شاهرخ و عشق به امام حسین(ع)
می گویند شاهرخ، عاشق امام حسین علیه السلام بود. او از دوران کودکی علاقه فراوانی به سید الشهدا علیه السلام داشت و این محبت قلبی رو از مادر خویش به ارث برده بود. راه اندازی هیئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداری و گریه برای سالار شهیدان در محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه های محرم او بود. هر سال در روز عاشورا، به هیئت جواد الائمه علیه السلام در میدان قیام می آمد. بعد هم همراه دسته عزاداری حرکت می کرد. پیرمرد عالمی به نام حاج سید علی نقی تهرانی مسئول و سخنران هیئت بود. شاهرخ را هم خیلی دوست داشت. در عاشورای 57، ساواک به بسیاری از هیئتها اجازه حرکت در خیابان را نمی داد اما با صحبتهای شاهرخ، دسته هیئت جواد الانمه مجوز گرفت.
شهیدشاهرخ ضرغام
منبع : هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام، شماره 620
منبع کلام شهدا:اسك دين
فتح کربلا با شهدا
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمی دانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار … به تعداد شهدایمان.
شهيد سيد مرتضي آويني
گر صفای دوست خواهی
امام صادق(ع) فرمودند: «إن أردتَ أن يَصفُو لَكَ وُدُّ أخيكَ فَلا تُمازِحَنَّهُ ولاتُمارِيَنَّهُ ولاتباهِيَنَّهُ ولاتُشارَّنَّهُ»؛اگر مى خواهى برادرت با تو در دوستى با صفا [و يك دل] باشد، با او شوخى مكن و به كشمكش مپرداز و بر او مباهات مفروش و ستيزه مجوى.(بحارالانوار: ج 78 ص 291)
آرزوهای دروغین
امام صادق(ع) فرمودند: «طوبى لِمَن لَم تُلهِهِ الأمانِيُّ الكاذِبَةُ»؛خوشا بر آن كه آرزوهاى دورغين سرگرمش نكند!(تحف العقول، ص 301)
گریه رسول خدا (ص)
آیا نمونه هایی از عزاداری و گریه کردن پیامبر اکرم در سوگ دیگران به ویژه گریه بر امام حسین در تاریخ وجود دارد؟
آنچه از رسول اکرم در تاریخ ثبت شده است، جواز عزاداری در سوگ عزیزانش بوده است:
از جمله عزاداری برای شهدای احد، خصوصا حضرت حمزه (تاریخ طبرى، طبرى، ج۲، ص۲۷)
عزاداری در شهادت جعفر بن ابیطالب (طبقات، ابن سعد، ج۸،ص۲۸۲)
مرثیه خوانی برای سعد بن خوله (ارشاد السارى شرح صحیح بخارى، ج۲، ص۴۰۶)
گریستن بر مزار دختران خویش (صحیح بخارى، ج ۱، کتاب الجنائز،، باب ۸۱۷، ح ۱۲۰۱)
گریستن در هنگام زیارت مزار مادر محترمشان (مسند، احمد، ج۲، ص ۴۴۱)
عزداری در مرگ عثمان بن مظعون (جامع الاصول، محمد بن اثیر جزرى، ج۱۱، ص ۹۵) و … .
اینها همه غیر از عزاداری های نبی مکرم اسلام بر امام حسین سالها پیش از شهادت ایشان است!
از ام الفضل دختر حارث روایت كنند كه او بر پیامبر خدا وارد شد و گفت : اى رسول خدا! من در شب گذشته خواب ناخوشایندى دیدم ! فرمود: چه دیده اى ؟ گفت : خیلى سخت است ، فرمود: چیست ؟ گفت : دیدم گویا قطعه اى از جسد شما جدا شد و در دامنم قرار گرفت ! رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: چیز خوبى دیده اى ،فاطمه انشاءالله پسرى به دنیا مى آورد و در دامان تو جاى مى گیرد پس گوید: پس از آن ، فاطمه - همان گونه كه پیامبر فرموده بود - حسین را به دنیا آورد، و او در دامن من جاى گرفت . روزى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیدم و حسین را در دامان آن حضرت نهادم ، اندكى بعد توجهش از من منصرف شد، بناگاه دیدم دیدگان پیامبر صلى الله علیه و آله سیل آسا اشك مى بارد! گوید: گفتم : اى نبى خدا! پدر و مادرم به فدایت ، شما را چه مى شود؟! فرمود: جبرئیل - علیه الصلاه و السلام - به دیدارم آمد و به من خبر داد كه ، امتم بزودى این پسرم را مى كشند. گفتم : این را؟! فرمود: آرى ، او قدرى از تربت سرخش را نیز براى من آورد.[1]
پی نوشت:
[1]. مستدرك صحیحین ، جلد ۳ ص ۱۷۶.