دو خصلت نیکو
امام حسن عسگري (ع) فرمودند:
خَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شَىءٌ: اَلإيمانُ بِاللَّهِ ونَفعُ الْإِخوانِ ؛ دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران.
(محمدباقر مجلسی، بحارالانوار،ج78،ص374)
فریضه حج و امام حسن عسکری (ع)
در میان عموم مردم و به ویژه، حاجیان محترم این گونه شایع است که امام حسن عسکری به حج مشرف نشده اند و در همین راستا، برخی از حجاج به نیابت از ایشان حج را به جا می آورند، آیا صحیح است؟
در مسائل تاریخی، همان طور که برای اثبات یک موضوع نیاز به دلیل داریم، جهت نفی کامل و قطعی آن نیز نمی توانیم بدون مستندی معتبر، اظهار نظر کنیم؛ به عنوان نمونه، به صورت قطعی اظهار داریم که هیچ پیامبری در قاره آمریکا مبعوث نشده است و مستند چنین سخنی را تنها فقدان اثری از آنان در آیات و روایات اعلام کنیم. البته اگر آیه و یا روایتی وجود داشته باشد که به منتفی بودن موضوعی، تصریح داشته باشد، باید آن را پذیرفت.
در زمینه حج امام عسکری نیز باید گفت که ما تا کنون، به هیچ مستند معتبر تاریخی برخورد نکردیم که تصریح به عدم تشرف ایشان به حج داشته باشد، و فقدان گزارشی تاریخی در این مورد نیز نمی تواند دلیل مناسبی برای اثبات انجام نشدن اعمال حج توسط ایشان باشد و شاید چنین اعتقادی بدین دلیل رواج یافته است که بر اساس منابع تاریخی، یا محل تولد این امام بزرگوار در شهر سامرا بوده و یا ایشان در ابتدای کودکی، به همراه پدر بزرگوارشان به این شهر منتقل شده اند و با توجه به این که از طرفی، آن حضرت تا پایان عمرشان، به شدت تحت نظارت مأموران دستگاه خلافت عباسی بوده و از طرفی، هیچ گزارشی مبنی بر خروج ایشان از شهر سامرا مشاهده نشده، طبیعتا نباید امام یازدهم به حج مشرف شده باشند.
چنین استنباطی نمی تواند کاملا صحیح باشد؛ زیرا:
اولاً: ایشان با وجود این که در حصر شدید و تحت نظارت کامل بودند، اما در بیشتر اوقات به صورت رسمی به عنوان زندانی به شمار نیامده، بلکه تلاش می شد که در ظاهر، برخوردهای احترام آمیزی با ایشان انجام شده و حضور ایشان در مراسم های عمومی و دربار مشهود باشد. ایشان گاه از شهر خارج شده و سپس مراجعت می کردند و … براین اساس، ممکن بود که به همراه کاروانی از حاجیان و تحت نظارت کامل مأموران حکومت، به حج مشرف شده باشند.
ثانیاً: روایت و گزارشی تاریخی وجود دارد که طی آن، شخصی در شهر مکه از ایشان روایتی را نقل کرده است شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا نقل نموده است.
و می دانیم که بر اساس مبانی فقهی، حضور این امام در شهر مکه نمی توانسته بدون انجام اعمال عمره انجام پذیرد. بنابراین، اگر این روایت را بپذیریم ایشان یقیناً اعمال عمره را انجام داده و به احتمال زیاد، واجب الهی حج نیز از ایشان فوت نشده است.
برای اطلاعات بیشتر، می توانید به کتاب حـج الانبیـاء و الأئمه که توسط معاونـت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظم رهبری تهیه و نشر مشعر آن را به چاپ رسانده، مراجعه فرمایید.
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa7056
امامان هدایت
آيه شماره 73 از سوره مبارکه انبيا
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدينَ
و همه را پيشوايانى ساختيم كه به امر ما هدايت مىكردند. و انجام دادن كارهاى نيك و برپاى داشتن نماز و دادن زكات را به آنها وحى كرديم و همه پرستنده ما بودند.
1- پیامبران بزرگ علاوه بر مقام رسالت (رساندن پیام وحى)، امامت و رهبرى جامعه را نیز بر عهده داشته اند. «جعلناهم ائمة»
2 - توجّه به انجام كارهاى خیر، از الطاف ویژه الهىاست. «اوحینا الیهم فعل الخیرات»
3- نماز و زكات در میان كارهاى خیر، جایگاه ویژه اى دارند. «فعل الخیرات و اقام الصلاة و ایتاء الزكاة»
4- رهبران الهى، بندگان مخلص خدا هستند. «كانوا لنا عابدین»
5- نعمت هاى الهى، ما را از بندگى خدا غافل نسازد. «وهبنا له… كانوا لنا عابدین»
(انبیا با اینكه به مقام رهبرى «جعلناهم ائمة» نائل آمدند، امّا با این وجود، باز بندهى خدا هستند. «و كانوا لنا عابدین»
6- دین از سیاست جدا نیست. «جعلناهم ائمّة یهدون بامرنا… كانوا لنا عابدین»
دو برادر کشاورز، مجرد و متاهل
داستان کوتاه دو برادر
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند . یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت:
درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند.
بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت : درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود.
بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگرمساوی است. تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
منبع:bartarinha.ir
پرهیزکارترین
امام صادق علیه السلام
به واجبات الهی عمل کن تا پرهیزکارترین مردمان باشی.
اِعمَل بِفرائِض اللهِ تشکن أتقَی النّاس؛
جهاد النفس،ح 242