ازدواج سفيد
ازدواج سفيد
پرسش: ارتباط بدون ازدواج چه مشکلاتی را به دنبال دارد؟
پاسخ: در زیر یک سقف زندگی کردن بدون ازدواج: در مواردی دختر و پسر بدون هیچ نوعی از ازدواج برای مدتی طولانی به صورت دوست با هم زندگی مشترک دارند با این شعار که ازدواج قید بندآور است مزاحم دوستی و عشق خالص و بدون شائبه نسبت به یکدیگر است. تحقیقات نشان می دهد که طولانی شدن این سبک از رابطه می-تواند خطرات و آسیب های جدی را به همراه داشته باشد. در این گونه روابط میزان عدم رضایت زوجین به مراتب بیش تر از افرادی است که ازدواج کرده اند و حتی در کل ، گزارشی که از روابط این افراد داده اند ضعیف تر از روابط زوجین ازدواج کرده است و احتمالاً این افراد التزام کم تری نسبت به یک دیگر دارند و احساس امنیت کم تری می کنند. ضمن این که در کشورهای غربی هیچ مدرک علمی قابل قبولی وجود ندارد که ثابت کند این سبک از رابطه می تواند عدم تناسب و تضادهای زوجین با یک دیگر را کاهش دهد و منجر به ازدواج موفق تری شود؛ در ضمن تجارب نشان می دهد کیفیت زناشویی در این گونه روابط نسبت به ازدواج رسمی و متعهدانه به طور معناداری پایین است. اگر این گونه روابط بیش از یک بار قبل از ازدواج تکرار شود، موجب بروز خطرات جدی و اختلافات زناشویی می شود. تجارب بالینی نویسنده حکایت از این دارد که در ایران همواره این گونه روابط برای خانم ها بسیار مشکل زا و مسئله ساز بوده است ؛ زیرا حس بلاتکلیفی و عدم امنیت حاکم بر این رابطه زنان را بیش تر از مردان می آزارد. باید حتماً در مشاوره های قبل از ازدواج موارد فوق پیگیری شود و مد نظر قرار گیرد، زیرا عدم توجه به این نکات می تواند مدیریت سالم روابط زناشویی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و تخریب کند.
پی نوشت :
سيد جلال يونسي، مديريت روابط زناشويي، نشر قطره ص.36
امتیازات و خصوصیات زن
امتیازات و خصوصیات زن
بانو امين درباره امتيازات و خصوصيات زن در كتاب «به سوي خوشبختي» خود چنين مي نويسد :
*نخستین عامل خدادادی که در وجود زن است و راه وی را به حق نزدیک می کند، همان رقت قلب است که جبلی زن است ، قلب رقیق حساس و دل نازک و چشم گریان به حق نزدیک است. خواهر اگر به وظیفه ای که شارع اسلام برای تو معین فرموده عمل نمائی و قلب و سریره لطف خود را از کدورت و فساد اخلاقی مثل بخل و حسد و کینه و باقی اوصاف رذیله که نوع زن ها مبتلاء به آنند تصفیه نمائی و روی دل به جانب حق تعالی آری به اندک وقتی به قدر استعداد و صفای با طینت از معرفت و محبت حق تعالی بهره مند می گردی و نور دانش در قلب تو طلوع خواهد نمود .
*دوم امتیازات زن عاطفه و محبت غریزی است که سرشته با خون اوست، ببین محبت مادر را نسبت به اولاد ، بیچاره مادر راضی است خار به چشمش برود و به پای فرزندش نرود و نیز محبت زن نسبت به شوهر و دختر نسبت به پدر و مادر و خواهر نسبت به برادر و نیز نسبت به خویشان و بستگان ، محبت زن چقدر غلو دارد و اینکه گفتیم عاطفه و محبت راه را به حق تعالی نزدیک می کند، برای این است که در محبت اسراری نهفته شده زیرا که محبت منبعث از قوه جاذبه مغناطیسیه است که رشته موجودات به همان قوه به هم مرتبط می گردد و باعث اتحاد و ارتباط اشیاء می شود، این است که عرفاء عشق مجازی را وسیله پاک الهی می دانند و قلبی که دارای محبت شد، البته محبت پاک و بی آلایش نه محبت مشوب شهوت آمیز، راه را به حق نزدیک می کند. خلاصه چون زن رقیق القلب و پر عاطفه است اگر روی دل به حق تعالی دارد و قلب را از آلایش طبیعی پاک گرداند به زودی محبت حق تعالی و اولیاء او در دل وی جای می گیرد .
*سوم از امتیازات زن از خود گذشتگی و تحمل مصائب و بردباری است که این صفت در زن نیز بیشتر ظهور دارد و با این که زن رقیق القلب است و زودتر از ناملایمات متاثر می گردد و به جزع و فزع می افتد و با این که عاطفه و محبت زن زیادتر است و از فقدان و مفارقت خویشاوندان خود زیادتر رنج می کشد و بیشتر متاثر می گردد و به این جهت بایستی بیشتر اعمال صبر و خودداری نماید ، با این حال چنان چه تجربه شده حوصله و بردباری و تحمل او در مشقات زیادتر است. این است که عواطف قلبیه و احساسات نفسانیه و تحملات بدنیه او را به پرستاری اطفال و مرضی راغب و قادر می سازد .
*چهارم زن در امور خیریه از مرد قوی تر و فعال تر و احساسات وی زیادتر است .
*پنجم خانه نشینی و انزواء که این یکی از اسباب و طریق (سیر الی الله) و وسیله قرب به حق تعالی می شود.
ای بانوان اسلامی! قدر این نعمت را بدانید؛ برای مردها خانه نشینی مطلوب نیست و شارع اسلام دستور معاشرت و کسب و عمل به آنها داده ، لکن وظیفه ایمانی زن خانه نشینی است، خداوند زنهای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را امر به خانه نشینی فرموده (وَقَرنَ في بُيوتِكُنَّ) و همین خانه نشینی عوامل بزرگی در بردارد.
راه معاشرت با مردهای فاسد را می بندد، بر عفت و عصمت زن می افزاید، بهتر می تواند وظیفه اختصاصی خود را انجام دهد، اخلاق بد مردم کمتر در او تاثیر می کند و بالنتیجه اگر با علم و ایمان و تقوی توام گردد راه وی را به سعادت و خوشبختی که دنبال وی می گردیم و بالاخره به حق نزدیک می گرداند.
اشتباه نشود نمی گویم زن بایستی در خانه بنشیند و خود را از هر کمال و دانش و فضیلتی محروم گرداند و با خرافاتی که پاره ای از آن را گفتیم و نوع مردم خصوصاً زنها معتاد به وی می باشند عمر خود را تلف نماید ، خانه نشینی به تنهائی فضیلت آور نمی شود، خانه نشینی اگر با فضائل اخلاقی و علم و ایمان و تقوی و معنویت نباشد هرگز سعادت و خوشبختی برای ما تامین نخواهد نمود، مقصود از خانه نشینی جلوگیری از ولگردی و حفظ ناموس و عفت است نه ناآگاهي و جهالت که در اثر فقدان علم و دانش نوع زنها مبتلا می باشند، بلکه همان ولگردی و جلوه گری که امروزه عنان بعضی زنها را گسیخته در اثر فقدان علم و دانش پدید گردیده است ، ناآگاهي آنها سبب بی عفتی آنها شده. زن اگر عالمه و فهمیده شد هرگز پیرامون کاری که منافی با مقام عفت و حیاء است نمی گردد، حیاء که نزد تمام دانشمندان یکی از محسنات زن بشمار می رود ناشی از عقل است، هر کس عقلش بیشتر حیائش بیشتر است. زنهائی که با مردهای اجنبی روبروی هم، سر میز قمار می کنند یا در استخر شنا می نمایند، یا در مجالس با مردها می رقصند، اینها نه عقل دارند نه حیاء، نه ایمان، اگر زن عاقله باشد خود را بالاتر از آن می داند که آلت شهوت پرستی مردهای اجنبی قرار گیرد.[1]
پی نوشت :
1-روش خوشبختي، بانو امين، ص 168-171.
اسراف در مراسم ازدواج
اسراف در مراسم ازدواج
یکی از موانع ازدواج، اسراف و تبذیرهایی است که در مجالس عقد و عروسی و مقدمات مربوط به آن می شود: از مهریه های سنگین با صدها سکه بهار آزادی یا املاک و مستغلات گران قیمت گرفته تا سفره های عقد پرخرج، انواع غذاها، تالارهای گران قیمت، دسته گل های متعدد، جهیزیه های سنگین، خریدهای سنگین طلا و زیور آلات، لباس های فاخر برای عروس و داماد و خویشان آن ها و خریدهای زاید دیگر، که باعث شده هزینه ازدواج بالا رود. ریشه همه این ها را می توان در چشم و هم چشمی و خودنمایی و تظاهر یافت و آتشی را برافروخته که پدران و مادران و دختران و پسران در آن می سوزند.
دختران و پسرانی که این گونه مراسم را می بینند یا از آن ها مطلع می شوند و قدرت تأمین چنین هزینه های هنگفتی را ندارند چه کنند؟
متأسفانه اکنون این اسراف و تبذیرها به صورت یک رقابت درآمده و سبب شده که سن ازدواج بالا رود و جوانانی که نیاز به ازدواج دارند و شدیداً تحت فشارند ناچارند بسوزند و بسازند یا به اعصاب خود، فشار آورند و به ضعف اعصاب مبتلا شوند و احیاناً به انحرافات جنسی کشیده شوند.
نمی دانم به کجا می رویم و تا کی به این مسابقات و رقابت ها و چشم و هم چشمی ها ادامه خواهیم داد؟ مراسم ازدواج های ما نه با شرع و دین سازگار است و نه با عقل و تجدّد و روشنفکری. اسلام مردم را از مسابقه در ازدیاد مهر و اسراف و تبذیر در کارهای دیگر نهی می کند. سیره پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام سادگی بوده است. شما در کشورهای خارجی هم، چنین تشریفاتی را مشاهده نمی کنید، در کشورهای اروپایی نه مهریه ای در کار است و نه جهیزیه ای و دختران و پسران با کمال سادگی ازدواج می کنند.
من خودم در یکی از سفرها از یک خانواده جوان انگلیسی دیدار داشتم و از نزدیک سادگی آن ها را مشاهده کردم.
ازدواج، یک نیاز طبیعی همانند آب و غذاست و تشریفات زاید و ولخرجی از لوازم آن نیست. کاش خیراندیشان و خردمندان جامعه، درصددِ حل این مشکل برمی آمدند. به نظر من قابل حل است، اما نیاز به همکاری همه اقشار مردم دارد. باید فرهنگ سادگی را در بین مردم ترویج کرد و از تجمل گرایی و اسراف و تبذیر شدیداً جلوگیری کرد. در راه مبارزه با این مشکل اجتماعی لازم است همه دست اندرکاران همکاری کنند:
صدا و سیما،
روزنامه ها و مجلات،
گویندگان و نویسندگان،
خطبا و منبری ها،
ائمه جمعه
باید کار را شروع کرد.
باید از طبقات بالا، ثروت مندان، دانشمندان و مسئولان شروع شود.
آنان گرچه امکان برگزاری چنین مراسم سنگینی را دارند ولی باید برای جلوگیری از رقابت ها و چشم و هم چشمی ها و برای رضای خدا و به منظور رعایت حال افرادِ بی بضاعت و کم درآمد، که متأسفانه قشر وسیعی از ملت ما را تشکیل می دهند، از تجملات بپرهیزند، مهریه ها و جهیزیه ها را کم کنند و به حد معقولی برسانند و مراسم ازدواج را با سادگی برگزار نمایید.
دختران و پسرانِ جوان هم از این تجملات چشم بپوشند و در جوانی که بهترین سنین و مناسب ترین زمان هاست ازدواج کنند و در کانون گرم خانواده آرامش یابند.
مطالعه كتاب:
http://www.ibrahimamini.com/home/node/879
آسیب های تنبیه کودکان
آسیب های تنبیه کودکان
یکی از روش های تربیتی که روش خیلی مفیدی هم نیست، روش تنبیه است. این روش آخرین راه حل هست.( و در حد امکان نباید بیشتر از آن استفاده شود)
تنبیه جسمی اثرات بسیار بدی بر کودک دارد، که متاسفانه برخی از والدین به آن توجه ندارند.
اسلام با عنایت به اثرات منفی تنبیه جسمی، آن را حکیمانه و کارآمد نمی داند.
اقا امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «عاقل را با ادب تربیت می کنند و حیوانات را با زدن رام می کنند» ( غرر الحکم و درر الکلم، ص 254)
کسانی که حوصله تربیت کردن فرزندان را با روش اصولی ندارند، و می خواهند با تنبیه به کار خود ادامه دهند، هیچ فایده ای از این کارها را نخواهند دید.
برای اهمیت موضوع، مواردی از آسیب های چنین روشی را برای شما بیان می کنیم:
1. ترس و اضطراب
ترس و اضطراب یکی از ثمرات تنبیه کردن فرزندان است، که باعث غالب شدن روحیه ترس و اظطراب بر آنها خواهد شد، و چنین فرزندانی آرامش نخواهند داشت، و از انجام اکثر کارها احساس ترس و اضطراب خواهند داشت، و در حقیقت به خوبی نمی توانند در زندگی موفق باشند.
2. تحقیر شخصیت
وقتی کودکی از شخصیت خود آسیبی ببیند، دیگر جبران و اصلاح آن به راحتی امکان پذیر نخواهد شد.
3. ایجاد روحیه تسلیم پذیری (توسری خوری)
این افراد به راحتی مورد سوء استفاده دیگران قرار می گیرند.
4. تنفر و کینه توزی از پدر و مادر
افرادی که با تنبیه بزرگ می شوند، در بزرگی دیگر نسبت به پدر و مادر خود، دیگر احساس مهر و محبت ندارند.
5. از بین رفتن اعتماد به نفس
داشتن اعتماد به نفس پایه موفقیت هر کاری است، از این رو اگراین مسئله مهم در کودکی ضربه ببیند، دیگر انتظار موفقیت و انجام کارهای بزرگ را نباید از آنها انتظار داشت.
دیگر خود باوری و صلابت روحی برای انجام خیلی از کارها معنی نخواهد داشت.
6. ایجاد روحیه زور گویی ویاغی گری
وقتی فردی این روش را در زندگی خود تجربه کرد، یاد می گیرد که درخواست ها و نیازهای خود را با زور گویی ویاغی گری بدست بیاورد، و چه بسا این فرد در آینده یک فرد ظالم و یک خلاف کار حرفه ای باشد.
7. بی اعتمادی به والدین
فردی که از والدین خود، در مقابل کوچکترین اشتباه و خطا تنبیه های جسمانی شدیدی را تجربه کند، دیگر چنین پدر و مادری برای این فرد نمی تواند محبوب و قابل اعتماد باشد، از این رو گرایش و جذب به افراد دیگر شکل خواهد گرفت،و چه بسا این افراد باعث بدبختی همین فرد شوند.
8. عدم امنیت
وقتی محیط خانواده برای کودکان جذاب و آرام نباشد، چه انتظاری داریم که این کودک ما احساس امنیت داشته باشد، ما را دوست داشته باشد، پیشرفت کنند، از افراد موفق و خوبی باشند، سرحال و با نشاط باشند، پیوسته نمره های خوب، رفتار خوب و…
واقعا چنین انتظاری غیرمعقول و غیرمنطقی است.
9. دروغگویی
وقتی فردی مورد تنبیه قرار می گیرد، در صورت ارتکاب خطا به خاطر اینکه دیگر تنبیه نشود، مجبور به دروغگویی می شود، و همین مئسله پایه رفتاری این فرد می شود.
10. پنهانی کاری
برخی از بچه ها رفتار اشتباه خود را در خفا انجام می دهند، و تظاهر هم نمی کنند.
و همین مسئله می تواند پایه انجام خیلی کارهای زشت و اشتباه باشد.
پس تنبیهی که بیشتر استفاده شود، چنین آثاری را بدنبال خواهد داشت، آیا ارزش دارد؟!
پی نوشت :
منبع: آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، هادي قطبي
مراء و جدال
مراء و جدال
از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جدال است و در روايتى از رسول گرامى«صلی الله علیه وآله وسلم» آمده است كه كراراً جبرئيل از طرف حقّ تعالى نهى از مراء و جدال مىنمود و آن اقسامى دارد:
الف) پافشارى در اثبات باطل و يا در نابودى حق، و گناه اين قسم در حدّ كفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است:«وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنيد؛و هر زورگوى لجوجى، نا اميد شد.» [1]
ب) لجاجت و مشاجره در اينكه غلبه بر ديگرى پيدا كند و به عبارت ديگر فخرفروشى و كشتىگرفتن در گفتگوها، و اين صورت نيز از گناهان بزرگ است و مفسدۀ فراوانى در بر دارد، بلكه منشأ گناهان ديگرى است و غالب جدال ها در بين مردم از اين قبيل است.
ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ يا از بين بردن باطل و يا ارشاد جاهل، نظير مباحثهها و گفتارها و برخوردهاى علمى كه اهل علم با يكديگر دارند، و اين قسم گرچه حرام نيست، ولى بايد توجّه داشت كه در اين گفتگوها شيطان و نفس امّاره و هوى در كمين است و چه بسيار (به طور آگاهانه يا ناآگاهانه) منجر به جدال هاى حرام مىشود، البته بايد توجّه داشت كه در همين نوع هم از الفاظ غير مؤدّب پرهيز نمود و اين قسم از جدال و مشاجره به اندازۀ احتياج بلكه به اندازۀ ضرورت باشد.
پی نوشت :
[1]. ابراهيم، 15.
آيت الله حسين مظاهري، رساله توضیح المسائل، اخلاق، مراء و جدال صفحه 429 ،مسئله 183.