توپ ذهنم از یمن تا آمریکا
شنبه، ۲تیرماه، ساعت ۲۱
شب بوی مرگ می آید. بوی مردار باران خورده، بوی بادی که از غرب می وزد. بادی که تند بادی به پا کرده و تن ها را به سوی خود می کشاند. تند باد از ذهنم لحظه ای گذر می کند. گذرگاه رفح و از آن به سوی غزه و دمی بعد در یمن فرو می آید.
تا به حال آن ها را ندیده ام ولی به تنگی تنگناهای آن ها رسیده ام. رسیده ام به سپیدی برف غم، نور آسمان در شب بی ستاره، به تنهایی یار بی رفیق، به توپ بازی پسرکی که در اوج ناملایمات روزگار دیگر پایش توان غلتاندن توپ سه لایه پلاستیکی اش را ندارد. به صدای پدری که با کوله باری از خستگی در کوران جنگی نابرابر از دل مشغولی هایش به درگاه رب رحیم پناه آورده است.
دلم به تاب و تب است و توان دیدن و تصور این همه غم را ندارد. کوچ می کنم به گوشه ای دیگر از ذهنم آن طرف خیابان مردی بی قرار است از فرو ریختن سقف کلبه فقیرانه اش اما گریزان است. او دیگر توان ایستادن در مقابل فرو ریزش باران محبت از آسمان ترهم را ندارد.
دست به سوی کریم بی نیاز بلند کرده ام برای آرامشش، در مقابل این همه هجوم غم هایی که فرایش گرفته است. دست به سویت بلند داشته ام تا خورشیدی که تا کنون روشنم داشته و گرمایش مرحمتی بزرگ برای سردی دست ها و قلب فسرده ز سرمای زندگی بوده است در وجودم غروب نکند.
شاید این گونه نوشتن را نتوان تحمل کرد. ولی باید باور کرد که قلبم خیلی خیس است، از پمپاژهای پی در پی محبت بی شائبه پروردگار اما بدون جواب از سوی بنده حقیر. می خوانم من نیازمند نامی را که سرتاسر بی نیازیست تا به فریاد رسد این فریادرس مطلق.
توپ ذهنم به گوشه دیگر پرتاب می شود. وای چه صدای مهیبی انگار شیشه همسایه از شدت ضربه می شکند. لحظه ای شادمانه ها از حرکت می ایستند و منتظر توپ می شوم. درب خانه همسایه باز می شود. خود را برای خشم همسایه آماده کردم.
ولی به اندازه پلک بر هم زدنی توپ را می بینم که با پرتاب مادربزرگی که در چارچوب در حاضر شده به وسط کوچه می رسد. چشم در چشم او می دوزم و او با لبخندی درب را می بندد و مرا را در جای خود میخ کوب می کند. با تکان دست بچه ها به ادامه بازی دعوت می شوم و از خوشحالی این که اتفاقی که خود را برای آن آماده کرده بودم رخ ننمود با هیجانی وصف ناپذیر رو به بازی می آوردم.
غرق در شادی به دنبال توپ ناگهان به کسی برخورد می کنم و نقش بر زمین می شوم. وای او نیز با برخورد با من به زمین می خورد. ناگهان دوباره چشم در چشم می شوم با کسی که توپم را پس داده بود و غرق در اشک می شود چشمانم و از خود بی خود شده و دیگر دردهایم فراموش شده و سراسر وجودم را احساس شرمساری فرا می گیرد. غرق در موج غم، دستمالی را کنار لب و دهانم احساس می کنم.
به خود که آمدم دیدم مادبزرگ با دستمالش خون لبم را پاک می کند. درحالی که ساعتی پیش توپ احساسم دیوار خانه اش را طی کرد و شیشه آرامشش را شکست. الان خودش را نیز بر زمین زده بودم. توپ ذهنم بالا پایین می پرد.
صدایش را می شنوم که می گوید: چه شد؟ پسرم! عزیزم! ببخش من عینکم را فراموش کردم به چشم بزنم تو را ندیدم. او حال مرا می پرسد و من در ذهنم مرور می شود سفری به اعماق سرزمین مقاومت، دیدن غم های مستضعفان، کودکان بی خیال غرق در شادی بی امان در یمن و بخشش مادربزرگی بی حساب که مرا غرق می کند در کوران احساس بودنت و به کودکان مهاجری می رسد که در قفسه ها نگه داری می شوند به جرم وارد شدن به خاک مستکبران. دلشان توپ می خواهد هر چند سه لایه باشد. چهره های غمگینی که اسیر در قفس استکبار از شادی های کودکانه محروم اند.
آقا خدا هرگز تو را از ما نگیرد
✅  رهبرعزیزم !
” آقا جان”
? در قلب ما جز مهر پاکت جا نگیرد
آقا خدا هرگز تو را از ما نگیرد
? هرچند گرگانِ مهاجم در کمینند
با لطفتان این توطئه ها پا نگیرد
? ما با شما هستیم تا آخر ، به وَالله
این نقشه ها پروانه ی اجرا نگیرد
? لب تر کنی اشرافیت را نسخه می پیچیم
تر کن که دیگر حرف ها بالا نگیرد
? لب تر کنی کشور پر از قاسم شود امروز
دستور فرما بلکه نقشه ها نگیرد
? ما با بصیرت ، تابعِ امر شماییم
آقا ! خدا هرگز تو را از ما نگیرد
#شعر خطاب به #مقام_معظم_رهبری #رهبرم جانم فدایت
مهریه هفت سفر عشق
«هفت سفر عشق» مهریه یک شهید مدافع حرم
#ازدواج #ازدواج_آسان #ازدواج_موفق #ازدواج_به_سبک_شهدا
هفت سفر عشقمان پیشنهاد حسن آقا برای مهریه بود. «قم»، «جمکران»، «مشهد»، «سوریه»، «عراق»، «مکه» و «مدینه». حسن آقا در سالهای ابتدایی زندگی تمام این مهریه را پرداخت کرد.
راوی: همسر شهید مدافع حرم «حسن غفاری»
─┅═ঊঈ ? ঊঈ═┅─
#مهریه #همسر #شهید #مدافع_حرم
─┅═ঊঈ ? ঊঈ═┅─
ماجرای مفاتیح یک شهید که سر از کربلا درآورد
?ماجرای مفاتیح یک #شهید که سر از کربلا درآورد
مادر شهید غلامرضا احمدی گفت: وقتی بعد از شهادت کیف پسرم را باز کردیم مفاتیحی یافتیم که یک شهید به غلامرضا هدیه داده و از او خواسته بود اگر غلامرضا هم شهید شد آن را به کربلا برسانیم.
برای مطالعه باقی ماجرا بر روی آدرس زیر کلیک کنید.
آینده کافران بر پرده سینمای غرب
آینده کافران بر پرده سینمای غرب
#گزارش #روشنگری #جهاد_روشنگری #مهدویت
در صد و بیست و یکمین نشست ماهانة فرهنگ مهدوی، دکتر «سیّد شهریار بحرانی»، کارگردان دو فیلم «ملک سلیمان» و «مریم مقدّس» از تصویر آیندة کفّار در سینمای غرب پرده برداشت. کارگردان کهنهکار کشورمان با ارائة تعریفی از «غرب» به عنوان شیطان بزرگ به تبیین اعمال شیطانی آنها از ابتدای تأسیس آمریکا توسط «جرج واشینگتن» پرداخت.
دکتر بحرانی با اشاره به درجه دار بودن جرج واشینگتن، جفرسون و فرانکلین (مؤسّسان ایالت متّحدة آمریکا) در مراتب فراماسونری، هدف از تأسیس آمریکا را تحقّق اهداف شیطانی ماسونها دانستند. ایشان با شرح کوتاهی از «بافومت»، خدای مورد پرستش ماسونها و تبیین 33 درجه ماسونها، بسیاری از افراد مشهور و مهمّ در تاریخ را نام بردند که عضو این سازمان سرّی شیطانی بودهاند.
مشعل بافومت و جریان روشنفکری
دکتر بحرانی با معرفی چهرههای سرشناس بنیانگذار جریان روشنفکری در اروپا از جمله ژان ژاک روسو، اینان را معنا و مفهوم همان «مشعل» روشن در بالای سر خدای بافومت (که در تصاویر بافومت قابل رؤیت است) دانستند. مشعلی که هر چند روشن مینمایاند، امّا در حقیقت مسیر شیطانی را ره مینماید و نه مسیر الهی. ایشان در شرح عقاید ژان ژاک روسو، انسان را از منظر او، موجودی وحشی و رام نشدنی خواندند که در میانة شهرها با قوانین، تحت کنترل جوامع در میآید؛ امّا همواره به خاطر آن خوی وحشیگری خود، افسرده است. بعدها این نظریّه توسط نیچه با اعلام اینکه «خدا مرده است» کامل میشود. او بیان میکند که به خاطر اینکه خداوند در میان انسانها دیگر حکمرانی نمیکند (تفکّر توراتی که بیان میکند خداوند انسانها را آفرید و آنها را رها کرد)، وقت آن است که انسانها خود به خدایی برسند و به عبارتی «ابر انسان» شوند.
کارگردان فیلم ملک سلیمان، اعلام کرد که جلوة «ابر انسانّ» نیچه، با ایجاد کمیکها توسط کمپانیهای یهودی و با خلق «ابر قهرمانها» (سوپر من، بتمن، مرد عنکبوتی و….) محقّق شد. پس از آن این جریان با «والت دیزنی» و «هالیوود» که سازندگان هر دو یهودی و عضو ماسونها هستند کاملتر نیز شد. موازی با جریان «ابر انسان»سازی، موجودات ماوراءالطبیعه (جنها، هابیتها، دورفها، الفها و….) وارد انیمیشنهای «والت دیزنی» و فیلمهای هالیوود میشود تا جایی که ابتدا با عنوان «هفت کوتوله» در انیمیشن «سفید برفی» و فیلم «سفر به ماه»، به موجودات ماورائی اشاره کردند و امروز به طور علنی در فیلمها و انیمیشنها از این موضوع سخن به میان میآورند. امّا به راستی چرا باید اوّلین انیمیشن والت دیزنی و اوّلین فیلم داستانی سینما دربارة موجودات فرازمینی باشد؟!
سفر به ماه و خدای ندیدنی
دکتر بحرانی، در این قسمت از سخنرانی خود، به طور مفصّل به رقابت روسیه و آمریکا در جنگ سرد برای خارج شدن از جوّ اشاره کردند و ماجرای «سفر به ماه» را به طور کامل دروغ خواندند و با ارائة مستنداتی ثابت کردند که این ماجرا از بنیان ساختگی خواندند. ایشان با اشاره به سخنان یوری گاگاری (فضانورد روسی) که بیان کرده بود «من خارج از جوّ خدایی ندیدم»، هدف اصلی این دروغها را همین خواندند که انسان ها از مسیر خداباوری خارج شوند. به عبارتی با مادّی کردن تفکّر مردم و محدود کردن اعتقادات آنها به علم، باور آنها به خداوند را از بین ببرند و تفکّر اومانیستی و انسان، خدایی را در آنان جایگزین سازند.
ایشان با نقد فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» این فیلم را وجه دیگر همین تفکّر روشنفکری دانستند. آن وجهی که به انسان اجازه میدهد برای تبدیل شدن به ابرانسان، با موجودات ناشناخته در دنیاهای موازی ارتباط برقرار کند. بدین ترتیب با بریدن انسانها از بندها و چارچوبهای الهی و مذهبی، که انسان را از ارتباط با اجنّه برحذر میدارد، راه او را به سمت موجودات ناشناخته و شیطانی میگشایند.
در دهههای اخیر فیلمها و انیمیشنهای بسیاری درباره «هیولاهای خوب»، «تعامل با دخان» و «ارتباط عاطفی میان انسان و موجودات نشناختنی» ساخته شده است؛ از جمله «آواتار»، «کارخانه هیولاها»، «ای.تی.»، «مگامایند»، «ظهور Arrival»، مجموعه «جنگ ستارگان»، «نارنیا»، «پسر جهنّمی» و…
سلطنت شیطان، هدف نهایی مجامع مخفی
در انتهای این نشست، استاد اسماعیل شفیعی سروستانی با اشاره به اینکه در گذشتههای دور، میان عوالم مختلف ارتباط وجود داشته است، به برخی روایات اشاره فرمودند که به زندگی موجودات ناشناخته در دیگر آسمانها و کرات تاکید میورزیدند.
سردبیر ماهنامه موعود اعلام کردند که به لطف خداوند متعال، از مدّتها پیش پردهها میان عوالم موازی، ضخیمتر شد و موجودات دخانی و شیطانی اجازه دسترسی به انسانها را از دست دادند؛ بدین ترتیب آنچه که امروز از شیاطین در میان مردم باقی است حاصل فراخوانی و دعوت خود انسانها از آن و حاصل عملکرد خود آنهاست. به عبارتی این خود انسانها بودند که با فراخوانی شیاطین، اجازه دادند که دست آنها در میان مردم باز شود؛ هر چند که آنان اجازه دسترسی به انسانها و نشان دادن خودشان را ندارند.
از آنجا که ماسونها و مجامع مخفی ایلومیناتی، خوی و خصلت شیطانی دارند، در تمام قرنها تلاش کردند که پردههای نازک میان عالم انسانی و دخانی، برداشته شود و بدین ترتیب مجالی به وجود بیاورند که شیاطین در میان مردم رفت و آمد کنند و وسائل حکمرانی ابلیس را فراهم آورند.
سردبیر ماهنامة موعود، استاد بحرانی را نخستین کسی دانستند که در فیلم «ملک سلیمان» برداشتن پردههای عالم دخان و نفوذ اجنّه در میان مردم را نشان دادند.
در حاشیة این نشست، نمایشگاهی از آثار و محصولات جدید موعود برای حضّار عرضه گشت. لازم به ذکر است که شرکت در نشستهای ماهانة فرهنگ مهدوی مؤسّسة فرهنگی هنری موعود عصر(عج) که در آخرین پنج شنبه هر ماه برقرار میگردد، برای عموم مردم آزاد است.
لازم به ذکر است نشست ماه آینده نیز در ادامه این نشست با حضور دکتر شهریار بحران برگزار می شود.


