام کافیه.
خاطره ای از شهید سید عبدالحمید قاضی میر سعید
منبع : نشریه امتداد شماره 11
امام رضا، استاد مهارت هاي زندگي
امام رضا، استاد مهارت هاي زندگي
با دوستان فروتن باش، از دشمن احتیاط کن و با عموم مردم گشاده رو باش.
Be modest before your friend and be prudent while encountering an enemy. Be pleasant with everyone
بحارالانوار ج 78 ص 356
******
کسی که اندوهی از دل مومنی بزداید، خداوند در روز قیامت اندوه را از دل او برطرف نماید.
God will make happy on the Day of Judgement, the person who has removed the grief from the heart of a believer
اصول کافی ج 2 ص200
*****
آن کس که بدون بصیرت دست به کاری زند، به کسی ماند که در بیراهه سیر کند، هر چه تندتر گام بردارد از راه دورتر می شود.
He who acts with no insight looks like a pedestrian who travels on a wrong path. The faster he walks, the deviated he becomes out the straight path
فقه الرضا (ع) ص 381
***********************
بالاترین درجه عقل، خودشناسی است.
The highest degree of wisdom is self - cognition
بحار الانوار ج 78 ص 352
تولد امام هشتم
میلاد امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) مبارکباد.
.jpg)
مورچه چیه که فانوسقه ببنده!
از او اصرار و از ما انکار، دست بردار نبود. هرچی می گفتیم یک چیز دیگری جواب می داد. هیچ جوری راضی نمی شد. کمربندش که دو دور راحت دور کمرش پیچیده بود، پوتین هایش که بندهای آن را مثل شال گردن دور ساق پاش بسته بود و بلوزی که جیب هایش توی شلوارش رفته بود و سرشانه هاش افتاده بود روی آرنج، وضع خنده داری را به وجود آورده بود با این حال حریف زبانش نمی شدیم و گفتم: خب حالا که اصرار داری باشد و فرستادیمش با راننده دنبال غذا که دیدم نرفته برگشت. به اخویمان که با ماشین رفته بود گفتم چی شد؟ لبخندزنان گفت: از خودش بپرس گفتم چی شد، پسر شجاع؟ همان طور که سرش پایین بود گفت: ندادند بیارم. گفتند، مورچه چیه که فانوسقه ببنده! بچه ها از خنده غش کرده بودند. بعد گفت: یعنی چی؟ گفتم: یعنی اینکه شما نمیتوانید غذای بچه ها را بیاورید.
منبع : بر گرفته از ماهنامه فرهنگ ایثار
صدای مردم به جهت وجود تبعیض های ناروا
مردم ما از کمبود ها و کسری ها گله ندارند،آنچه مردم را می آزارد و صدایشان را در می آورد وجود تبعیضات ناروا و سوء استفاده از بیت المال است و بس!
رئیس جمهور شهید محمدعلی رجایی