طلبه + ازدواج + مشکلات =؟
داستان زندگي طلبگي، خود حكايتي است مثل حلواي لن تراني؛ فردي مي فهمد كه خودش هم اين شرايط را درك كرده باشد. ازدواج با شهريه اندك طلبگي با معادلات مادي و عرفي امري غير معقول و ناشدني است. امّا حوزه در نهاد و نهان خود معادلات زيادي دارد كه منحصر به خودش است. خيلي از طلّاب براي حتّي اقوام خود هم شرايط مالي خود را توضيح نمي دهند؛ چون دركش براي خيلي ها مشكل است. تازه برخي تهمت دروغگويي هم به آنها زده مي شود.
ازدواج يك طلبه در دوره مقدمات، بستگي به عوامل و شرايط مساعدي دارد:
1. درجه توكل طلبه و همسر او؛
2. اعتقاد به اين كه اهل علم روزيش تضمين شده است؛
3. اجتناب از چشم و هم چشمي و رسومات رائج؛
4. تلاش علمي و عملي طلبه(البتّه نبايد كاري انتخاب كند كه او را از مسير علم و تحقيق دور كند).
5. هماهنگي و همراهي خانواده طلبه و همسر او حمايت هاي عاطفي، هيجاني و مادي.
6. نازك نارنجي نبودن همسر و قدرت سازگاري با شرايط سخت.
7. مهاجر بودن طلبه يا سكونت در شهر خود (اجاره كردن منزل در شهرهاي كوچك يا زندگي با والدين در شهرهاي كوچك كه منزل ها بزرگ تر است راحت تر است).
8. و…
نكته:
استاد آيت الله ابراهيم اميني پيوسته به خانواده ها متذكر مي شدند كه اجازه بدهيد فرزندانتان ازدواج كنند. مدّتي در عقد باشند و محرم و با هم رفت آمد داشته باشند و بعد ايشان در منزل پدر يا دختر اقامت كنند و يا با هماهنگي و همياري،خانه اي اجاره اي مناسب برايشان گرفته شود. خانواده ها همان گونه كه در ايام مجردي مخارج فرزند خود را مي دادند بعد از ازدواج هم تا مدّتي اين كمك مالي را به فرزند خود بدهند. [1]
پی نوشت :
1. سایت گفتگوی دینی، بخش مشاوره و تربیت، بخش ازدواج، 26/07/1393.
شهید نورالله جعفرى
تداوم انقلاب به دوچيز نيازمند است: اول خون دادن و دوم خون دل خوردن.
روز دولت گرامی باد .
مناسبت
مناسبت های امروز 8 شهریورماه (15 ذی القعده1436ه.ق)
ارتحال عالم و عارف رباني آيت الله شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني(1321ش) - شهادت مظلومانه رجايي و باهنر به دست منافقين(1360ش) - روز مبارزه با تروريسم - روز دولت
درگذشت عالم عارف، استاد ادبيات عرب، ميرزا عبدالجواد اديب نيشابوري(اديب اول)(1344ق) - شهادت فقيه مجاهد آيت الله ملامحمدتقي برغاني«شهيدثالث» در فتنه «بابيه» به دستور برادرزاده اش«قرة العين»(1263ق) - ولادت خواجه نظام الملك طوسي وزير دانشمند سلجوقي،موسس مدرسه نظاميه در بغداد و نيشابور(408ق)
۵ شهریور : روز بزرگداشت محمد بن زکریای رازی
۵ شهریور : روز بزرگداشت محمد بن زکریای رازی
شرح زندگی نامه محمد بن زکریای رازی
ابوبكر محمد بن زكرياي رازي فيلسوف و عالم طبيعي و شيمي دان و پزشك بزرگ ايران عالم اسلامي و ملقب به جالينوس المسلمين از مفاخر و مشاهير جهان و يكي از نوابع روزگار قديم است که در شعبان ۲۵۱ هـجری قمری مطابق ۲۷ اوت ۶۸۵ ميلادي در شهر ري به دنيا آمد.
نام وی محمد، نام پدرش زکریا و نیایش یحیی و کنیهاش ابوبکر است. او در شعبان سال ۲۵۱ هـ.ق (۸۶۵ م) در ری که شهری کهن به دنیا آمده دوران کودکی، جوانی و نوجوانی خود را در این شهر گذراند. وی در نوجوانی به موسیقی گرایش داشته و در نواختن نی توانا بود و گاهی شعر میسرود.
مدتی به زرگری مشغول شد و سپس به کیمیاگری روی آورد. در جریان کار با موادشیمیایی چشمش آسیب دید. میگویند پزشکی که رازی جهت درمان به او مراجعه کرده بود پانصد دینار طلب کرد و رازی ناچاراً آن را تهیه و پرداخت کرد. پزشک به وی گفت کیمیا این است نه آنچه تو در جستجوی آنی. از آن زمان گرایش به آموختن علم طب پیدا کرده و در سنین بالا علم طب را آموخت. رازی برای آموزش بیشتر به بغداد سفر کرد و دربیمارستان بغداد در طب استاد گردید و به ریاست بیمارستان معتضدی برگزیده و به زودی به جایگاه نخست پزشکی دست یافت رازی پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری گردید و تا پایان عمر در این شهر به تربیت دانشجویان ودرمان بیماران پرداخت.
رازی اولین پزشکی بود که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان کرد و پیشگام در ارایه نظریه ایمنی اکتسابی است. رازی اولین پزشکی بود که تشریح جسد انسان،استخوانها، عضلات، مغز و بعضی از شعب اعصاب را در سر و گردن مشاهده و توضیح داده است.
رازی بسیاری از داروها را ابتدا بر روی حیوانات امتحان و پس از ثبت اثرات آنها در صورت مثبت بودن اثر به بیماران تجویز میکرد.
او نخستین پزشکی است که داروهای الکالوئیدی غیر سمی را ساخت و در درمان بیمارانش استفاده کرد.
به پاس زحمات فراوان رازی در امر داروسازی روز پنجم شهریورماه روز بزرگداشت زکریای رازی و روز داروسازی نامگذاری شده است.
رازی در جراحی صاحب نظر بود و درباره سنگ کلیه و سنگ مثانه دارای کتابی است که در آن تأکید دارد در صورتی که درمان سنگ مثانه با روشهای طبی امکانپذیر نباشد باید به عمل جراحی پرداخت.
او اولین طبیبی است که سل مفصلی انگشتان را شرح داده است.
همچنین نخستین دانشمندی است که اجسام را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی و همچنین مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز تقسیم نمود. او در شیمی بسیار استاد بود و از کشفیات او میتوان الکل، اسید سولفوریک، اسید کلریدریک، اکسیدارسنیک و اسید سیتریک را نام برد.
از مهمترین آثار او «الحاوی» است که به نظر از «قانون» ابن سینا مهمتر است. محمد رازی این کتاب را به صورت یادداشتهای متعددی تهیه کرده بود و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشتهای او کتاب را استنساخ و تنظیم کردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این کتاب جمع است. اثر دیگر رازی «طب المنصوری» است که به نام منصور بن اسحاق حاکم ری تألیف و تنظیم شده است. کتاب «من لا یحضره الطبیب» اثر دیگر وی شامل دستورهای ساده برای معالجات گوناگون است.
رازی در اواخر عـمر در نـتـیجه مطالعـه زیاد درباره کیمیاگری و کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه به بـیماری چشم مبتلا و بالاخره کور شد و در پنجم شعبان ۳۱۳ هـ.ق در زادگاه خود (ری) وفات یافت. مدت عمر وی به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز و به شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز ذکر شده است.
تبریک ولادت
ولادت عالم آل محمد امام خوبی ها و مهربانی ها امام رضا(علیه السلام) مبارک باد .
عالم آل محمد
آيا لقب «عالم آل محمد» براى امام رضا مستند است يا در قرون اخير از اين لقب استفاده مى شود؟
اين لقب را امام كاظم بر زبان جارى ساخت و آن را به فرمايش پدر گرامى اش امام صادق مستند ىساخت اسحاق بن موسى برادر امام رضا مى گفت: «پدرم به فرزندانش مى فرمود: اين برادر شما على، عالم آل محمد است، مسائل خود را از وى بپرسيد، و مطالب او را نگهدارى كنيد، من از پدرم جعفر بن محمد شنيدم مكرر مى گفت: عالم آل محمد صلى اللَّه عليهم اجمعين، در صلب تو است كاش من او را مى ديدم، وى با امير المؤمنين همنام است» (1).
و از حضرت رسول اکرم (ص) در مورد ولایت علی بن موسی الرضا(ع) نقل شده است که :
مَن أحَبَّ أن يَلقَى اللَّهَ ضاحِكاً مُستَبشِراً فَليَتَوَلَّ عَلِيَّ ابنَ مُوسَى الرِّضا سلام الله علیه(2)
كسى كه دوست دارد خندان و با روى گشاده خداوند را ديدار كند، بايد از محبّت و ولايت على بن موسى الرضّا سلام الله علیه بهره مند باشد.
پى نوشت ها:
1) اعلام الورى، ص 328 بحارالانوار، ج 49، ص 100 الصراط المستقيم، ج 2، ص. 164
2) بحار الأنوار، ج 36، ص 296