صدای ماذنه در زمانی آسمانی
18 اسفند 1397
لحظه غروب آفتاب صدای قرآن و ربنا از ماذنه مسجد به گوش می رسد. دختری در تلاطم روزگار، امر مادر را اجابت می کند. شاید به دعای مادر امید دارد. غرق در شور و شادی اطاعت امر مادر صدای موذن بلند و بلندتر می شود. فضا معطر می شود به ذکر بزرگی خدا. خدایی که یگانه… بیشتر »
نظر دهید »
هر چه بادا باد!؟
18 اسفند 1397
هر چه بادا باد!؟ دل را نجات بده از منجلاب تاریکی و خود را آزاد کن از قید ندانستن ها. گوش بسپار به صدای عاشقانه ای که ندا می دهد تو را و تنها رهایت نمی گذارد. بیشتر »
دست های خالی ام
18 اسفند 1397
دست های خالی ام رو به سوی تو آورده اند. دلبرانه دلبری می کنند. کنج این خراب آباد دنیا داشتنت اوج احساس من است. دوستانه می خواهم تو را و مریدانه می پرستمت و مشتاقانه ره به سویت می کنم، هرچند بارم کج است. به سویت از خود گریزانم و با تو بودن راستم می کند.… بیشتر »
کوچ مسافر
18 اسفند 1397
با کرمت چه کم است مسافری که از خوبی به سوی بدی کوچ کرده است. #به_قلم_خودم #کوته_نوشت #عکس_تولیدی بیشتر »
گاهی که... قسمت سوم
18 اسفند 1397
گاهی که… قسمت سوم شب مرا فراموش نکن. روز مرا فراموش نکن. احسانت را به من فراموش نکن. وای چرا این گونه شد. دل و جانم اعتراض دارد به خود، به فراموشی خود، نه تو ای رحمان و رحیمم. پس برگردان حرفم را و نپذیر آن را چرا که باید من روز و شب فراموشت نکنم.… بیشتر »
گاهی که... ۴
18 اسفند 1397
گاهی که… قسمت چهارم چه گونه است که با آفرینشم همچون دو ملکی که همراهم نمودی دو شیطان نیز در کنارم قرار دادی که با گوشت، پوست، استخوان و خونم عجین است. تسلط و اغوایی را در وجودم پذیرفتی که نشان از حکمتت دارد. از سوی دیگر احسان را در موردم به حد… بیشتر »