دست به دست سپرده است
مکافات عمل
امام صادق (ع) فرمودند: بِرُّوا آباءَكُمْ يَبِرَّكُمْ اَبْناؤُكُمْ.
به پدر و مادر خود نيكى كنيد، تا فرزندانتان به شما نيكى كنند.
(محمد بن یعقوب کلینی، كافى ، ج 5، ص 554)
قرآن بالای نی
آیا اینکه سر امام حسین علیه السلام بالای نی قرآن تلاوت نموده مستند است؟
داستان تلاوت قرآن توسط سربريده امام حسين(ع)درکتاب هاي معتبر تاريخي آمده است در کتاب ارشاد شيخ مفيد که از کتاب هاي ارزشمند و معتبر قديمي است اين داستان ذکر شده که خلاصه آن اینچنین است: فرداي روزي که عبدالله عفيف به شهادت رسيد، ابن زياد (براي ايجاد رعب ووحشت در دل مردم واينکه مردم جرأت اعتراض نداشته باشند) دستور داد تا سر مقدس امام حسين (ع) را در کو چه¬ها وميدان ها وميان طايفه¬هاي کوفه بگردانند .زيد بن ارقم نقل ميکند من در اتاقي بودم که سر مقدس امام حسين(ع) در حالي که برنيزه بود مقابل من رسيد. از آن سر مقدس شنيدم که اين آيه را تلاوت فرمود:«أم حسبت أنّ اصحاب الکهف والرقيم کانوا من آياتنا عجبا»[1] آيا تصور کردي که داستان کهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند ؟با شنيدن اين آيه آن چنان ترسي وجودم را فرا گرفت که مو بر بدنم سيخ شد و فرياد بر آوردم بخدا سوگند اي پسر رسول خدا(ص) قصه سر تو( وقرآن خواندنت ) بسي شگفت انگيزتر است[2] .
با دقت در اصل داستان معلوم مي شود که در زمان تلاوت قرآن توسط سر مقدس امام حسين (ع) کسي از اهل بيت (ع) واسرا حضور نداشتند . پس امام سجاد(ع) در آنجا نبودند واين داستان را زيد بن ارقم نقل مي کند و معلوم نيست که او داستان را در چه زماني نقل کرده آيا درهمان روزها بوده يا مدت ها بعد مشخص نيست . همچنين معلوم نيست آيا افراد ديگري هم تلاوت آيه قرآن از آن حضرت را شنيده باشند يا نه؟ بنا براين معني ندارد که امام سجاد (ع) آن را در خطبه شام مطرح کند . برنامه امام سجاد (ع) در خطبه معرفي خود و اهل بيت وبيان جناياتي بود که در کربلا وبعد از آن بر اهل بيت (ع) وارد شد و برنامه آن حضرت بيان کرامات ومعجزات امام حسين (ع) نبود وگرنه درمسير حرکت از کربلا تا شام کرامات متعددي از سر امام حسين (ع) ديده شده وامام سجاد (ع) به هيچ کدام اشاره نکردند. براي آگاهي بيشتر به کتا ب هاي تاريخ واقعه کربلا از مدينه تا مدينه عبدالرحمن انصاري ومصطفي اخوندي ،قصه کربلا علي نظري منفرد مراجعه نماييد .
[1] سوره کهف ، آيه 9
[2] ارشاد شيخ مفيد ، محمد بن محمد بن نعمان ، قم ، تحقيق موسسه ال البيت ،1413ق، چاپ اول ، ج2، ص 17.
طلبکاران ما
روزی شخصی بر امام سجّاد علیه السّلام وارد شد و عرضه داشت: ای فرزند رسول خدا! اکنون در چه حالتی هستید؟
حضرت در پاسخ چنین اظهار نمود: هم اکنون در حالتی می باشم که هشت چیز به دنبال من می باشند و مرا می طلبند:
1 : خداوند متعال، که از من اطاعت و اجرای دستورات و انجام واجبات و وظایف را می طلبد.
2 : پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ، که انجام مستحبّات و کارهای پسندیده را از من می طلبد.
3 : عائله و خانواده ام، که از من نفقه و مایحتاج زندگی خود را درخواست دارند.
4 : هوای نفس، که آرزوی رسیدن به خواسته های خود را دارد.
5 : شیطان، که می خواهد مرا مطیع و فرمانبر خویش قرار دهد.
6 : دو ملک مأمور الهی، که در همه جا و همه حالات همراه من هستند و از من صداقت و درستکاری می خواهند.
7 : ملک الموت و عزرائیل، که هر لحظه ممکن است روح و جان مرا بگیرد.
8 : و در نهایت قبر است، که در انتظار دریافت و تحویل بدن و جسم من به درون خود می باشد.
سپس امام زین العابدین علیه السّلام افزودند: اکنون حال کسی که در چنین حالات و در مقابل چنین طلبکارانی قرار گرفته است، چگونه می تواند باشد؟!
سید محسن امین، أعیان الشّیعة: جلد 1، صفحه 645
منتظر مانده زمین
منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد
صبح همراه سحرخیز جوانش برسد
خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد
ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد
شاعر: قاسم صرافان
رذایل اخلاقی و ضعف معرفت به خدا
همۀ رذایل اخلاقی، از ضعف در معرفت خداوند متعال پدید می آیند!… اگر انسان دریابد که خداوند متعال، همیشه و در همه حال از هر زیبایی زیباتر است، از اُنس به او هرگز جدا نخواهد شد!
آیه الله بهجت(برگی از دفتر آفتاب:146)