یا علی بگویم و با هم پای دینمون بمونیم
روز جهانی قدس
آخرین جمعه ماه رمضان را امام خمینی(ره) روز قدس نامیدند.
هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران
اربعین مقدر فرما
لیله القدر مقدر بنما یا الله
اربعین پای پیاده حرم ثارالله
سحری راه بیفتیم ز ایوان نجف
همگی رو به سوی صحن اباعبدالله
باید خدیجه وار پای رکابش باشیم
3خرداد، ساعت 18 عصر
شب سردی است. شعب پر است از مردان و زنان بسیاری که کودکان خردسالشان گریه می کنند. تمام آنها چشمشان به دست توست. از بس که گرسنگی کشیده اند، سنگ بر شکم ها بسته اند. روزهای بسیاری را همراه با اطرافیان روزه گرفته ای. گرمای سوزان حجاز و عطش تو را به سفری دعوت می کند. سفری به خاطرات زیبای زندگی. تو را می برد به راحتی هایی که داشتی. به سفرهای تجاری که می رفتی. خدم و حشم بسیاری که اطرافت را پر کرده بودند. هر کس برای بودن در کنارت له له می زد، از بس که نجیب بودی و شجاع. دختری از قبیله ای اسم و رسم دار عرب. مردان را یارای تحمل شوکت و هیبتت نبود. هم کفویی متصور نبود برایت در برخورداری از مال و مکنت دنیا. ولی تو در وادی ثروت و بهره مندی مادی هیچ گاه غرق نبودی. با این که می توانستی در دنیای آن روز حجاز که اوج جاهلیت و شوکت عرب بود، در داشته های مادی و دنیایی از خیلی ها سرباشی، اظهار بزرگی و سروری کنی. اما نه تو را بهر کاری دیگر ساخته بودند. تو همه چیز داشتی به جز یک مرد، مردی از تبار خدا. مردی از جرگه رسولان. مردی که آینده ای روشن در انتظارش بود. ولی تو این ها را نمی دانستی. او را از روی خوش نامی اش به امانتداری در همراهی کاروان های تجاریت بیشتر شناختی. او را برگزیدی به عنوان همراه، مونس و همسر. مردی که 25 ساله بود و آماده برای برگزیدن همسری چون تو. چه زیبا برگزید تو را به عنوان همسری فداکار ، همیشه همراه و جهادگر. بله جهاد گر، جهاد یک زن خوب شوهرداری کردن است. همراهی با مرد در تمام ابعاد و مراحل زندگی، تربیت فرزند و نثار همه داشته هایش به پای همسر. همسری که در 40 سالگی دیگر فقط همسر و همراهت نبود، بلکه رسول و مقتدایت شده بود به اذن و بعثت خدا. دیگر زندگیت به جز بعد خانوادگی بعدی دیگر یافته بود، ابعادی چون اجتماعی، فرهنگی، دینی و اقتصادی. در مورد تو می نویسم اولین زنی که در دعوت به یکتاپرستی به رسول و نبی خود لبیک گفت. زنی که در راه دعوت دیگران به دین اسلام به عنوان یک حامی مالی و جانی در کنار همسرش قرار گرفت. از مقام و مکنت اش و از مالش در راه دعوت به سوی حق و حقیقت هیچ گاه دریغ نکرد. بزرگان بسیاری از جامعه آن روز مکه ارتباط خود را با او قطع کردند و در یک کلام او را تحریم نمودند، تحریمی همه جانبه، تحریمی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و … اما این همه باعث نشد لحظه ای از اهداف رسولش، پیامبرش و همراهش پا پس بکشد. تحریم ها را به جان خرید. سرزنش ها را بسیار شنید. ولی لحظه ای از ایمان و باورش نسبت به رسول و مقتدایش دست بر نداشت. او هر لحظه که به حجم آزار و دشمنی های مشرکان افزوده می شد، بیشتر به حقانیت راه و کلام همسرش پی می برد. شکنجه ها و اهانت های بسیاری را مشرکان به تازه مسلمانان روا می داشتند، چرا که آنان وادی کفر را رها کرده و به دین توحیدی لبیک گفته بودند. دیگر بت ها را نمی پرستیدند. دیگر به عنوان برده به اربابانشان خدمت نمی کردند، زیرا بینش توحیدی از طریق رسولشان به آنان آموخته بود که اکرام شما نزد خدا به میزان تقوای شما بستگی دارد نه به میزان دارایتان و نه برده بودن یا ارباب بودنتان. نگاه ارزشی به یک انسان به خاطر ارزشهای الهی و فضائل اخلاقی بود که در وجودش نهادینه شده نه به داشتن مکنت و مال دنیایی او.
این گونه است که مبارزه ها با راه و هدف رسولش از سوی دشمنان جان بیشتری به خود می گیرد. او نیز با عزمی راسخ همچون گذشته خود را برای نثار جان در راه و هدف رسول و همراه زندگیش آماده می کند. خستگی ها، اهانت ها، گرسنگی ها و بی کسی ها را به خاطر اسلام و ریشه دواندن آن در جان و دل مردم به جان می خرد. مبارزه منفی را با آنان که از مکه اخراجشان می کنند آغاز می کنند . پس این گونه می شود که همچون جاهلیت مدرن امروز با جاهلیت اولی خود تحریمتان می کنند و مجبورتان می کنند که در شعب ابی طالب سکنی گزینید و این گونه می خواهند شما را با محصور کردن در سختی ها، گرسنگی ها و تحریم ها از پای درآورند. چه سخت است تحمل روزهای گرم و سوزان و شب های سرد و تاریک بیابان حجاز با کوثری که گرمابخش کانون خانواده ات است. سختی ها تو را از پای در نمی آورد، چرا که این همه را با عزیزانت برای رسیدن به امروزی تحمل می کنی که پرچم اسلام با میلیون ها مسلمانش در جای جای جهان برافراشته شده است. در حالی که روزی مشرکان با تحریم و محاصره اقتصادی به دنبال ریشه کن نمودن انقلابی نو پا اما بر حق حضرت رسول(ص) بودند. همچون امروز که جاهلیت مدرن به سردمداری شیطان بزرگ آمریکای جنایت کار با صفت استکباری خود به دنبال نابودی انقلاب خمینی است که جمهوری اسلامی اش ادامه راه انبیاء الهی، حضرت رسول اکرم (ص) و انقلاب بنیادی حسنی و نهضت کبیر حسینی و پرچم دار انقلاب مهدوی در آینده ای نزدیک است. پس تو را سپاس ای بانوی بانوان اسلام که اولینی در یادها چرا که خوبی اسلام با بودن تو در کنار حضرت رسول(ص) منتشر شد. امروز ما نیازمند الگو برداری از ابعاد وجودی، معرفتی و حمایتی شما در انقلاب نو پایی هستیم که باید خدیجه وار پا به رکابش باشیم تا لایق سربازی گردیم در انقلاب مهدوی. یادت گرامی راهت پر رهرو باد ای بانوی اسلام ای حضرت خدیجه (س)
تختی و فتوت
17 دی ماه مصادف با روز فتوت و جوانمردی و درگذشت مشکوک جهان پهلوان تختی اسطوره کشتی ایران در دوران مبارزه با نظام شاهنشاهی پهلوی است.
طلوع : 5 شهریور 1309
غروب:17 دی ماه 1346
یادش گرامی و روحش شاد.
مناسبت امروز و 4 ربیع الثانی ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
امروز 14 دی ماه مصادف با سالگردكشتار وحشيانه مردم تبريز به دست قزاق هاي روس در 1290شمسی و فرار ارتشبد ازهاري و اويسي از مزدوران رژيم پهلوي به خارج از كشور در 1357شمسی است.
در 4 ربیع الثانی حضرت عبدالعظيم حسني(ع) متولد شد.
عبدالعظيم عليه السّلام فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت مي رسد .
پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس .
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال 173 هجري قمري در شهر مقدّس مدينه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با بركت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعني امام موسي كاظم عليه السّلام ، امام رضا عليه السّلام، امام محمّدتقي عليه السّلام و امام عليّ النّقي عليه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارك امام رضا عليه السّلام ، امام محمّد تقي عليه السّلام و امام هادي عليه السّلام را درك كرده و احاديث فراواني از آنان روايت كرده است .
اين فرزند حضرت پيامبر صلّی الله عليه و آله وسلّم، از آنجا كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است به حسني شهرت يافته است .
حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام از دانشمندان شيعه و از راويان حديث ائمه معصومين عليهم السّلام و از چهره هاي بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بيت عصمت عليهم السّلام و پيروان آنان بود و در مسايل دين آگاه و به معارف مذهبي و احكام قرآن ، شناخت و معرفتي وافر داشت .
ستايشهايي كه ائمه معصومين عليهم السّلام از وي به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصيّت علمي و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادي عليه السّلام گاهي اشخاصي را سؤال و مشكلي داشتند، راهنمايي مي فرمودند كه از حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقيقي خويش مي شمردند و معرّفي مي فرمودند .
در آثار علماي شيعه نيز، تعريفها و ستايشهاي عظيمي درباره او به چشم مي خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهيزكار، ثقه، داراي اعتقاد نيك و صفاي باطن و به عنوان محدّثي عاليمقام و بزرگ ياد كرده اند؛ در روايات متعدّدي نيز براي زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ، ثوابي همچون ثواب زيارت حضرت سيّد الشهدا، امام حسين عليه السّلام بيان شده است.
زمينه هاي مهاجرت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام از مدينه به ري و سكونت در غربت را بايد در اوضاع سياسي و اجتماعي آن عصر جستجو كرد؛ خلفاي عبّاسي نسبت به خاندان حضرت پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم و شيعيان ائمه عليه السّلام بسيار سختگيري مي كردند، يكي از بدرفتارترين اين خلفاء متوكّل بود كه خصومت شديدي با اهل بيت عليهم السّلام داشت، و تنها در دورۀ او چندين بار مزار حضرت امام حسين عليه السّلام را در كربلا تخريب و با خاك يكسان ساختند و از زيارت آن بزرگوار جلوگيري به عمل آوردند.
سادات و علويّون در زمان او در بدترين وضع به سر مي بردند .حضرت عبدالعظيم عليه السّلام نيز از كينه و دشمني خلفا در امان نبود و بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهاي دروغ سخن چينان را بهانه اين سختگيري ها قرار مي دادند، در چنین دوران دشوار و سختي بود كه حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به خدمت حضرت امام هادي عليه السّلام رسيد و عقايد ديني خود را بر آن حضرت عرضه كرد ، حضرت امام هادي عليه السّلام او را تأييد فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستي .
ديدار حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سامرا با حضرت امام هادي عليه السّلام به خليفه گزارش داده شد و دستور تعقيب و دستگيري وي صادر گشت، او نيز براي مصون ماندن از خطر ، خود را از چشم مأموران پنهان مي كرد و در شهرهاي مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد مي كرد و شهر به شهر مي گشت تا به ري رسيد و آنجا را براي سكونت انتخاب كرد. علّت اين انتخاب به شرايط ديني و اجتماعي ري در آن دوره بر مي گردد كه وقتي اسلام به شهرهاي مختلف كشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهاي مختلف ايران به اسلام گرويدند، از همان سالها ري يكي از مراكز مهمّ سكونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعيّت خاصّي پيدا كرد . زيرا سرزميني حاصلخيز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع رياست يافتن بر ري در حادثه جانسوز كربلا، حضرت حسين بن علي عليه السّلام را به شهادت رساند. در ري هم اهل سنّت و هم از پيروان اهل بيت عليهم السّلام زندگي مي كردند و قسمت جنوبي و جنوب غربي شهر ري بيشتر محلّ سكونت شيعيان بود .
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به صورت يك مسافر ناشناس ، وارد ري شد و در محلّه ساربانان در كوي سكّة الموالي به منزل يكي از شيعيان رفت، مدّتي به همين صورت گذشت . او در زيرزمين آن خانه به سر مي برد و كمتر خارج مي شد ، روزها را روزه مي گرفت و شبها به عبادت و تهجّد مي پرداخت، تعداد كمي از شيعيان او را مي شناختند و از حضورش در ري خبر داشتند و مخفيانه به زيارتش مي شتافتند، امّا مي كوشيدند كه اين خبر فاش نشود و خطري جانِ حضرت را تهديد نكند .
پس از مدّتي، افراد بيشتري حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شيعيان شد، نزد او مي آمدند و از علوم و رواياتش بهره مي گرفتند و عطر خاندان عصمت عليهم السّلام را از او مي بوئيدند و او را يادگاري از امامان خويش مي دانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف مي كردند .
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ميان شيعيان شهرري بسيار ارجمند بود و پاسخگويي به مسايل شرعي و حلّ مشكلات مذهبي آنان را برعهده داشت؛ اين تأكيد ، هم گوياي مقام برجسته حضرت عبدالعظيم عليه السّلام است و هم مي رساند كه وي از طرف حضرت امام هادي عليه السّلام در آن منطقه ، وكالت و نمايندگي داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام عليه السّلام مي دانستند و در مسايل ديني و دنيوي ، وجود او محور تجمّع شيعيان و تمركز هواداران اهل بيت عليهم السّلام بود.
روزهاي پاياني عمر پربركت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با بيماري او همراه بود، آن قامت بلند ايمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پيروان اهل بيت در آستانه محروميّت از وجود پربركت اين سيّد كريم قرار گرفته بودند، اندوه مصيبتهاي پياپي مردم و روزگار تلخ شيعيان در عصر حاكميت عبّاسيان برايش دردي جانكاه و مضاعف بود؛ در همان روزها يك روياي صادقانه حوادث آينده را ترسيم كرد: يكي از شيعيان پاكدل ري، شبي درخواب حضرت رسول صلّي الله عليه وآله و سلّم را در خواب ديد. حضرت پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم به او فرمود: فردا يكي از فرزندانم در محلّه سكّة المولي چشم از جهان فرو مي بندد، شيعيان او را بر دوش گرفته به باغ عبدالجبّار مي برند و نزديك درخت سيب به خاك مي سپارند.
سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن يكي از فرزندان پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را نصيب خويش سازد، عبدالجبّار كه خود نيز خوابي همانند خوابِ او را ديده بود، به رمز و راز غيبي اين دو خواب پي برد و براي اينكه در اين افتخار، بهره اي داشته باشد، محلّ آن درخت سيب و مجموعه باغ را وقف كرد تا بزرگان و شيعيان در آنجا دفن شوند.
همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت اين نواده رسول اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه هاي سياه پوشيدند و بر در خانه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام گريان و مويه كنان گرد آمدند؛ پيكر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخي مورّخان در هنگام غسل، در جيب پيراهن او كاغذي يافتند كه نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پيكر او نماز خواندند، تابوت او را بر دوش گرفتند و با جمعيّت انبوه عزادار به سوي باغ عبدالجبّار تشييع كردند و پيكر مطهّرش را در كنار همان درخت سيب كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله و سلّم به آن شخص اشاره كرده بود، دفن كردند تا پاره اي از عترت مصطفي صلّي الله عليه وآله و سلّم در اين باره به امانت بماند و نورافشاني كند و دلباختگان خاندان پيامبر صلّي الله عليه وآله و سلّم از مزار اين وليّ خدا فيض ببرند.
روایتی از حضرت عبدالعظیم(ع)
روزی حضرت امام رضا علیه السّلام رو به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام فرمود وچند توصیۀ راهگشای اخلاقی به او آموخت تا به شیعیان و یاران ابلاغ کند . متن فرمایش چنین بود : ای عبدالعظیم ، سلام مرا به دوستان برسان و به آنها بگو :
* شیطان را به دلهای خویش راه ندهند .
* درگفتار خویش ، راستگو باشند و امانت را ادا کنند.
* از جدال و نزاع بیهوده ای که سودی برایشان ندارد دوری کنند و خاموشی را پیشه خود سازند .
* به همدیگر روی آورند و به دیدار و ملاقات هم بروند « فان ذلک قربه الیَّ» زیرا اینکار موجب نزدیکی به من است .
* آنان خود را به دشمنی و بدگویی با یکدیگر مشغول نسازند ، زیرا با خود عهد کرده ام که اگر کسی چنین کاری انجام دهد و دوستی از دوستانم را ناراحت کند یا به خشم آورد ، خداوند را بخوانم تا او را در دنیا با شدیدترین عذابها مجازات کند و در آن سرا نیز از زیانکاران خواهد بود.
* به ایشان بگو : همانا پروردگار نیکوکارانشان را آمرزیده و از خطای گنهکارانشان درگذشته است ، مگر کسانی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستانم را آزرده ، یا کینه آنها را با دل بگیرد . بدرستی که خداوند او را نخواهد بخشید تا آنکه از کردار ناشایست خویش دست بکشد ، هر گاه از این اعمال نادرست دوری گزیند ، آمرزش خدا را شامل خود گردانیده است وگرنه ، روح ایمان از قلبش بیرون رفته و از ولایت ما خارج گشته است و بهره ای از ولایت ما نخواهد برد « و اعوذبک من ذلک ».
منبع: سایت آوینی به نقل از سایت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)