شکر گوهر در صدف
گوهر در صدف ارزنده ست.
بانوی مهر، گنجینه ای که در تو برای امانت به ودیعه گذاشته شده در پوشش #حجاب، والا و ارزشمند است.
حال که ده ها سال از حمایت زهرا از علی در ستر #حجاب می گذرد، سالها از قیام و کشتار مردان و زنان در دفاع از #حجاب در مسجد #گوهرشاد، پشت سر گذاشته می شود، مدتها از شهادت مرده شربینی در دادگاه بی عدالتی آلمان می گذرد، و هزاران هزار تاوان سنگینی که بسیاری از زنان برای حفظ #عفت خود داده اند، دیگر در این عصر بی #حیای عریان گرایی و بی #عفتی، وقت آن نرسیده که ما نیز حرکتی کنیم؟
خواهر با غیرتم!
کمترین اقدام من و تو آن است که محکم تر از همیشه برای حفظ #حجاب و #عفت خود بکوشیم و در برابر هر کمپین و گروهکی برای پایداری امنیت خود و فرزندان و مردانمان بکوشیم و با هر حرکتی خلاف این مهم، مبارزه نماییم.
جاودانه باد قیام خونین #گوهرشاد شاد عظیم ترین و مظلومانه ترین نهضت تاریخ جهان در دفاع از #حجاب، خطی که به خون گرفتیم.
هفته #عفاف و #حجاب گرامی باد.
ما طلبکاریم
#معرفی_کتاب
ویژه ی هفته ی #عفاف_و_حجاب
#کتاب در مساله ی زنان “ماطلبکاریم”
نویسندگان:
نعیمه اسلاملو و محمدحسن وزیری
انتشارات : تلاوت آرامش
⚠"ماطلبکاریم” به مقایسه فرهنگ اسلام عزیز و فرهنگ غرب از منظر مبانی نظری و راهکارها، و با موضوعات زن، ازدواج و خانواده، فرزندآوری و تربیت، حضور اجتماعی زنان، پوشش و … پرداخته و به شیوه ای خلاصه در عین حال جامع، اختلاف نگاه و نظام ارزشی اسلام و فرهنگ غرب را در برابر دیدگان مخاطب به تصویر کشیده است.
?قابل تهیه از فروشگاه ☀بچه های آفتاب☀
مشهد؛پنجراه سناباد،جنب البسکو،ط منفی یک
سلام من ...
قبرهای خاکی
#به قلم خودم
روز یکشنبه، ۱۷ تیرماه، ساعت ۲۳ شب
از یک جا باید شروع کنم، از فرو ریختن احساسم و فرو خوردن بغضم. شاید بهترین انتخاب باشد ولی اصلا مگر چه تفاوتی می کند از کجا و از چه شروع کرد. مهم شروع کردن است، شروع کردن به نوشتن برای تخلیه احساس رنج، غصه و غم. دل را رها کردن به بوته زاری از گل های ارغوانی امید، شاید به این راحتی که می نویسی نباشد. پس باید نوشت و نوشت و نوشت تا رسید به قله ای از افتخار در داشتن احساس با تو بودن ای رب بی نظیرم.
ای هستی بی همتایم در آغوش محبتت دلم زار زار می گرید تا خالی شود از آلام روزگار. چه سخت است غمین نبودن در شب از دست دادنت. روزگاری را به خاطر می آورم و سفری را که دستم از رسیدن به خاک تربتت محروم بود. در چند قدمی تربت پاکان خدازیست با چشمانی حسرت آلود دست و پا زدم تا غرق حضور شوم. چه سخت بود برای جسم و جانم که خود را به هر زحمتی که بود به پشت پنجره های غربت زده بقیع برساند ولی دستش کوتاه باشد از لمس خاک تربت پاکان.
ظالمانه با چفیه هایی سرخ گون در تاریکی و ظلمت خویش تو را زیر نظر دارند و به دنبال یافتن رفتاری مجرمانه به زعم خود در تو هستند. خود می دانند که لحظه ای و دمی بودن شیعه در کنار قبر آن خاکیان افلاکی می تواند معجزه ای از نور را در دلشان بیآفریند. قبر های خاکی که پیوند در افلاک دارد و دل خسته ز گناه ما را شفا می دهد.
چه نادانند که چشم دیدن حلقه زدن شیعه دور این قبور خاکی را هم ندارند. دلم کباب است از این همه ظلم که نثار آل رسول (ص) کردند. خود را خادمین حرمین می نامند در حالی که گاوهای شیردهی هستند غرق در ظلمت و تاریکی درونیشان که فرسنگ ها از رسول(ص) و آل رسول(ص)به دورند هرچند که معتکف کویشان هستند.
چه بد زندگی کرده و نفهمیدند به جای دست و پا زدن برای رضایت استکبار و شیطان بزرگ باید رضای خدا و رسول(ص) را داشت تا در دنیا و آخرتی سعادتمند متنعم باشند. هنوز چشمانم از نرسیدن کفم به خاک تربتتان زار زار اشک می ریزد تا دوباره متبرک شود احساس و جانم از کنج پنجره های حسرت آلود بقیع.
سوگ جانگداز
شب شهادت رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق (علیه السلام) را خدمت تمام دوستان گرامی تسلیت می گویم.
زین ماتمی که چشم ملایک ز خون، ترست
گویا عزای صادق آل پیمبرست
یا رب چه روی داده، کزین سوگ جانگداز
خلقی پریش خاطر و، دلها پر آذرست
خون می رود ز فرط غم از چشم شیعیان
زیرا كه قلب عالم امكان مكدرست
شاعر: علی سهرابی تویسركانی(صفا)