پروا از گناه
پيامبر اكرم (ص)
لو صَلَّيتُم حَتّى تَكونوا كَأَوتادٍ، وصُمتُم حَتّى تَكونوا كَالحَنايا، لَم يَقبَلِ اللَّهُ مِنكُم إلّا بِوَرَعٍ حاجِزٍ؛(عدّة الداعي : ص ۱۴۰)
اگر نماز مى خوانديد تا چون ميخ [لاغر] مى شديد و روزه مى گرفتيد تا چون كمان [خميده] مى شديد، خداوند از شما نمى پذيرفت جز با پروا از گناه.
نمونه اى از روايات اهل بيت درباره غيبت حضرت مهدى (عج )
عبدالعظيم حسني از حضرت امام محمد تقي از پدرانش از امام علي نقل كرد حضرت فرمودند: قائم ما غيبتي دراز مدت دارد گويا شيعيان را مي بينيم كه در زمان غيبت او… در جستجوي اويند ولي او را نمي يابند، آگاه باشيد كه هر كس از ايشان كه بر دينش ثابت بماند و در اثر طول غيبت امامش دچار قساوت قلب نگردد در روز قيامت با من در درجه من خواهد بود. سـپـس فرمود : هنگامي كه قائم ما قيام كند، بيعتي از هيچكس بر گردن او نخواهدبود ( و هيچ حـاكـم سـتـمگري تسلطي بر او نخواهد داشت) و بدين منظور مخفيانه متولد مي شود و از چشم مردم غايب مي گردد. از حضرت سجاد روايت شده كه فرمودند : قائم ما دو غيبت دارد كه يكي طولاني تر از ديگري است و تنها كساني كه يقين قوي و معرفت صحيح داشته باشند، برامامت او ثابت مي مانند.
(آیت الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 251 و252)
زنجیره طلائی
حدیث سلسلة الذهب (زنجیره طلایی) چیست؟
این روایت، حدیثی از حضرت رضا است که سند آن، پدران معصوم ایشان است و از همین رو، سلسله الذهب نام گرفته است که در مورد ولایت اهل بیت بعنوان شرط توحید است. مرحوم شیخ صدوق این روایت را در کتب مختلف خودشان آورده که ما حدیث را از ایشان نقل می کنیم:
لَمّا وافی أبُو الحَسَنِ الرِّضا(ع) بِنَیسابورَ و أرادَ أن یخرُجَ مِنها إلَی المَأمونِ اجتَمَعَ إلَیهِ أصحابُ الحَدیثِ، فَقالوا لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، تَرحَلُ عَنّا و لا تُحَدِّثُنابِحَدیثٍ فَنَستَفیدَهُ مِنک؟! و کانَ قَد قَعَدَ فِی العُمارِیةِ، فَأَطلَعَ رَأسَهُ و قالَ: سَمِعتُ أبی موسَی بنَ جَعفَرٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی جَعفَرَ ابنَ مُحَمَّدٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی مُحَمَّدَ بنَ عَلِی یقولُ: سَمِعتُ أبی عَلِی بنَ الحُسَینِ یقولُ: سَمِعتُ أبِی الحُسَینَ بنَ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ یقولُ: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ(ص) یقولُ: سَمِعتُ جَبرَئیلَ یقولُ: سَمِعتُ اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ یقولُ: لا إلهَ إلَّا اللّهُ حِصنی، فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی. قالَ: فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادانا: بِشُروطِها، و أنَا مِن شُروطِها؛[1]
وقتی امام رضا به نیشابور رسیده و خواستند که از آنجا به سوی مامون بروند اهل حدیث دور ایشان گرد آمده و عرض کردند : ای فرزند رسول خدا، از اینجا می روی و به ما حدیثی نمی گویی تا به وسیله شما از آن حدیث استفاده ببریم؟ حضرت در عماره( کجاوه شتر) نشسته بودند . پس سر خود را بیرون آورده و فرمودند از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که می گفت: از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که می گفت: از پدرم محمد بن علی شنیدم که می گفت: از پدرم علی بن الحسین شنیدم که می گفت: از پدرم حسین بن علی بن أبی طالب شنیدم که می گفت: از پدرم امیر مومنان شنیدم که می گفت: از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می گفت : از جبرئیل شنیدم که می گفت: از خداوند جل جلاله شنیدم که می فرمود: لا اله الا الله دژ مستحکم من است. پس هرکس که داخل آن شود از عذاب من ایمن است. پس وقتی که قافله به راه افتاد، ما را صدا زده فرمودند البته ( این مطلب و ایمنی از عذاب) با شرائط خودش است. ومن هم از شرائط آن هستم.
مصنف این کتاب ( شیخ صدوق) می گوید: از شروط ایمنی از عذاب اقرار به این است که امام رضا ، امام است از طرف خداوند بر بندگانش و اطاعت او بر ایشان لازم است.[2]
1]. التوحید، ج ۲۵، ص ۲۳؛ أمالی الصدوق، ص ۱۹۵، ح ۸؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۱۳۵، ح ۴؛ معانی الأخبار، ص ۳۷۱، ح ۱؛ ثواب الأعمال، ص ۲۱، ح ۱؛ بشارة المصطفى، ص ۲۶۹؛ روضة الواعظین، ص ۵۱؛ اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۶۱۶.
[2]. التوحید - الشیخ الصدوق - ص ۲۵.
http://www.soalcity.ir/node/841
رضا و خشم خدا در گرو خشم و رضای فاطمه(س)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) : إِنَّ اللَّهَ يَرْضَى لِرِضَاكِ وَ يَغْضَبُ لِغَضَبِكِ. (بحار الأنوار، ج30، ص 347)
ای فاطمه خدا با رضای تو راضی و با خشم تو غضبناک می شود.
حضرت علی(علیه السلام) و خاکسپاری همسر
حضرت علی(علیه السلام) و خاکسپاری همسر
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي…
اى رسول خدا، از من و دخترت بر تو سلام باد كه در جوار تو آمد، و به سرعت به تو ملحق شد. اى رسول حق، از دورى دختر برگزيده ات شكيبايى ام كم شد، و طاقتم از دست رفت.(نهج البلاغه، خطبه202)