خشنودی عمومی از امام رضا(ع)
آیا درست است که می گویند لقب رضا(ع) را مامون به امام هشتم داده است؟
اين لقب ريشه دینی دارد، امام كاظم( عليهالسلام) پيوسته فرزند خود را رضا خطاب مى كرد و مى فرمود:«قلْتُ لِوَلَدِىَ الرِّضَا….» (1)
احمد بزنطى به حضرت جواد(عليهالسلام) عرض كرد: عده اى از مخالفان شما خيال مى كنند مأمون پدر شما را به رضا ملقب ساخته است، زيرا آن حضرت ولايتعهدى او را پذيرفت و متعهد خواسته او شد. امام فرمود: به خدا سوگند اينان مردمى بدكار و دروغگو هستند و خيال نابجايى كرده اند، بلكه خداى متعال او را رضا ناميده اند زيرا آن حضرت در آسمان مرضى خدا و در زمين مورد خشنودى حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) و ائمه هدی (عليهالسلام) بود. بزنطى پرسيد: از كجا چنين لقبى مخصوص پدر بزرگوار شما شده، با آنكه پدران و اجداد شما همگى مرضى خدا و رسول و ائمه طاهرين بوده اند؟ فرمود: علت اينكه پدر من از ميان تمام ائمه بدين پايه ارتقا يافته، اين بود كه دوست و دشمن از وى خرسند بودند، ليكن پدران او هرگاه مورد توجه و علاقه دوستان بودند، دشمنان از آنها رضايتى نداشتند. (2)
پى نوشت ها:
1. بحارالأنوار، ج 49، ص 2
2.معانى الاخبار، ج 1، ص 6
به کدامین گناه
آيا مسموم كردن امام حسن (ع) به دستور معاويه بود؟
سبط بن جوزي حنفي در باب سبب وفات امام مجتبي(ع) ، بعد از ذكر گروهي از علماي اهل سنت كه اعتقاد به دستور معاويه براي مسموميت حسن بن علي عليهما السلام داشتند، مي نويسد:
علمای تاريخ و از جمله ابن عبدالبر گفته اند: جعده دختر اشعث بن قيس همسر امام مجتبي عليهالسلام آن حضرت را مسموم كرد.
شعبي گفته: معاويه مخفيانه به او پيام داد و گفت: حسن را مسموم كن تا تو را به ازدواج يزيد در آورده و صد هزار درهم به توبدهم. وقتي حسن از دنيا رفت، كسي را پيش معاويه فرستاد تا از او درخواست كند كه به وعده اش وفا نمايد، معاويه مال را براي او فرستاد وگفت: من يزيد را دوست دارم و اميد به زنده بودن او دارم، اگر اين مسأله نبود، من تو را به ازدواج او در مي آوردم.
شعبي گفته: دليل اين سخن اين است كه امام حسن در هنگام مرگ خودش در حاليكه از كار معاويه با خبر شده بود مي گفت: تو شربت او را ساختي و او به آرزويش رسيد، سوگند به خدا كه او به وعده اي كه داده است،وفا نخواهد كرد و به آنچه گفته عمل نخواهدكرد.
سعدى خزرجى صراحت دارد كه طبرى در تاريخش نقل كرده كه معاويه براى جعد هسمفر ستاد واو را تحريك كرد تا امام مجتبى را به شهادت برساند:
در تاريخ طبرى آمده است كه حسن بن على در زمان معاويه مسموم از دنيا رفت، معاويه كه با هوش وزيرك بود، مخفيانه براى جعده دختر اشعث كه همسر س امام حسن بود، شربتى فرستاد و به او گفت كه اگر حسن را بكشى، تو را به ازدواج يزيد در خواهم آورد.
هنگامى كه حسن از دنيا رفت، كسى را فرستاد كه معاويه به وعده اش عمل كند،معاويه در جواب گفت: من در مورد يزيد، بخل مي ورزم (اورابه دست هركس نمي سپارم)[1].
اما متأسفانه اين مطلب در چاپ هاى كنونى تاريخ طبرى و جودندارد!
پی نوشت:
[1]. السعدي الخزرجي،موفق الدين أبي العباس أحمد بن القاسم بن خليفة بنيونس (متوفاي668هـ)، عيون الأنباء في طبقات الأطباء،ج1،ص174،تحقيق: الدكتور نزار رضا، ناشر: دارمكتبةالحياة - بيروت.
انفاق
آيه شماره 215 از سوره مبارکه بقره
يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ
از تو سؤال مى كنند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: «هر خير و نيكى (و سرمايه سودمند مادى و معنوى) كه انفاق مى كنيد، بايد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر كار خيرى كه انجام دهيد، خداوند از آن آگاه است.( لازم نيست تظاهر كنيد، او مى داند)
1- انفاق، شامل كارهاى كوچك و بزرگ مىشود. «من خیر»
2- مال و دارایى دنیا، در دست افراد با ایمان، مایه ى خیر است. «من خیر»
3 - انفاق باید از چیزهاى خوب ومرغوب باشد. «من خیر»
4- انفاق، تنها در امور مالى نیست، هر نفع و بهره اى را در برمى گیرد. «من خیر»
5- بهترین مورد انفاق، والدین و بستگان هستند. «فللوالدین و الاقربین…»
امروز روز جهانی وقف است می توان با انفاق کتاب در ترویج این سنت حسنه گامی موثر برداشت.
