غروب آفتاب یا اذان مغرب
دلیل شیعه برای اینکه روزه تا اذان مغرب است چیست در حالی که اهل سنت غروب آفتاب را معیار قرار داده اند و حدودا 20 دقیقه قبل شیعه افطار می کنند؟!
۱.شیعیان ، وقت افطار را ، از بین رفتن سرخی آسمان در قسمت شرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می شود ( ذهاب حمره مشرقیه) می دانند به عکس اهل سنت که تنها غروب آفتاب را ملاک قرار داده و به از بین رفتن سرخی طرف مشرق توجه ندارند .
ادله شیعه بر این مساله آیات و روایات متعدد است .
خداوند می فرماید:
« روزه را تا شب تکمیل کنید »« اتموا الصیام الی اللیل»
بقره187
۲.روشن است که با صرف غروب خورشید ، شب محقق نمی شود و یا تحقق شب در آن زمان مشکوک است و قدر متیقن آن است که شب زمانی محقق می شود که سرخی طرف مشرق که پس از غروب آفتاب پیدا می شود از بالای سر انسان بگذرد.
۳.روایات اهل بیت هم ، شروع شب را ،ذهاب سرخی مشرق می دانند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
« وقت زمان افطار ، رفتن سرخی خورشید از طرف مشرق است »
الکافی ج4 ص100
زراره می گوید : « از امام صادق علیه السلام از زمان افطار روزه دار سوال کردم و ایشان فرمودند:
« (زمانی که سرخی طرف مشرق از بالای سر انسان بگذرد )و ستارگان در آسمان ظاهر شوند»
التهذیب ج4 ص318
وفرمود:
« زمانی که سرخی طرف مشرق از بالا سر انسان بگذرد ، خورشید از شرق و غرب غروب کرده ( و وقت افطار می شود)»
التهذیب ج2 ص257
عبرتی از تاریخ
ملت شایعه پذیر
در جنگ صفین لشکر معاویه زودتر به وعدگاه جنگ رسید لذا محلی مناسب برای استقرار انتخاب کردند و آب را در طرف خود قرار دادند.
وقتی سپاه علی(ع) به نبردگاه رسید معاویه از دادن آب به آنها خودداری کرد، لذا بخشی از سپاه علی(ع) به فرماندهی مالک اشتر و اشعث بن قیس لشکر معاویه را عقب راندند و آب را تصاحب کردند.
اگر چه علی(ع) آب را بر روی لشکر معاویه نبست، از دست دادن آب اما بر معاویه گران آمد لذا برای باز پس گیری آن نقشه ای کشید. معاویه در نامه ای نوشت: “این نامه از برادر خیرخواه شماست، معاویه می خواهد با انحراف مسیر آب و ایجاد سیلاب شما را غرق کند هر چه زودتر جای خود را عوض کنید” و این نامه را بر تیری پیچید و به طرف سپاه علی(ع) پرتاپ کرد.
نامه بین افراد سپاه علی(ع) دست بدست گشت و شایعه همه جا پخش شد و خیلی زود نقل مکان تبدیل به یک خواسته عمومی شد.
هر چه علی(ع) می گفت امکان چنین کاری وجود ندارد فایده ای نداشت و لشکر نقل مکان نمود و علی(ع) آخرین نفری بود که نقل مکان کرد.
بلافاصله بعد از نقل مکان، لشکر معاویه جای آنها را اشغال کرد.
(کتاب وقعة صفین ، صفحه 190)
برگ تاریخ برای امروز ما:
بدانیم که ملت شایعه پذیر بازیچه دست دشمن است
این است که بیاموزیم ملتی که شایعهپذیر شد بازنده است اگر چه رهبرش امام علی(ع) و فرمانده اش مالک اشتر باشد.
️شایعه و فریب تاکتیک جنگ روانی دشمن است ، ابزار آن فضای مجازی و نرم افزارهای اجتماعی است که در تمام سطوح جامعه جا خوش کرده است و همیشه در دسترس است .
لازم است در استفاده از آن دقت کنیم ، واقعیت ها را فراموش نباید کرد؛ لذا انعکاس دهنده موج ناامیدی در جامعه و افراد نباشیم و امروز نسبت به مباحث کشور واقع بین باشیم.
شهید مطهری، سیره امیرالمؤمنین
از ظلم تا فرج
آیا صِرف به ستوه آمدنِ مردم از ظلم، برای تحقق فرج کافی است؟
یک تصور عامیانه از ظهور، آن است که فکر کنیم صِرف به ستوه آمدن مردم از ظلم یا به اوج رسیدن جور، برای تحقق فرج کافی است و دیگر نیازی به آمادگی مردم برای «پذیرش عدالت» نیست.
در حالی که در میان مردمی که صرفاً از ظلم خسته شدهاند، ولی تحمل عدالت را هم ندارند، تشکیل یک حکومت عادلانه اصلاً حکومت ماندگاری نخواهد بود.
زمانی که مردم برای خلافت، به امیرالمومنین اصرار میکردند، حضرت امتناع می ورزیدند. علت اساسی امتناع حضرت این بود که هرچند مردم از ظلم خسته شده بودند، اما خواهان عدالت هم نبودند. آنها اساساً نه عدالت و لوازم آن را درست میفهمیدند و نه میتوانستند آن را تحمل کنند. خیلی بین این دو فرق است.
بخشی از کتاب انتظار عامیانه عالمانه عارفانه ؛ اثر علیرضا پناهیان
تربیت جنسی کودکان و حیا
اسلام قانون طبيعت را با برنامه های تربيتی خود هماهنگ كرده و از عواملی که باعث تحریک و تهييج غريزه جنسى می شود نهی نموده است تا از بلوغ زودرس تا زمان ازدواج جلوگیری شود. چرا که آگاهی زودتر از زمان بلوغی که به ازدواج ختم شود آسيب و گمراهى بسیاری را برای كودك فراهم آورده و او را بهطرف انحراف و فساد و تباهى مى راند و تخريب ذهن و فكر روان وى را در پى دارد. از این رو باید به تربیت جنسی کودکان از سوی والدین بهویژه مادران توجه بسیار گردد.
در زمینه دوری و احتراز از محرک های جنسی در دختران نیز می توان به دو روایت زیر اشاره نمود؛ روایت اول از امام رضا (عليهالسلام) که فرموده است: «اِذا اَتَتْ عَلَى الْجارِيَةِ سِتُّ سِنينَ لَمْ يَجُرْ اَنْ يُقَبِّلَها رَجُلٌ لَيْسَتْ هِىَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَلا يَضُمُّها اِلَيْهِ»؛ «وقتى دختربچه ششساله شد مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد و همچنین نمىتواند او را در آغوش بگيرد». (طوسی، 1407 ق، ج 7، ص 461) این روایت همه را به عدم تحریک دختران از طریق بوسیدن و به آغوش کشیدن توصیه نموده است تا از این طریق عفت اشان حفظ گردد سپس با پرهیز از تحریک جنسی آنان گام بلندی در حفظ و نهادینه کردن عفت در جامعه برداشته شود.
و در روایت دوم امام على (عليهالسلام) فرمودند: «مُباشَرَةُ الْمَرْأَةِ اِبْنَتَها اِذا بَلَغَتْ سِتَّ سِنينَ شُعْبَةٌ مِنَ الزِّنا»؛ «دستمالی كردن مادر به آلت دختربچه ششساله خود يك قسم زنا محسوب مى شود». (طبرسی، 1370، ص 223) پس مادران در زمان شستشو و استحمام دختر خود نیز باید این امر را مورد توجه جدی خود قرار دهند چرا که با این عمل کودک با عمل جنسی و لذت آن آشنا شده و در آینده زمینه بی عفتی فرزند خود را به بار نیاورند. کودکان به خصوص دختران قدم جای قدم مادر می گذارند پس یک مادر عفیف می تواند دختر عفیف تربیت کند و زمینه ساز طهارت نسل گردد. زنی که می خواهد فرزندی پاک و عفیف به جامعه تحویل دهد و پاسدار و حافظ عفت عمومی جامعه باشد، باید به این امور توجه ویژه داشته باشد.
منبع :
1. طوسى، محمد بن حسن، (1407 ق)، تهذيب الأحكام، تهران، دار الكتب الإسلامية.
2. طبرسى، حسن، (1370)، مكارم الأخلاق، قم، شريف رضى.
رابطه عفت با حجاب و حیا
عفت یک حالت نفسانی است و حجاب یک حالت بیرونی، میتوان گفت که حجاب میوه عفاف و عفاف ریشهی حجاب است، حجاب یکی از ابعاد عفاف است، حجاب میتواند ریایی، تحمیلی، ظاهری و یا غیر اختیاری باشد، ولی عفت یک خصلت و ارزش اعتباری است.
رابطه بین حجاب و حیا یک رابطه مستقیم است و این جدای از تعهدهای دینی، احساسی است درونی؛ که شخص در پوشش ظاهری که امروزه با کلمه حجاب بیان میگردد و نوعی ممانعت از ظهور برخی از اعضای خویش بدون این پوشش است نشان میدهد؛ اما آگاهی حدود و نوع آن تفاوت میکند و این امر ریشه در عوامل مختلفی دارد. (مهدی زاده، 1388، ص 23) در حدیث شریف جنود عقل و جهل از امام صادق (ع) از حیا، آزرم، ستر و پاکدامنی به عنوان لشگریان عقل و از بی باکی، رسوایی، بی حیایی و بی حجابی به عنوان لشگریان جهل یاد شده است. (کلینی، ترجمه ی مصطفوی، 1380، ج 1، ص 24)
منبع:
1. مهدی زاده، حسین، (1388)، پرسمان حجاب (پژوهشی در باب پوشش از دیدگاه قرآن)، قم، صهبای یقین.
2. کلینی، محمد بن یعقوب، (1380)، اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، تهران، اسلامیه.