مراء و جدال
مراء و جدال
از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جدال است و در روايتى از رسول گرامى«صلی الله علیه وآله وسلم» آمده است كه كراراً جبرئيل از طرف حقّ تعالى نهى از مراء و جدال مىنمود و آن اقسامى دارد:
الف) پافشارى در اثبات باطل و يا در نابودى حق، و گناه اين قسم در حدّ كفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است:«وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنيد؛و هر زورگوى لجوجى، نا اميد شد.» [1]
ب) لجاجت و مشاجره در اينكه غلبه بر ديگرى پيدا كند و به عبارت ديگر فخرفروشى و كشتىگرفتن در گفتگوها، و اين صورت نيز از گناهان بزرگ است و مفسدۀ فراوانى در بر دارد، بلكه منشأ گناهان ديگرى است و غالب جدال ها در بين مردم از اين قبيل است.
ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ يا از بين بردن باطل و يا ارشاد جاهل، نظير مباحثهها و گفتارها و برخوردهاى علمى كه اهل علم با يكديگر دارند، و اين قسم گرچه حرام نيست، ولى بايد توجّه داشت كه در اين گفتگوها شيطان و نفس امّاره و هوى در كمين است و چه بسيار (به طور آگاهانه يا ناآگاهانه) منجر به جدال هاى حرام مىشود، البته بايد توجّه داشت كه در همين نوع هم از الفاظ غير مؤدّب پرهيز نمود و اين قسم از جدال و مشاجره به اندازۀ احتياج بلكه به اندازۀ ضرورت باشد.
پی نوشت :
[1]. ابراهيم، 15.
آيت الله حسين مظاهري، رساله توضیح المسائل، اخلاق، مراء و جدال صفحه 429 ،مسئله 183.
شهيد مهدي فتح الله زاده
و اما آن چه كه براي دوستان و برادران مي نويسم از باب «و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» است؛ زيرا كه مكان، مكاني مقدس است و معنويت خاصي دارد.باشد كه خداوند همه ما را مزين به اخلاق اسلامي و رهنمون به وظايف شريفه خود بفرمايد…. اي برادران و خواهران! حال كه رفتن همه ما چه زود و چه دير حتمي است و هيچ اطلاعي از وقت رفتن نداريم، پس خود را براي آن لحظه آماده نماييم و حساب هر روز و هر ساعت را با خداي خود، همان روز و همان ساعت تسويه نماييم قبل از آنكه ما را به حساب بكشند و بترسيم از دادگاه قاضيايكه ناظرمان خود همان قاضي بوده است و چون مسافرت ما ابدي است سعي كنيم آذوقهاي ابدي برداريم و لحظهاي از تلاش و كوشش در راه تهيه آذوقه ابدي باز نايستيم و هيچ وقت عجب و غرور هم ما را نگيرد كه هر توفيقي در اين راه نصيب ما بشود، خود اين توفيق شكري و عبادتي لازم دارد و اما درحركتها و موضعگيريها، تنها امام عزيز را الگوي خود قرار دهيد… انشاءالله كه خداوند به همه توفيق عبادت خالصانه خود عنايت فرمايد.
شهيد مهدي فتح الله زاده
منبع کلام شهدا: كتابخانه سايت تبيان
حمید نیست، خداش که هست
قبل از عملیات بدر بود. یکی - دو روز مانده به عملیات. بهش گفتم، این عملیات کارت خیلی سخته ها! گفت چه طور؟ گفتم آخه این اولین عملیاتیه که حمید کنارت نیست. باید تنهایی فرمان دهی کنی. گفت حمید نیست، خداش که هست.
سردار شهید مهندس مهدی باکری
منبع : وبلاگ 100 خاطره از شهدا، به نقل از کتاب باکری، انتشارات روایت فتح
فراگيري عدالت
فراگيري عدالت
امام حسين (ع):
إذا قامَ قائِمُ العَدلِ وَسِعَ عَدلُهُ البَرَّ وَالفاجِرَ؛ آنگاه كه برپا دارنده عدالت [امام مهدى سلام الله علیه] قيام كند، عدالتش نيكوكار و بدكار را فرا گيرد.
(اهل بيت در قرآن و حديث: ح 1045)
جواب دندانشکن
جواب دندانشکن
داستان مناظره امام جواد و یحیی بن اکثم چه بوده است؟
در جلسه ای که مامون برای مناظره دانشمندان بزرگ جهان اسلام با امام جواد ترتیب داد، يحيي بن اکثم از حضرت جواد پرسيد: مُحرِمي که حيواني را کشته وظيفه اش چيست؟ امام در جواب از وي پرسيد: آيا فرد مُحرِم, صيد را در حرم کشته يا بيرون از آن؟ آيا مُحرِم جاهل به حکم بوده يا عالم به حکم؟ آيا عمداً آن را کشته يا به خطا؟ آيا مُحرِم آزاد بوده يا برده؟ آيا بالغ بوده يا نابالغ؟ هنگام رفتن به مکه آن را کشته يا در موقع بازگشت؟ صيد از پرندگان بوده يا غير از آن؟ صيد کوچک بوده يا بزرگ؟ مُحرِم اصرار بر عمل خود دارد يا از کرده خود پشيمان است؟ در شب صيد را کشته يا در روز؟ مُحرِم در حال عمره بوده يا حج؟»(1)
با اين فروضي که امام جواد براي مسأله طرح کرد, يحيي حيرت زده و درمانده شد تا جايي که همه حضار از رنگ باختن چهره اش شکست او را به وضوح دريافتند. آنگاه امام از يحيي بن اکثم پرسيد: مرا از مردي خبر بده که زني در اوايل صبح بر او حرام بود, روز که بالا آمد آن زن بر وي حلال شد و در هنگام ظهر دوباره بر او حرام گرديد و در موقع عصر حلال شد و در موقع عشاء حلال و در نيمه شب باز بر او حرام و در هنگام طلوع آفتاب حلال شد؛ مسأله اين زن چيست؟ و چگونه بر او حلال و حرام مي شود؟ - يحيي گفت: به خدا سوگند که من جواب اين مسأله را نمي دانم شما بفرماييد تا ياد بگيرم.
حضرت فرمود: اين زن کنيز شخص ديگري بوده که بر اين مرد حرام بود, روز که بالا آمد کنيز را از صاحبش خريداري کرد و حلال شد. ظهر او را آزاد کرد و بدين جهت بر او حرام شد. عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. هنگام غروب او را ظهارکرد و در نتيجه بر او حرام شد و در وقت عشاء کفاره ظهار داد و دوباره بر وي حلال شد, نيمه شب او را طلاق داد و به اين علت حرام شد؛ صبح رجوع کرد و دوباره بر او حلال شد.
مأمون بار ديگر در مقابل دانش امام اظهار شگفتي کرد و گفت: کمي سن مانع از کمال عقل براي اين خاندان نمي شود».(2)
1.شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص283.
2. فضل بن حسن طبرسي، إعلام الوري، ص353.