والدين و شيوه هاي فرزند پروري
زندگي خانوادگي نقش اساسي در حفظ سلامت رواني، اجتماعي و جسماني کودکان و والدين دارد. خانواده اولين و مهم ترين بافت اجتماعي را براي رشد انسان فراهم مي سازد. در جريان رشد طبيعي هر کودک يک رشته تغييرات شناختي، عاطفي و اجتماعي را شاهد هستيم. تقريبا همه کودکان در طول رشد و در جريان سازگاري با اين تغييرات دچار مشکلاتي مي شوند و استرس و تعارضي را که به دنبال مي آيد، مي تواند به مشکلات رفتاري-عاطفي و يادگيري در آن ها بينجامد. اکثر مشکلات رفتاري کودکان ،منعکس کننده شرايط پيچيده بين فردي اعضاي خانواده به ويژه والدين مي باشد. به عبارت ديگر وجود مشکلات رفتاري کودک به منزله روابط معيوب اعضاي خانواده با يکديگر است و با روش هاي تربيتي نادرست والدين و تعاملات معيوب آن ها با فرزندان ارتباط دارد. منظور از شيوه هاي فرزند پروري، روش هايي است که والدين براي تربيت فرزندان خود به کار مي گيرند و بيانگر نگرش هايي است که آن ها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنين شامل معيارها و قوانيني است که براي فرزندان خويش وضع مي کنند. ولي بايد پذيرفت که رفتارهاي فرزند پروري به واسطه فرهنگ، نژاد و گروه هاي اقتصادي تغيير مي کند.
شيوه هاي فرزند پروري
شيوه هاي فرزند پروري شامل دو معيار عمده هستند: الف) محبت ب) کنترل والدين.
کنترل والدين، آن دسته از رفتارهاي والدين را شامل مي شود که در خدمت جامعه پذيري (فرايند انتقال ارزش هاي اجتماعي از والدين به فرزندان) کودک قرار دارد. اين امر به صورت توانايي والدين دراعمال رهنمود، ثبات، توانايي تحمل رفتارهاي نامطلوب (براي مثال فرياد کشيدن، بهانه جويي، گريه و …) و استفاده از مشوق ها و تقويت ها، نمود دارد. محبت نيز شامل صميميت، علاقه، مهرباني و عاطفه والدين مي باشد. بر اساس اين دو شاخص مهم، شيوه هاي فرزند پروري را به سه دسته عمده تقسيم مي کنند:
1)شيوه مقتدرانه، 2)شيوه سهل گيرانه، 3)شيوه استبدادي.
- شيوه مقتدرانه
والديني که از اين شيوه استفاده مي کنند، واقعيت ها را به کودکان خود منتقل مي سازند، و تمايل بيشتري براي پذيرش دلايل کودک خود در رد يک رهنمود (دستور) از خود نشان مي دهند. اين والدين سخنوران خوبي هستند و اغلب براي مطيع سازي از استدلال و منطق بهره مي جويند و به منظور توافق با کودک با او گفت وگو مي کنند، از رفتارهاي نامطلوب نمي ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانيت کودک را دارند. والدين مقتدر به تلاش هاي کودکان در جهت جلب حمايت و توجه پاسخ مي دهند و از تقويت هاي مثبت بيشتري استفاده مي کنند.اين والدين در بعد محبت نيز عملکرد خوبي دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهرباني دريغ نمي ورزند. آن ها حقوق ويژه خود را به عنوان يک بزرگسال مي شناسند و به علايق فردي و ويژگي هاي خاص کودک خود نيز آگاهي دارند.کودکان اين والدين؛ فعال، داراي اعتماد به نفس، استقلال راي، واقع گرا، باکفايت و خشنود، توصيف شده اند. آن ها به دليل اين که والدينشان فرصت هاي زيادي در تصميم گيري و انتخاب در اختيارشان قرار مي دهند و به خاطراين که مورد عشق و محبت واقع مي شوند از نوعي احساس امنيت عاطفي برخوردارند.
- شيوه سهل گيرانه
والدين سهل گير کنترل کمتري بر کودکان خود اعمال مي کنند و خواسته هاي آن ها چندان معقول نيست. مهرورزي و محبت آن ها در حد متوسطي قرار دارد. خانواده اين والدين نسبتا آشفته است. فعاليت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدين کنترل کمي بر کودکانشان دارند، همين طور در خصوص انضباط کودک از نگرش هايي متعارض برخوردارند. والدين سهل انگار در عين آن كه به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چنداني از آن ها ندارند. فقدان خواسته هاي معقول همراه با خودداري از ارائه دليل و گفت وگو با کودک، همواره از ويژگي هاي اين شيوه به شمار مي رود. اين والدين بسيار به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحيح يا توضيحات دقيق ارائه مي دهند. در عين حال والدين سهل انگار زورگو و سرکوبگر هستند. آن ها از روش هاي احساس گناه و انحراف استفاده مي کنند. اين والدين همچنين در بيشتر موارد در مواجهه با بهانه جويي و شکايت کودک، سر تسليم فرود مي آورند. والدين سهل انگار در ابراز محبت با والدين مقتدر تفاوت فاحشي ندارند. مادران سهل انگار به عنوان تنبيه، کودک را از محبت خود محروم مي سازند و به تمسخر او مي پردازند. يک والد سهل انگار در تلاش است درباره خط مشي خود با کودک مشورت کند و قواعد خانواده را براي او توضيح دهد. او توقع چنداني براي انجام کارهاي منزل و رفتار صحيح از کودک خود ندارد. او خود را به عنوان عاملي فعال که هر گاه بخواهد، مي تواند از آن استفاده کند؛ نه به عنوان عاملي که مسئول شکل دهي يا تغيير رفتار کنوني يا آتي کودک است، معرفي مي کند. کودکان اين والدين از اتکاء به خود، خودداري مي كنند و يا از استقلال راي اندکي برخوردارند. اين کودکان به صورت افرادي نسبتا ناپخته توصيف شده اند که هنگام مواجهه با ناملايمات، تمايل به واپس روي (روي گرداني) دارند. اين کودکان نسنجيده عمل مي کنند و به فعاليت بي هدف مي پردازند.اين کودکان نيز تکانشي، پرخاشگر و فاقد اعتماد به نفس هستند و رفتارهاي بزهکارانه از خود نشان مي دهند.
- شيوه استبدادي
نمايش قدرت والدين اولين عاملي است که اين شيوه را از دو شيوه ديگر متمايز مي سازد. اين والدين بسيار پرتوقع بوده و پذيراي نيازها و اميال کودکان نيستند. پيام هاي کلامي والدين يک جانبه و فاقد محتواي عاطفي است. والدين مستبد غالبا هنگام اعمال دستورات، دليلي ارائه نمي دهند. اين والدين نسبت به ساير والدين در ميزان مرعوب شدن در برابر رفتارهاي نامطلوب، در حد متوسطي قرار دارند.
در ميان اين سه شيوه، والدين درشيوه ي استبدادي کمترين مهرورزي و محبت را از خود نشان مي دهند. به ويژه اين والدين به ندرت در رابطه اي که منجر به خشنودي کودک شود، شرکت مي کنند. آن ها عموما نسبت به تلاش هاي کودکان براي حمايت و توجه بي تفاوتند و به ندرت از تقويت مثبت استفاده مي کنند. ابراز محبت در اين الگو در پائين ترين سطح قرار دارد. اين والدين، تاييد، همدلي و همدردي اندکي را نسبت به فرزندان خود ابراز مي کنند و شواهد اندکي مبني بر روابط قوي ميان مادر و فرزند وجود دارد. در حقيقت بر اساس گزارش هاي موجود، اين والدين براي کنترل کودکان خود از شيوه هاي ايجاد ترس استفاده مي کنند و هيچ گونه تفاهمي بين والدين مستبد و فرزندانشان وجود ندارد. اين والدين اطاعت کودک را يک حسن تلقي مي کنند و در مواقعي که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معيارهاي آن ها قرار مي گيرد، از تنبيه و اعمال زور براي مهار خواسته کودک استفاده مي کنند. بر اساس تحقيقات، فرزندان والدين مستبد نسبت به فرزندان والدين مقتدر در برقراري رابطه با همسالان و داشتن موقعيت فعال و نيز استقلال راي در سطح پاييني قرار مي گيرند. اين کودکان همچنين افردي خشمگين، منزوي، غمگين و آسيب پذير نسبت به فشار (استرس) و محتاط توصيف مي شوند.
تذكر: داستان نامه يك بنا به دخترش را از سايت اسك دين مطالعه كنيد.
پی نوشت :
دانشگاه علوم پزشكي تهران، دفترامور زنان
واقع بین کردن بچه
«آب ، کم جوی تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست»
برخی از بچه ها چون خانواده دیگران را نمی بینند و وقتی هم می بینند آنها را شاد می یابند، گمان می کنند که اختلافات جزیی والدین یعنی بدبختی یعنی جهنم. فرزندتان را با بیان داستان، بازی و مواجه سازی با واقعیت و..واقع بین کنید تا متوجه شود، اختلاف نظر و مشاجره تا حدودی طبیعی و حتی مفید است و این گونه نیست که در زندگی دیگران این مباحث نباشد. البته والدین لازم است حرمت همدیگر را جلوی کودکان نشکنند.
حرمت پدری و حرمت مادری هر دو باهم برای فرزند لازم است چون والدین یکی سمبل اقتدار و منطق و دیگر سمبل عاطفه و محبت اند و هر کدام در تربیت نقش خود را دارند. نبود هر یک لطمه جبران ناپذیری در شخصیت و تربیت وارد می کند. آنها باید در مشکلات جدی و اختلافات اساسی، دور از دید فرزندان با هم سخن بگویند تا دنیای آرام او طوفانی نشود. البته اگر هرکسی حق را به خود می دهد و بحث کش دار می شود این جا لازم است برای خروج از بن بست اختلاف از حَکَم و مشاور کمک بگیرند.
شعار این هشدار
تنظیم انتظارات با امكانات و واقعیات زندگی، نقش مهمی در شادکامی دارد
پی نوشت :
1. نرم افزار اندرويد و رايانه نيش ها و نوش ها، انجمن گفتگوي ديني
شرح حدیث اخلاق | فرزندانی که برای والدین، عمل صالحاند
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای جلسات درس خارج فقه خود، به شرح یک حدیث اخلاقی میپردازند. جلسات درس خارج ایشان که از سال ۱۳۶۹ تاکنون ادامه داشته، هماکنون روزهای یکشنبه، دوشنبه و سهشنبهی هر هفته در حسینیهی امام خمینی (رحمهالله) برگزار میگردد.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR فیلم و متن شرح آیتالله خامنهای بر حدیثی تربیتی از حضرت امام محمد باقر (علیهالسلام) دربارهی «اثر تربیت فرزند در وضعیت اخروی پدر و مادر» را منتشر میکند. متن بیانات معظمٌله که در ابتدای جلسهی درس روز دوشنبه ۱۳۹۵/۹/۱۵ ایراد شده است، به شرح زیر است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطاهرین لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبنعلیٍ الباقر علیهالسلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله (۱)
«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و اینها نباشد. این [فرزند] را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد -کمااینکه بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت می کنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و اینها بار میآورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشیشان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار میآید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمی کنند، به همدیگر خیانت می کنند؛ اینها را هم بچّه می بیند جلوی چشمش؛ [پدر و مادر] به مسائل دینی اهمّیّت نمی دهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همینجور بار میآید. این تربیت بد است- [یا] گاهی هست که انسان تربیت بد هم نمی کند بچّه را، لکن رها می کند، رها می کند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه اینکه بچّه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش می کنیم؛ احساس مسئولیّتی کَأنّه نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت می کنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ انسان وقتی نمی گذارد. این رها کردن بچّه است. اینها را نمی شود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمی شود.
آن فرزندی را می شود انسان به حساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند. البتّه توجّه داشته باشید و توجّه دارید که تربیت فرزندان اینجور نیست که انسان هر یکیک بچّهها را بخواهد [که] مثل یک شاگرد معیّنی جلو [بیایند]، دعوتشان کند، بهشان حرف بزند [و] تربیتشان کند؛ نه. بعضیها می گویند که شما می گویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمی توانیم بکنیم؛ این حرف غلط است. تربیت فرزندان، تربیت تکتک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمی کند، خوب تربیت می شوند. بهطور طبیعی، بهطور غالب خوب تربیت می شوند.
پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند.
حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر [انسان] تقدیم کند اولادی را -تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند،
حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه می دارند، مانع میشوند. این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمی کند؛ میفرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنهای است، یک عمل صالحی است که می تواند شما را حاجب از آتش باشد.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۶۳۴
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبنعلیٍ الباقر علیهالسلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
هر کس فرزندانی را تربیت کند که آنها را برای خدا به حساب بیاورد، این فرزندان، به اذن خداوند، او را از عذاب آتش مانع میشوند.
انقلابیگری ؛ دعوت
دعوت به «انقلابی بودن» و «انقلابی ماندن» یکی از پرتکرارترین توصیههای رهبر انقلاب در دیدار با اقشار گوناگون مردم و نیز مسئولین کشور در دیدارهای خصوصی و عمومی ایشان بهویژه در ماههای اخیر بوده است.
ایشان در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) در تاریخ ۱۳۹۵/۳/۱۴ با بیان اینکه امام بزرگوار (رحمةاللهعلیه)، ریل حرکت کشور را به سمت هدفهای بزرگ یعنی «حاکمیت دین خدا»، «تحقق عدالت اجتماعی واقعی»، «ریشهکنی فقر و جهل»، «ریشهکنی استضعاف و آسیبهای اجتماعی»، «برقراری منظومهی ارزشهای اسلامی»، «تأمین سلامت جسمی و اخلاقی و معنوی»، «پیشرفت علمی کشور»، «تأمین عزت و هویت ملی و اقتدار بینالمللی» و «فعال کردن ظرفیتهای کشور» تغییر داد، افزودند: این اهداف، قابل تحقق هستند و تنها شرط تحققشان، حرکت در مسیر انقلاب و انقلابیگری است. ایشان در ادامه به تبیین معیارهای اصلی انقلابیگری در پنج شاخص عمده پرداختند.
در همین راستا، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR مجموعهی صوتی «دعوت» را دربارهی «شاخصهای انقلابیگری» منتشر مینماید. نخستین بخش از این مجموعه، به شاخصهی «پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب» و دومین بخش از این مجموعه، به شاخصهی «هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها» اختصاص دارد.
سایر بخشهای این مجموعهی صوتی، انشاالله در روزهای آینده از سوی پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر میشود.
نكات ظريف دربارة تنبيه كودكان
نكات ظريف دربارة تنبيه كودكان
نکات مهم در اجرای روش تنبیه در تربیت کودکان:
1. تا می توانیم از تنبیه بدنی اصلا استفاده نکنیم، و از روش محرومیت استفاده کنیم.
2. تنبیه متناسب با عمل خلاف کودک باشد. زیاده روی و سخت گیری های نا متعادل و ناهماهنگ او را بدبین و چه بسا تاثیرات منفی بگذارد.
3. تنبیه نباید جنبه انتقام جویی و کینه توزی داشته باشد.
دربرخی از مواقع مشاهده می شود که پدر و مادر با حرص و خشم به جان فرزندان خود می افتند و او را با کتک و ناسزا تنبیه می کنند، این روش بازتاب خوبی نخواهد داشت. بلکه باید طوری باشد که بچه خوبی احساس کند که پدر و مادرش تنها به منظور اصلاح او چنین کاری را انجام داده اند.
4. فوری باشد.
اگر قرار شد که او را به خاطر رفتاری که قبلا تذکر داده ایم، او انجام داد بلافاصله باید بعد از تکرار اشتباه، از این روش تربیتی استفاده کنیم، چون کودکان در زمان حال زندگی می کنند، لذا در صورت تأخیر نمی توانند رابطه بین کار اشتباه و مجازات را به خوبی درک و تطبیق دهند.
5. بدون اطلاع قبلی نباید کودک را تنبیه کرد.
باید از قبل رفتار اشتباه و صحیح را به او گوشزد کنیم، و بگوییم که اگر مرتکب رفتار اشتباه شود باید تنبیه شود، و غافل گیرانه او را تنبیه کردن صحیح نیست.
پی نوشت :
منبع: با دنیای کودک آشنا شویم، گردآورده ای از برنامه های رادیویی گنجینه پنهان، ترجمه و اقتباس خلیل خلیلیان، ص23-30