محشر
آيه شماره 25 از سوره مبارکه روم
محشر
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ
و از آيات او اين است كه آسمان و زمين به فرمان او برپاست؛ سپس هنگامى كه شما را (در قيامت) از زمين فراخواند، ناگهان همه خارج مى شويد (و در صحنه محشر حضور مى يابيد)!
1- استوارى نظام آفرینش، نه تصادفى است و نه به دست دیگران، به اراده الهى است. «تقوم … بامره»
2- پیدایش معاد، با اراده و دعوت خداوند انجام مى گیرد. «دعاكم دعوةً»
3- ایمان به مبدأ، مقدّمه ى ایمان به معاد است. كسى كه نظام هستى را بر پا كرد، شما را نیز پس از مرگ زنده مى كند. «تقوم السّماء… اذا أنتم تخرجون»
4 - معاد، جسمانى است. «من الارض … تخرجون»
5- پیدایش معاد، دفعى است نه تدریجى. «اذا أنتم تخرجون»
امروز در گذر زمان
امروز 25 اسفند ماه و 16 جمادی الثانی مصادف با شهادت سردار شهيد حاج كاظم نجفي رستگار(1363ش) - شهادت مهندس مهدي باكري فرمانده لشكر 31عاشورا(1363ش) - بمباران شيميايي شهر حلبچه توسط رژيم بعث عراق(1366ش) - روز بزرگداشت پروين اعتصامي است .
مردی از دریا
شب شد و دریا باز هم رو سوی ساحل میکند
سرکشترین امواج را تقدیم این دل میکند
درهای و هوی کوچهها مردی ز دریا میرسد
قانون این مرداب را با موج باطل میکند
قانون طلايي
قانون طلايي
شهيد مطهري مي گويد كه در یكی از كتابهای تاریخ ادیان- و شاید در یك مقاله ای كه ترجمه شده بود- خواندم كه یك جمله است كه در همه ادیان بزرگ دنیا آمده است و متحدالمآل همه ادیان است؛ در مسیحیت هست، در دین یهود هست، در دین زردشت هست، در دین اسلام هست، در دین بودا هست، و آن این است كه «برای دیگران همان را دوست بدار كه برای خود دوست می داری، و همان را دشمن بدار كه برای خود دشمن می داری» كه ما به این مضمون در اسلام زیاد داریم، مانند: فَاَحْبِبْ لِغَیْرِكَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهُ لَهُ ما تَكْرَهُ لَها.این دستور كه در اسلام نیز هست، یك دستور كلی و مطلق است.[1]
بشنويد:
http://www.askdin.com/thread26525.html
پی نوشت :
1-مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 910
كودك و روح
كودك و روح
پرسش: چگونه می توان روح را به کودکان توضیح داد؟
پاسخ: آنچه در مورد کودکان باید به عنوان یک اصل توجه کنیم این است که کودکان توانایی درک مسائل عقلی و انتزاعی را ندارند.
پس باید ازطریق درک محسوسات برای پاسخ دادن چنین سوالاتی استفاده کنیم، بدین صورت:
مثلا:از چیزهایی که وجود دارند ولی دیده نمی شوند شروع کنیم، با این سوالات:
1. آیا وقتی نفس می کشی، می توانی اکسیژن هوا را به ما نشان بدهی؟
2. وقتی کارتونی را می بینی که با امواج تلویزیونی پخش می شود آیا تو آن امواج را می توانی ببینی؟[1]
3. تو باهوش هستی می توانی برای من نشان بدهی؟
4. وقتی داخل گل فروشی می شویم، از او بپرسیم؛چه حس داری، بوی گل ها را احساس می کنی، می توانی نشان بدهی؟
پس: در اینجا شروع می کنی، به توضیح دادن، که برخی از چیزها هستند که وجود دارند اما ما نمی توانیم ببنیم، چون چشم ما فقط جسم ها می بیند، روح هم چون جسم نیست ما نمی توانیم ببینیم، ولی وجود دارد.
یا اگر خوابی را دیده باشد، از او بپرسیم، وقتی چیزهایی را دیده ای در حالی که چشمت بسته بود و جسمت در حال خواب بود، آن صحنه ها که تو کارهایی را انجام می دادی کی بود؟ می تونی توضیح بدهی که همون کارها را با روحت انجام می دادیو همون روح توست، با چشم ظاهری دیده نمی شود، ولی واقعیت دارد.
نتیجه گیری:
با زبان کودکانه و از مثال های قابل حس و درک می توان توضیح داد،مثل:از او بپرسیم هوا هست،خوب پاسخ مثبت را خواهیم شنید،بعد بپرسیم نشان بدهد،جواب خواهد داد نمی توانم،در این حالت می توان گریز زد و برای وجود روح از این مثال استفاده کرد.[1]
پی نوشت :
[1]. غلامرضا حیدری ابهری، خداشناسی قرآنی کودکان، ص86،