یادش بخیر...
یادش بخیر
با دیدنش یاد چی افتادی؟
گاهی یاد عزیزی که دیگه نیست…
گاهی یاد نعمتی که دیگه نیست…
گاهی یاد شوری که از دست رفت…
گاهی یاد خوبی هایی که از کسی دیدی…
گاهی یاد دورانی که خوش گذشت…
گاهی یاد نامی که یادش جاودانه شد…
و گاهی یاد تو که شادی و غم عجین شده با یادت
یاد تو که بخیره هنوز در دل و ذهنم….
پس بگو یادش بخیر…
پس بگو با دیدنش یاد کی یا چی افتادی؟…
مناجات سیدالشهدا (ع) در صحرای عرفات
✍️ فرازی از مناجات دلربای سیدالشهدا (ع) در صحرای عرفات
ای مولای من
تویی که نعمت دادی
تویی که احسان کردی
تویی که به نیکی رفتار نمودی
تویی که کرامت فرمودی
تویی که فضیلت بخشیدی
تویی که روزی عطا فرمودی
تویی که کرم کردی
تویی که توانمندم ساختی
تویی که سرمایه ام دادی
تویی که پناه دادی
تویی که هدایت کردی
تویی که از گناه بازداشتی
تویی که گناهان را پوشیدی
تویی که گناهان را بخشیدی
تویی که عزت دادی
تویی که یاری رساندی
تویی که شفا بخشیدی
تویی که سلامتی دادی
خجسته و بلند مرتبه ای
ای پروردگار من
ستایش جاودانه از آن توست
و سپاس پیوسته تو را سزاست.
اما من ای خدایم
به خطاهایم معترفم
پس بر من ببخشای!
منم که گناه کردم
منم که خطا نمودم
منم که نادانی کردم
منم که به سوی گناه شتافتم
منم که اشتباه کردم
منم که به غیر تو اعتماد کردم
منم که در عین دانایی گناه کردم
منم که وعدهها دادم
منم که وفا ننمودم
منم که پیمان شکستم
منم که به جرم خود اقرار کردم؛
?? بار الها
من بدان نعمات که مرا داده ای اذعان دارم
به گناهانم اعتراف کرده و از آنها باز می گردم
تو نیز مرا بیامرز
سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) مبارک
بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر
لطف خدا از عالم بالا رسیده
که ازدواج دو گلِ طاها رسیده
در جشن وصلِ ، دو رکن ایمان
شهر مدینه ، گشته گل افشان
باشد در این جشن با اذن داور
زهرا عروس و داماد حیدر
بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر
بر جلوه ی ذاتِ خدا دلداده زهرا
پیراهن خود را به سائل داده زهرا
در چهره ی او نور ولایت
گوید پیمبر ، بابا فدایت
دو مظهر حق ، دو یار و دلبر
زهرا عروس و ، داماد حیدر
بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر
یا رب به حق این دو یاسِ باغِ یاسین
ما را نما اهل ولا و یاور دین
بر سائلان کن ، لطف و عطایی
تا که شود دل ، کرببلایی
ما را فدا کن ، ای حیّ داور
در راهِ عشقِ ، زهرا و حیدر
جانم فدای مکتب زهرا و حیدر
بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر
لطف خدا از عالم بالا رسیده
که ازدواج دو گلِ طاها رسیده
در جشن وصلِ ، دو رکن ایمان
شهر مدینه ، گشته گل افشان
باشد در این جشن با اذن داور
زهرا عروس و داماد حیدر
بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر
بر جلوه ی ذاتِ خدا دلداده زهرا
پیراهن خود را به سائل داده زهرا
در چهره ی او نور ولایت
گوید پیمبر ، بابا فدایت
دو مظهر حق ، دو یار و دلبر
زهرا عروس و ، داماد حیدر
بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر
یا رب به حق این دو یاسِ باغِ یاسین
ما را نما اهل ولا و یاور دین
بر سائلان کن ، لطف و عطایی
تا که شود دل ، کرببلایی
ما را فدا کن ، ای حیّ داور
در راهِ عشقِ ، زهرا و حیدر
جانم فدای مکتب زهرا و حیدر
سرباز اسلام
درود بر شیر مادرت که تو شیر نر را پرورید
گلستان باد دامن مادرت که تو همچون گلی را به ملت شریف ایران و به لاله زار بشریت تقدیم کرد.
تو سرباز اسلامی و قاتل تو یزید و امپریالیسم
آن سلسله ظلم جهانی
ننگ بر آنان
بی ثمر باد تسلیحاتشان
بریده باد قدرتشان
شهادتت ثابت کرد هر روز عاشوراست
و هر سربازی چون تو حر زمان
علمدار بی دست
آتش نشان احساس
قهرمان شجاعت
خلق در سوگت جامه می درد و بر سر تربتت سرود انقلاب و پیروزی می خواند
اسلام از داشتن همچو فرزندی به خود می بالد
از قطره قطره خونت بر دشتهای میهن شقایق می روید.
سوگند به آن روز (انتقام) که به خلق وعده داده شده
خشم پروردگار شدید است
این بشارت خداست
خشم پروردگار، مشت آهنین توست بر سر خصم
خشم پروردگار، پیروزی مستضعفان است بر امپریالیسم
هر مسلمان هم پیمان با بیداری
منور القلوب به شعله ایمان
قرآن به دست
و مسلسل در دست دیگر
می جنگد
تا برقراری قسط
در دامنه سبز ظهور
علمدار زمان
ای علمدار زمان
تو سوختی و عَلَم در مشتهایت رنگ خون گرفت
خون تو ای سیدالشهدای مقاومت دیواره کهنه کاخ سیاه را فرو خواهد ریخت.