به کدامین گناه
آيا مسموم كردن امام حسن (ع) به دستور معاويه بود؟
سبط بن جوزي حنفي در باب سبب وفات امام مجتبي(ع) ، بعد از ذكر گروهي از علماي اهل سنت كه اعتقاد به دستور معاويه براي مسموميت حسن بن علي عليهما السلام داشتند، مي نويسد:
علمای تاريخ و از جمله ابن عبدالبر گفته اند: جعده دختر اشعث بن قيس همسر امام مجتبي عليهالسلام آن حضرت را مسموم كرد.
شعبي گفته: معاويه مخفيانه به او پيام داد و گفت: حسن را مسموم كن تا تو را به ازدواج يزيد در آورده و صد هزار درهم به توبدهم. وقتي حسن از دنيا رفت، كسي را پيش معاويه فرستاد تا از او درخواست كند كه به وعده اش وفا نمايد، معاويه مال را براي او فرستاد وگفت: من يزيد را دوست دارم و اميد به زنده بودن او دارم، اگر اين مسأله نبود، من تو را به ازدواج او در مي آوردم.
شعبي گفته: دليل اين سخن اين است كه امام حسن در هنگام مرگ خودش در حاليكه از كار معاويه با خبر شده بود مي گفت: تو شربت او را ساختي و او به آرزويش رسيد، سوگند به خدا كه او به وعده اي كه داده است،وفا نخواهد كرد و به آنچه گفته عمل نخواهدكرد.
سعدى خزرجى صراحت دارد كه طبرى در تاريخش نقل كرده كه معاويه براى جعد هسمفر ستاد واو را تحريك كرد تا امام مجتبى را به شهادت برساند:
در تاريخ طبرى آمده است كه حسن بن على در زمان معاويه مسموم از دنيا رفت، معاويه كه با هوش وزيرك بود، مخفيانه براى جعده دختر اشعث كه همسر س امام حسن بود، شربتى فرستاد و به او گفت كه اگر حسن را بكشى، تو را به ازدواج يزيد در خواهم آورد.
هنگامى كه حسن از دنيا رفت، كسى را فرستاد كه معاويه به وعده اش عمل كند،معاويه در جواب گفت: من در مورد يزيد، بخل مي ورزم (اورابه دست هركس نمي سپارم)[1].
اما متأسفانه اين مطلب در چاپ هاى كنونى تاريخ طبرى و جودندارد!
پی نوشت:
[1]. السعدي الخزرجي،موفق الدين أبي العباس أحمد بن القاسم بن خليفة بنيونس (متوفاي668هـ)، عيون الأنباء في طبقات الأطباء،ج1،ص174،تحقيق: الدكتور نزار رضا، ناشر: دارمكتبةالحياة - بيروت.
انفاق
آيه شماره 215 از سوره مبارکه بقره
يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ
از تو سؤال مى كنند چه چيز انفاق كنند؟ بگو: «هر خير و نيكى (و سرمايه سودمند مادى و معنوى) كه انفاق مى كنيد، بايد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر كار خيرى كه انجام دهيد، خداوند از آن آگاه است.( لازم نيست تظاهر كنيد، او مى داند)
1- انفاق، شامل كارهاى كوچك و بزرگ مىشود. «من خیر»
2- مال و دارایى دنیا، در دست افراد با ایمان، مایه ى خیر است. «من خیر»
3 - انفاق باید از چیزهاى خوب ومرغوب باشد. «من خیر»
4- انفاق، تنها در امور مالى نیست، هر نفع و بهره اى را در برمى گیرد. «من خیر»
5- بهترین مورد انفاق، والدین و بستگان هستند. «فللوالدین و الاقربین…»
امروز روز جهانی وقف است می توان با انفاق کتاب در ترویج این سنت حسنه گامی موثر برداشت.
27 صفر
امروز 27 صفر مصادف است با رحلت آيت الله العظمي سيدعبدالاعلي سبزواري فقيه و مفسر و قرآن پژوه در سال 1414قمری و روز جهاني وقف
کتاب
روز شهادت امام مجتبی (ع)
در خصوص تاريخ شهادت امام حسن مجتبي اختلاف نظر مي باشد نظر صحیح کدام است؟
در وقوع شهادت سبط اكبر پيامبر«صلي الله عليه و آله»، امام مجتبي«ع» در ماه صفر بين علماي شيعه اختلافي نيست. گرچه عده اي از اهل سنت آن را به نحو اختلاف در ماه ربيع الاول دانسته اند ، لكن در ميان علماي شيعه سه قول وجود دارد:
قول اول: روز آخر ماه صفر كه قائل آن شيخ كليني مي باشد و لازم به ذكر است كه اين قول را تنها ايشان ذكر كرده و قولي منفرد است كه با تمام وجاهت و بزرگي وي هيچ يك از علماي شيعه تا اين زمان از او تبعيت ننموده اند.
قول دوم: روز بيست و هشتم ماه صفر كه اولين قائل آن شيخ مفيددر كتاب (مسارّ الشيعه) مي باشد در حالي كه خود شيخ در كتاب ديگرش (الارشاد)از ذكر روز شهادت ساكت مانده است و تنها ذكر ماه صفر را دارد و ديگر اينكه شيخ طوسي در كتاب (تهذيب الاحكام) با توجه به اينكه شيخ كليني و شيخ مفيددر شمار مشيخه او قرار داشته اند و از آنان روايت مي كند، تنها از كلام شيخ مفيددر كتاب (الارشاد) تبعيّت كرده است و از عدم التزام و تعيين نكردن او بر روز خاص در ماه صفر مي توان استفاده نمود كه كلام شيوخ خود در بيست و هشتم و آخر صفر را نپذيرفته است.
البته لازم به ذكر است كه قول بيست و هشتم صفر از سوي برخي مثل شيخ طبرسي و ابن شهرآشوب مازندراني تبعيّت و موافقت شده است، لكن پس از قرن ششم تا اين زمان قائلي ندارد.
قول سوم: روز هفتم ماه صفر مي باشد كه از چند جهت حائز اهميت است؛
جهت يكم: از جهت قائلين به آن، در كمّ و كيف نسبت به قائلين دو قول مذكور برتري دارد. بگونه اي كه اولاًروز آن از ايام هفته در اين قول به پنج شنبه ذكر شده است و ثانياًاز جهت تعداد قائلين بيشتر است و اين قول از زمان امام كاظم«ع» و از سوي قاسم بن ابراهيم الرسّي «البرسي» 169-246 ه ق عنوان شده است.
نجاشي رجالي بزرگ در مورد قاسم بن ابراهيم اينگونه مي نويسد: «قاسم پسر ابراهيم طباطبا پسر اسماعيل پسر ابراهيم پسر حسن مثنّي پسر امام مجتبي«»است. او صاحب كتاب (تثبيت الامامه) مي باشد كه از امام صادق«» با واسطه و از امام كاظم«» بدون واسطه روايت مي كند»
از اين روايت قاسم بن ابراهيم كه دليل سابق و مقدم بر دليل دو قول ديگر است، بزرگاني از فقهاء همچون شهيد اول در (الدروس)، كفعمي در (المصباح)، والد شيخ بهائي در (وصول الاخبار الي اصول الاخبار)، شيخ بهائي در (توضيح المقاصد)، علامه مجلسي در (بحار الانوار)، شيخ عبدالله بحراني در (عوالم العلوم)، شيخ محمد حسن نجفي در (جواهر الكلام)، شيخ جعفر كاشف الغطاء در )كشف الغطاء) و شيخ عباس قمي در (انوار البهيّه) «قدس سرهم» پس از قرن هفتم تا زمان حاضر تبعيت نموده اند.
به طوري كه محقق بزرگ شيخ عباس قمي«قدس سره»پس از تحقيق در اقوال، قول هفتم صفر را اختيار كرده و دو قول ديگر را ضعيف شمرده است.
جهت دوم: سيره علمي علما و متشرعه و سنت عملي ايشان در روز هفتم ماه صفر در كليه بلاد شيعه بر اقامه ي عزا بوده و مي باشد. خصوصا اين سنت در نجف اشرف و حوزه علميه قم كه پس از ورود آيت الله موسس، حاج شيخ عبدالكريم حائريبه قم و تاسيس حوزه، دستور به تعطيلي بازار، حوزه علميه و اقامه عزا نمودند؛ و پس از ايشان تحفّظ اين سنت سيره ي بزرگاني همچون آيات عظام بروجردي و گلپايگاني«قدس سرهما» -كه هر كدام در زمان خود مسئوليت حوزه را به عهده داشته اند،- بوده است.
نيز مراجع فعلي حوزه علميه قم بر تبعيت از سنت علماي سلف خصوصاً حاج شيخ عبدالكريم حائري«قدس سره»تأكيد نموده و بر اقامه ي عزا در اين روز و حركت دسته هاي عزاداري به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبي«ع» در هفتم صفر اتفاق نموده اند؛ و در اين روز دروس سطوح عالي حوزه تعطيل مي گردد.
http://www.ahlebayt.porsemani.ir/content/