از انگشتان یک دست تا یک دست بودن
تلنگر
اﻧﮕﺸت هاﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ،
ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ ﻫﯿچ کﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ نمی کﻨﺪ …
ﻫﯿچ کﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧمی کند
ﻭ ﻫﯿچ کﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧمی کﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ می ﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ می کﻨﻨﺪ…
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎن ها ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ , ﻟﻬﺶ می کﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ می ﭙﺮﺳﺘﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ،
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺁﻓﺮﯾﺪ…ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ،
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ می ﻔﻬﻤﯿﻢ.
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی
اون بيرون بسيجى ها دارن مى جنگن گرفتم خوابيدم
عمليات محرّم بود. توى نفربر بى سيم، نشسته بوديم. آقا مهدى، دو سه شب بود نخوابيده بود.
داشتيم حرف مى زديم. يك مرتبه ديدم جواب نمى دهد. همانطور نشسته، خوابش برده بود. چيزى نگفتم. پنج شش دقيقه بعد، از خواب پريد. كلافه شده بود. بدجورى. جعفرى پرسيد «چى شده؟» جواب نداد. سرش را برگردانده بود طرف پنجره و بيرون را نگاه مى كرد.
زير لب گفت «اون بيرون بسيجى ها دارن مى جنگن، زخمى مى شن، شهيد مى شن، گرفتم خوابيدم.»
شهید مهدی زین الدین
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی
تربیتِ سه بعدیِ منزل، مسجد و مدرسه
از مربّیان میخواهم فرزندانِ اسلام را در یک تربیتِ سه بعدیِ منزل، مسجد و مدرسه قرار دهند تا در دامانِ اهریمنان و دوستانِ نامشروع نیفتند.
شهید ذبیحالله شمس دهکردی
منبع کلام شهدا:سايت وصيت
- See more at: http://wasiyat.ir/?p=3177 sthash.dLKJhWCW.dpuf
خیر کامل
امام زین العابدین (ع) فرمودند:« اَلْخَيْرُ كُلُّهُ صِيانَةُ الاْ نْسانِ نَفْسَهُ»
سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.
(تحف العقول،ص278)
بی احترامی یزید به سر امام حسین(ع) و داستان تبرک مسیحیان به سم الاغ حضرت عیسی(ع)
یزید بن معاویه، جشن با شکوهی به مناسبت قتل امام حسین (ع) ترتیب داده بود و در حالی که سر مطهر امام حسین (ع) را مقابل خود قرار داده بود، شراب می نوشید. نماینده پادشاه روم که مسیحی بود از یزید پرسید: این سَرِ کیست؟ یزید پاسخ داد: سر فرزند فاطمه زهرا(س) ، دختر رسول الله (ص) است!
مرد مسیحی گفت: وای بر شما ! من از نسل داوود نبی هستم و با چندین واسطه به او می رسم ولی مسیحیان، بسیار به من احترام می گذارند. آنگاه شما فرزند دختر پیامبرتان را می کشید و جشن می گیرید؟! این چه دینی است که دارید؟
آیا قضیه کلیسای سُم الاغ را شنیده ای؟
کلیسایی وجود دارد که در محراب آن ، جعبه ای از طلا گذاشته اند . داخل آن جعبه ، یک سُم الاغ هست که مسیحیان آن منطقه معتقدند متعلق به سُم الاغی است که حضرت عیسی بر آن سوار می شده است! مسیحیان دور آن جعبه می چرخند و بوسه می زنند و تبرک می جویند!
این وضع مردمی است که گمان می کنند سُم الاغ پیامبرشان عیسی در آن قرار دارد. آنگاه شما پسر دختر پیامبرتان را می کشید؟!
یزید گفت: این نصرانی را بکشید که اگر به روم برود آبروی ما را می برد!
مرد مسیحی گفت: دیشب خواب پیامبرتان را دیدم که به من وعده بهشت داد! نمی دانستم چرا ! حالا می فهمم چرا مرا به بهشت مژده داده است.
سپس مرد مسیحی سر مطهر امام حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و گریست و در همین حال ، او را کشتند.
منابع:
خوارزمی، مقتل خوارزمي، جلد 2 صفحه 73
سید بن طاوس، لهوف، صفحه 83