من در انتظار پلک برهم زدنی
30 بهمن 1397
شب شد و من در انتظار پلک برهم زدنی دوباره، کنار کرسی اختصاصی ام تخت خواب خود را پهن می کنم و با راحتی رنجور از غم روزگار سر بر بالشت می نهم. شروع می کنم حساب دو دو تایم را که شاید به چهار ختم شود و شاید در نیم خیز این حساب سرانگشتی بمانم و چرتکه ای از… بیشتر »
نظر دهید »
کسی در من ۴
30 بهمن 1397
قسمت چهارم ذوق زده و پر ز شور حیات به دنبال او می دوم و او دوباره کودکانه دوان دوان اعماق جانم را پایین و بالا می کند و شیشه فیروزه ای احساسم را می لغزاند چه هیجان دارد؛ هیجان و دلهره ای وصف ناپذیر. سرودی بر لب دارد، سرودی عاشقانه که زمزمه آن لحظات با… بیشتر »
کسی در من ۳
30 بهمن 1397
قسمت سوم کسی در من مویه می کند، ضجه می زند و درد می کشد از چیدن اقاقی ها و صدایی از اعماق جانم بالا می آید دوان دوان، کودکانه می خندد و مرا متحیرانه می نگرد، مادرانه صورتم را نوازش می کند. خستگی و اشک را ز چشمان خسته و گونه های ترم می زداید و دل… بیشتر »
کسی در من ۲
30 بهمن 1397
قسمت دوم درد می کشد، ضجه می زند، گاهی به یادم می آورد صبر ایوب را که یوسف آموخت. اما باز مویه می کند، ضجه می زند، ناله می کند: مرا دریاب، مرا دریاب ز عمق تنهایی که دل تنهایم بی تو مرداب است. ادامه دارد… بیشتر »
کسی در من ۱
30 بهمن 1397
قسمت اول کسی در من مویه می کند، ضجه می زند، درد می کشد،کسی در من مویه می کند، صدایش از ته چاهی بی انتها بیرون می خزد، و در اعماق جانم می پیچد و در امواج قیرگون آب ته چاه تنیده می شود و بالا می آید، می درد و بالا می آید، می خراشد و بالا می خزد. و در من… بیشتر »