جواب دندانشکن
جواب دندانشکن
داستان مناظره امام جواد و یحیی بن اکثم چه بوده است؟
در جلسه ای که مامون برای مناظره دانشمندان بزرگ جهان اسلام با امام جواد ترتیب داد، يحيي بن اکثم از حضرت جواد پرسيد: مُحرِمي که حيواني را کشته وظيفه اش چيست؟ امام در جواب از وي پرسيد: آيا فرد مُحرِم, صيد را در حرم کشته يا بيرون از آن؟ آيا مُحرِم جاهل به حکم بوده يا عالم به حکم؟ آيا عمداً آن را کشته يا به خطا؟ آيا مُحرِم آزاد بوده يا برده؟ آيا بالغ بوده يا نابالغ؟ هنگام رفتن به مکه آن را کشته يا در موقع بازگشت؟ صيد از پرندگان بوده يا غير از آن؟ صيد کوچک بوده يا بزرگ؟ مُحرِم اصرار بر عمل خود دارد يا از کرده خود پشيمان است؟ در شب صيد را کشته يا در روز؟ مُحرِم در حال عمره بوده يا حج؟»(1)
با اين فروضي که امام جواد براي مسأله طرح کرد, يحيي حيرت زده و درمانده شد تا جايي که همه حضار از رنگ باختن چهره اش شکست او را به وضوح دريافتند. آنگاه امام از يحيي بن اکثم پرسيد: مرا از مردي خبر بده که زني در اوايل صبح بر او حرام بود, روز که بالا آمد آن زن بر وي حلال شد و در هنگام ظهر دوباره بر او حرام گرديد و در موقع عصر حلال شد و در موقع عشاء حلال و در نيمه شب باز بر او حرام و در هنگام طلوع آفتاب حلال شد؛ مسأله اين زن چيست؟ و چگونه بر او حلال و حرام مي شود؟ - يحيي گفت: به خدا سوگند که من جواب اين مسأله را نمي دانم شما بفرماييد تا ياد بگيرم.
حضرت فرمود: اين زن کنيز شخص ديگري بوده که بر اين مرد حرام بود, روز که بالا آمد کنيز را از صاحبش خريداري کرد و حلال شد. ظهر او را آزاد کرد و بدين جهت بر او حرام شد. عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. هنگام غروب او را ظهارکرد و در نتيجه بر او حرام شد و در وقت عشاء کفاره ظهار داد و دوباره بر وي حلال شد, نيمه شب او را طلاق داد و به اين علت حرام شد؛ صبح رجوع کرد و دوباره بر او حلال شد.
مأمون بار ديگر در مقابل دانش امام اظهار شگفتي کرد و گفت: کمي سن مانع از کمال عقل براي اين خاندان نمي شود».(2)
1.شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص283.
2. فضل بن حسن طبرسي، إعلام الوري، ص353.
قانون طلايي
قانون طلايي
شهيد مطهري مي گويد كه در یكی از كتابهای تاریخ ادیان- و شاید در یك مقاله ای كه ترجمه شده بود- خواندم كه یك جمله است كه در همه ادیان بزرگ دنیا آمده است و متحدالمآل همه ادیان است؛ در مسیحیت هست، در دین یهود هست، در دین زردشت هست، در دین اسلام هست، در دین بودا هست، و آن این است كه «برای دیگران همان را دوست بدار كه برای خود دوست می داری، و همان را دشمن بدار كه برای خود دشمن می داری» كه ما به این مضمون در اسلام زیاد داریم، مانند: فَاَحْبِبْ لِغَیْرِكَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهُ لَهُ ما تَكْرَهُ لَها.این دستور كه در اسلام نیز هست، یك دستور كلی و مطلق است.[1]
بشنويد:
http://www.askdin.com/thread26525.html
پی نوشت :
1-مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 910
كودك و روح
كودك و روح
پرسش: چگونه می توان روح را به کودکان توضیح داد؟
پاسخ: آنچه در مورد کودکان باید به عنوان یک اصل توجه کنیم این است که کودکان توانایی درک مسائل عقلی و انتزاعی را ندارند.
پس باید ازطریق درک محسوسات برای پاسخ دادن چنین سوالاتی استفاده کنیم، بدین صورت:
مثلا:از چیزهایی که وجود دارند ولی دیده نمی شوند شروع کنیم، با این سوالات:
1. آیا وقتی نفس می کشی، می توانی اکسیژن هوا را به ما نشان بدهی؟
2. وقتی کارتونی را می بینی که با امواج تلویزیونی پخش می شود آیا تو آن امواج را می توانی ببینی؟[1]
3. تو باهوش هستی می توانی برای من نشان بدهی؟
4. وقتی داخل گل فروشی می شویم، از او بپرسیم؛چه حس داری، بوی گل ها را احساس می کنی، می توانی نشان بدهی؟
پس: در اینجا شروع می کنی، به توضیح دادن، که برخی از چیزها هستند که وجود دارند اما ما نمی توانیم ببنیم، چون چشم ما فقط جسم ها می بیند، روح هم چون جسم نیست ما نمی توانیم ببینیم، ولی وجود دارد.
یا اگر خوابی را دیده باشد، از او بپرسیم، وقتی چیزهایی را دیده ای در حالی که چشمت بسته بود و جسمت در حال خواب بود، آن صحنه ها که تو کارهایی را انجام می دادی کی بود؟ می تونی توضیح بدهی که همون کارها را با روحت انجام می دادیو همون روح توست، با چشم ظاهری دیده نمی شود، ولی واقعیت دارد.
نتیجه گیری:
با زبان کودکانه و از مثال های قابل حس و درک می توان توضیح داد،مثل:از او بپرسیم هوا هست،خوب پاسخ مثبت را خواهیم شنید،بعد بپرسیم نشان بدهد،جواب خواهد داد نمی توانم،در این حالت می توان گریز زد و برای وجود روح از این مثال استفاده کرد.[1]
پی نوشت :
[1]. غلامرضا حیدری ابهری، خداشناسی قرآنی کودکان، ص86،
مدیریت زندگی با الگوی فاطمی
مدیریت زندگی با الگوی فاطمی
حضرت زهرا شخصیت بزرگواری هستند که در تمام ابعاد زندگی برتر بودند و با بررسی شیوه های مدیریتی در مسائل مختلف و الگو گرفتن از روش های تربیتی ایشان، پی به جامعیت این اسوه ی جهانیان خواهیم برد.
مدیریت اجتماعی و سیاسی
حضرت در دوره ی کوتاه زندگی خود، پس از ارتحال پیامبر اکرم، محور پایه ریزی یک جریان و حرکت سیاسی در مسیر پاسداری از حریم ولایت بود که ایشان آن را هدایت می کرد. حضرت زهرا(سلام الله علیها) کانونی برای مقابله با ناهنجاری ها و انحراف ها شدند و در برابر موج های انحرافی ایستادند. حضور ایشان در میدان جنگ، سخنرانی در مسجد و پاسخ گویی به شبهه های زنان و مردان جامعه، نشان دهنده ی وجود چارچوب هایی برای حضور زنان در جامعه است. ایشان در زمان حیات پیامبر پس از غزوه ها، یار و غم خوار پدر و همسر بود و نقش امدادگری را ایفا می کردند. نقش حضرت در ماجرای مباهله ی مسیحیان نجران، به همراه پیامبر، حضرت علی و حسنین (علیهم السلام)که در قرآن نیز بدان اشاره شده است، حضور سیاسی ایشان را در زمان پیامبر نشان می دهد. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برای روشن ساختن افکار عمومي از انحراف مسير امامت، چهل شبانهروز دست حسن و حسين (علیهما السلام)را ميگرفت و همراه با حضرت علي(علیه السلام) به درِ خانه ی مهاجر و انصار ميرفت تا آنها را از انحراف و غفلتي که دچار آن شدهاند، بيدار و غافلان و راحتطلبان را هوشيار سازد و به تکلیف اجتماعی و سیاسی خویش عمل کند.
مدیریت روابط عاطفی با همسر
استفاده از نام مناسب و القاب زیبا برای خطاب همسر، باعث ایجاد روابط مثبت و محیطی آکنده از صمیمیت و سبب پیدایش زمینه ی عکس العمل و رفتاری مناسب در طرف مقابل می شود.
در زندگی مشترک فاطمه (سلام الله علیها) با علی (علیه السلام) عبارت ها و کلمه های محبت آمیز بسیار است. فاطمه(سلام الله علیها) با الهام از دستورهای الهی و با داشتن درک صحیح از روابط زن و شوهر، همواره به همسر بزرگوارش عشق می ورزید، به او محبت می کرد و در کلام خود علاقه و احترام را درنظر داشت. گاهی او را با کنیه ی «اباالحسن» صدا می کرد و گاه او را «پسرعمو» خطاب می کرد (مجلسی، ج 43، ص 192). فاطمه (سلام الله علیها) ، در مقام اظهار محبت و علاقه به امام علی فرمود: «علی جان! روح من فدای روح تو و جان من سپر بلاهای جان تو (حائری، ج 1، ص 196).» از دیگر خصیصه های رفتاری حضرت زهرا(سلام الله علیها) ، رفتار مناسب، احترام به همسر و نداشتن تقاضای نامقدور و مهرورزی به خانواده است.
مدیریت اقتصادی خانواده
ساده زیستی و دوری از مصرف گرایی و سازش، نمونه هایی از رفتار اقتصادی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) کارهای خانه، آردکردن گندم، نان پختن و جاروکردن را عهده دار شد و حضرت علی (علیه السلام) آن چه به بیرون خانه مربوط بود، مانند جابه جاکردن هیزم و آوردن گندم. روزی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفت: «آیا در خانه چیزی برای خوردن داریم؟» حضرت فرمود: «قسم به خدایی که حق تو را عظیم داشت، سه روز است که چیزی نداریم تا برایت بیاورم!» امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «پس چرا مرا خبر نکردی؟» فرمود: «پیامبر از این که از تو چیزی بخواهم، مرا برحذر داشت و فرمود که از پسرعمویت چیزی نخواه، مگر این که خودش برایت بیاورد (مجلسی، ج 43، ص31)!»
توجه به آموزش فرزندان
روش تربیتی و اخلاقی حضرت زهرا (سلام الله علیها) بهترین شیوه و تجربه، برای ساختن نسلی پاک و سعادت مند است؛ زیرا فرزندانی که ایشان به جامعه تحویل دادند، نشان از وجود بهترین روش تربیتی است. زمانی که امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) پای منبر حضرت رسول(ص) می رفتند تا از منبع وحی استفاده کنند، وقتی به منزل برمی گشتند، مادرشان، فاطمه از آن ها می پرسید: «پدربزرگ تان چه گفت؟» و از آن ها می خواست هرچه شنیده اند، برایش تعریف کنند (سبزواری، ج1، ص 20).
پرورش روحیه ی عبادی
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به ارتباط فرزندان با خداوند اهمیت ویژه ای می دادند؛ مثلاً در شب قدر، نمی گذاشت هیچ یک از اعضای خانواده، بخوابند و سفارش می کردند در طول روز بخوابند تا شب را بتوانند بیدار باشند. به آن ها شامِ کم تری می داد و می فرمود: «هر کس که خیر این شب به او نرسد، محروم است (مجلسی، ج 97، ص 10).»
بازی با کودکان
فاطمه (سلام الله علیها) خود نیز با فرزندانش هم بازی می شد و در حین بازی، با بیان الفاظ و جمله های مناسب، سعی در ساختن شخصیت کودکانش و ارائه ی الگویی مناسب در زندگی برای آن ها داشت. حضرت زهرا (سلام الله علیها) با فرزندش امام مجتبی(علیه السلام) بازی می کرد و او را بالا می انداخت. حضرت زهرا(سلام الله علیها) آن گاه که کودکان خود را به بازی می گرفت و به تربیت روحی و جسمی عزیزان خود می پرداخت، در قالب اشعاری زیبا و ادیبانه می فرمود: «حسن جان! مانند پدرت علی باش و ریسمان را از گردن حق بردار.» یا «حسین جان! تو به پدرم رسول الله شباهت داری و به پدرت، علی شبیه نیستی (ابن شهرآشوب، ج 2، ص 389).»
ارتباط کلامی عاطفی با فرزندان
حضرت در روابط کلامی و محبت آمیز خود، با خطاب مهربانانه فرزندانش را نور چشمم و میوه ی دلم صدا می کرد (نیلی پور، ص180). هم چنین به سفارش پیامبر بچه ها را دسته گل می دانست (مجلسی، ج43، ص281). حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسیدگی و محبت به فرزندانش را بر هر کار دیگری مقدم می داشت و معتقد بود که در نگه داری و پرورش فرزند، مادر از هر کس دیگری سزاوارتر است. عطوفت و مهر مادري در حضرت زهرا (سلام الله علیها) به قدري بود كه در لحظه های پاياني عمر خود، سخت نگران فرزندانش بود. فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) براي اين كه فرزندانش از محبت مادرانه محروم نمانند، به حضرت علي (علیه السلام)پيشنهاد كرد: «پس از من، با دختر خواهرم امامه ازدواج کن؛ زیرا او برای فرزندانم مانند خود من است (قزوینی، ص 688).»
توجه به حضور و غیاب فرزند
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با فداکاری و محبت خاصی که به فرزندانش نشان می داد، مراقب رفتار آن ها بود و رفت و برگشت های آن ها را زیرنظر داشت. روزی پیامبر عازم خانه ی دخترش فاطمه (سلام الله علیها) شد و او را مضطرب و ناراحت، پشتِ در دید. آن حضرت فرمود: «چرا این جا ایستاده ای؟» فاطمه با آهنگی مضطرب عرض کرد: «فرزندانم صبح بیرون رفته اند و تاکنون از آن ها هیچ خبری ندارم.» پیامبر دنبال آن ها روان شد. چون به نزدیک غار در کوه رسید، آن ها را دید که در کمال سلامت و آرامش مشغول بازی اند. آنان را بر دوش گرفت و به سوی خانه ی فاطمه(سلام الله علیها) روانه شد (انصاری، ص 196).
پرورش روحیه ی بخشش
یکی از روش های مدیریتی حضرت، پرورش روحیه ی انفاق و نوع دوستی به فرزندان است. با توجه به آثار بخشش در فرزندان و اطعام به مسکین، یتیم و اسیر در ماجرای نذر حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای استشفای حسنین (علیهما السلام)که در این سه شبِ متوالی، روزه دارانِ درگاه الهی، با آب افطار کردند و قوت افطار را در راه خدا به نیازمندان بخشیدند. روز چهارم، امام علی(علیه السلام) به اتفاق حسنین(علیهما السلام) خدمت پیامبر رسیدند. پیامبر از دیدن حال ضعف آن ها گریست و جبرئیل آیه ی نذر را در شأن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و حضرت علی(علیه السلام) و امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نازل کرد (طبرسی، ج 5، ص 402).
توجه به عدالت
در برخورد فاطمه(سلام الله علیها) با فرزندان، نمونه هایی از رعایت عدالت به چشم می خورد. روزی امام حسن (علیه السلام) نزد پیامبر آمد و اظهار تشنگی کرد و از پیامبر تقاضای آب کرد. رسول خدا بی درنگ برخاسته، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود، مقداری شیر دوشید و به او داد. در این هنگام، امام حسین (علیه السلام) خواست تا ظرف شیر را از برادرش بگیرد؛ اما پیامبر به حمایت از امام حسن (علیه السلام) مانع گرفتن شیر شد. فاطمه (سلام الله علیها) که شاهد این ماجرا بود، به پیامبر گفت: «گویا حسن (علیه السلام) برای شما عزیزتر از حسین(علیه السلام) است.» پیامبر فرمود: «نه، هر دو برایم عزیز و محبوب اند؛ ولی چون اول حسن(علیه السلام) تقاضا کرد، او را مقدم داشتم (مجلسی، ج 43، ص 283).»
مدیریت آداب و سنن حسنه
عقيقه و صدقه از مستحب هایي است كه در اسلام، تأكيد زيادي بر آن شده است. فاطمه هرگاه صاحب فرزندي مي شد، براي آن ها گوسفندي عقيقه ميداد؛ سپس روز هفتم، سرشان را ميتراشيد و برابر وزن موهاي آن ها، نقره صدقه می داد. براي قابله و همسايهها هديه ميفرستاد و ديگران را در شادي خود سهيم ميكرد (مجلسی، ج 43، ص 257).
مدیریت عفاف
بحث حجاب از مسائلی بود که حضرت به آن اهمیت ویژه ای می دادند. مانند: پوشش ایشان از پیرمرد نابینا و جریان نگرانی ایشان، هنگام بیماری برای نمایان بودن حجم بدن در تابوت که از اسماء بنت عمیس روایت شده و فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) به او فرمود: «چه ناپسند است تابوتهایى كه براى زنان مىسازند؛ زیرا در آن پوششى روى بدن مىافكنند كه اندام میّت براى مردم مشخص است.» اسماء عرض کرد: «اى دختر رسول خدا! من براى شما تابوتى مىسازم كه نظیر آن را در سرزمین حبشه دیدهام.» از این رو، قطعه چوبهاى تازهاى خواست، آنها را صاف كرد، محكم به یك دیگر بست و آن گاه پارچهاى روى آن انداخت. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با دیدن آن تابوت فرمود: «چه تابوت زیبایى! مردبودن یا زن بودن در آن مشخص نمىشود (اربلی، ص5031).»
پی نوشت :
مجله پيام زن، آمنه انتصاری،کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
ازدواج امام علي(ع) با ام البنين(س)
ازدواج امام علي با ام البنين
امام علي در چه سالي با ام البنين ازدواج کرد؟
گروهى از مورخان بر آنند كه امير المؤمنين با ام البنين عليها السلام، دختر حزام عامريه، بعد از شهادت حضرت زهرا عليها السلام ازدواج نمود. (1)دستهاى ديگر مىگويند كه اين امر بعد از ازدواج حضرت با امامه بوده است. (2)اما تاريخ دقيق آن در دست نيست. اين ازدواج بعد از شهادت صديقه كبرى عليها السلام صورت گرفته است.
پي نوشت ها:
1. مناقب ابن شهر آشوب، ج 2،ص89؛ تاريخ ابو الفداء، ج 1، ص181.
2. مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص93.